خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ آرى، حریف، قدر نبود! صد بار آرى که کامبوج، هماورد تیم ایران نمىتوانست بشود، اما در همه حرکات تیم ملى، خودآگاهى و تکرارهاى برآمده از تاکتیکهاى ارادى، حرف اول را مىزد!
طارمى، مزاحم حرکات سردار نمىشد، حتى یک بار هم! کریم انصارىفرد هم در دایره و در شعاع حرکتى معلوم و شاخصهدارى مىدوید و چه خوب هم!
هر سه مهاجم تیم ملى، هواى هم را داشتند! سردار آزمون، براى کریم انصافرىفرد و این هر دو، براى مهدى طارمى، بازى مفیدى را پى مىگرفتند! هر سه تن، براى هم! هر سه نفر، در خدمت هم!
کامبوج، آسان گل مىخورد! حتى دروازهبان خوشنقش و چالاک کامبوج هم مقاوم نبود و ایستادگى نداشت، ولى تیم ملى هم راحت به «فضاى گل» در یک سوم دفاعى مهمانش نزدیک مىشد و فرصتهاى گل را، هم با دانستگى و شعور حرکتى، پدید مىآورد و هم از فرصتهاى باد نیاورده، به نحو چشمگیرى با دقت و با سرعت، استفاده مىکرد!
تیم ملى، بازى براى گل زدن را، آموختهتر از هر زمانى به اجرا درمىآورد! تیم ملى، گلهاى ساخته شده- و نه فرصتهاى ساختگى- را خوب بدل به گل مىکند! اول خلق موقعیت، اول ایجاد فرصت، اول سازندگى و سازنده بودن و سپس باز کردن دروازه حریف!
تیم ملى، هم قدرت دفاعى قابل توجهى دارد و هم در خلق لحظههاى تمامکنندگى، چند گام- و نه یک گام- به جلو برداشته است! مبارک باد این تکامل همهجانبه!
بازى محبى، بازى دادن به محبى!
بازى آسانى بود! براى تیم ملى، کامبوجىهاى ریزنقش، حریف نبودند ولى فرصت خوبى پدید آوردند تا مارک ویلموتس، مردانش را به خواستورزى و حرکات پرتعداد دانسته وادارد! چگونه به بازى عرض داده شود! چگونه از عرض براى نفوذ از عمق و حمله به قلب دفاع حریف استفاده شود و چگونه این همه را، بر اساس یک اراده تاکتیکى به اجراى منطقى و اجراى پرشمار تبدیل کنند!
کامبوج، مقاومت اندکى داشت ولى برابر همین تیم غیرمقاوم، حوصله و تمرکز و حرکت براساس قابلیت طراحى شده، اصل اول بود! سرعت بود، ولى کور نبود! حرکت هم بود، ولى براى باز کردن دیوار دفاعى حریف بود! به ویژه، بازىخوانى سه مهاجم نوک تیم ملى و حمایت محمد محبى که به خوبى، انصارىفرد و آزمون و طارمى را پوشش مىداد، نوید تکرارهاى به ثمر نشسته بیشترى را مىداد!
مىتوان از سردار آزمون و از کریم انصارىفرد، به عنوان ستارههاى بازى یاد کرد، حتى باید از محمد محبى هم بیشتر گفت و بیشتر نوشت ولى مرد اول مسابقه، بدون شک، مارک ویلموتس بود! که او تیمى هدفمند روانه میدان کرد! و او از همه ملىپوشان، بهترین بازى را گرفت! و نوع بازى ملىپوشان، ربطى به کلاس پایین و ابتدایى کامبوج نداشت!
تیم ملى، بدون استقلالى
سپاهان در تیم ملى، یک نماینده داشت که بازى اش نمایان بود:... محمد محبى!
تراکتورسازى هم با حاجصفى و سپس مسعود شجاعى، در تشکیل یک تیم که دستپاچه و بارى به هر جهت، بازى نمىکرد، سهم داشت! سهم پرسپولیس با بیرانوند، کنعانى زادگان و نوراللهى، بیشتر بود! ولى استقلال پس از مدتها، در تیم ملى، بىنقش و بىتأثیر بود! تیم ملى خوب مىدوید و در دالان پنالتى کامبوجىها خوب جولان مىداد، ولى از استقلال خبرى نبود! نبودن حتى یک استقلالى، به خط دفاع، خط حمله و خط میانى هم تسرى یافته بود!
از پرسپولیس هم در خط آتش تیم ملى، خبرى نبود! سه بازیکن، همه در خط دفاع! در لیگ برتر هم این درد، مزمن شده و بىدرمان مىنماید! نه پرسپولیس گلزن دارد و گل مىزند و نه استقلال! ویژگى و صفت مهارتى تیمهاى لیگ، در بازى تیم ملى هم به صورت قهرى، تبدیل به یک عادت ثانویه شده است! ١٤ گل به کامبوج مىزنیم، رؤیاى هیچ یک از مهاجمان لیگ برتر، به چشم نمىخورد! بىدلیل نیست که پرسپولیس و استقلال، در لیگ، رنگ بالاى جدول را فراموش کردهاند!
حرف آخر، حرف اصلى
بازى منظمى را دیدیم! پیروزى انگشتنمایى هم به دست آوردیم! دست آقاى ویلموتس، درد نکند که به لیگ برتر هم احترام گذاشت و منکر خوبىهایش نشد! ولى در آخر کار، یک «ولى» را باید مطرح کرد و جوابى اگر داده شد، مورد توجه قرار داد. ولى آن ولى مورد بحث:
مقابل چه تیمى، با چه وزن تهاجمى و با کدام عیار دفاعى، منظم و مرتب و قابل قبول و در روند پیشرفت بازى کردیم؟ کامبوج؟!
طارمى، مزاحم حرکات سردار نمىشد، حتى یک بار هم! کریم انصارىفرد هم در دایره و در شعاع حرکتى معلوم و شاخصهدارى مىدوید و چه خوب هم!
هر سه مهاجم تیم ملى، هواى هم را داشتند! سردار آزمون، براى کریم انصافرىفرد و این هر دو، براى مهدى طارمى، بازى مفیدى را پى مىگرفتند! هر سه تن، براى هم! هر سه نفر، در خدمت هم!
کامبوج، آسان گل مىخورد! حتى دروازهبان خوشنقش و چالاک کامبوج هم مقاوم نبود و ایستادگى نداشت، ولى تیم ملى هم راحت به «فضاى گل» در یک سوم دفاعى مهمانش نزدیک مىشد و فرصتهاى گل را، هم با دانستگى و شعور حرکتى، پدید مىآورد و هم از فرصتهاى باد نیاورده، به نحو چشمگیرى با دقت و با سرعت، استفاده مىکرد!
تیم ملى، بازى براى گل زدن را، آموختهتر از هر زمانى به اجرا درمىآورد! تیم ملى، گلهاى ساخته شده- و نه فرصتهاى ساختگى- را خوب بدل به گل مىکند! اول خلق موقعیت، اول ایجاد فرصت، اول سازندگى و سازنده بودن و سپس باز کردن دروازه حریف!
تیم ملى، هم قدرت دفاعى قابل توجهى دارد و هم در خلق لحظههاى تمامکنندگى، چند گام- و نه یک گام- به جلو برداشته است! مبارک باد این تکامل همهجانبه!
بازى محبى، بازى دادن به محبى!
بازى آسانى بود! براى تیم ملى، کامبوجىهاى ریزنقش، حریف نبودند ولى فرصت خوبى پدید آوردند تا مارک ویلموتس، مردانش را به خواستورزى و حرکات پرتعداد دانسته وادارد! چگونه به بازى عرض داده شود! چگونه از عرض براى نفوذ از عمق و حمله به قلب دفاع حریف استفاده شود و چگونه این همه را، بر اساس یک اراده تاکتیکى به اجراى منطقى و اجراى پرشمار تبدیل کنند!
کامبوج، مقاومت اندکى داشت ولى برابر همین تیم غیرمقاوم، حوصله و تمرکز و حرکت براساس قابلیت طراحى شده، اصل اول بود! سرعت بود، ولى کور نبود! حرکت هم بود، ولى براى باز کردن دیوار دفاعى حریف بود! به ویژه، بازىخوانى سه مهاجم نوک تیم ملى و حمایت محمد محبى که به خوبى، انصارىفرد و آزمون و طارمى را پوشش مىداد، نوید تکرارهاى به ثمر نشسته بیشترى را مىداد!
مىتوان از سردار آزمون و از کریم انصارىفرد، به عنوان ستارههاى بازى یاد کرد، حتى باید از محمد محبى هم بیشتر گفت و بیشتر نوشت ولى مرد اول مسابقه، بدون شک، مارک ویلموتس بود! که او تیمى هدفمند روانه میدان کرد! و او از همه ملىپوشان، بهترین بازى را گرفت! و نوع بازى ملىپوشان، ربطى به کلاس پایین و ابتدایى کامبوج نداشت!
تیم ملى، بدون استقلالى
سپاهان در تیم ملى، یک نماینده داشت که بازى اش نمایان بود:... محمد محبى!
تراکتورسازى هم با حاجصفى و سپس مسعود شجاعى، در تشکیل یک تیم که دستپاچه و بارى به هر جهت، بازى نمىکرد، سهم داشت! سهم پرسپولیس با بیرانوند، کنعانى زادگان و نوراللهى، بیشتر بود! ولى استقلال پس از مدتها، در تیم ملى، بىنقش و بىتأثیر بود! تیم ملى خوب مىدوید و در دالان پنالتى کامبوجىها خوب جولان مىداد، ولى از استقلال خبرى نبود! نبودن حتى یک استقلالى، به خط دفاع، خط حمله و خط میانى هم تسرى یافته بود!
از پرسپولیس هم در خط آتش تیم ملى، خبرى نبود! سه بازیکن، همه در خط دفاع! در لیگ برتر هم این درد، مزمن شده و بىدرمان مىنماید! نه پرسپولیس گلزن دارد و گل مىزند و نه استقلال! ویژگى و صفت مهارتى تیمهاى لیگ، در بازى تیم ملى هم به صورت قهرى، تبدیل به یک عادت ثانویه شده است! ١٤ گل به کامبوج مىزنیم، رؤیاى هیچ یک از مهاجمان لیگ برتر، به چشم نمىخورد! بىدلیل نیست که پرسپولیس و استقلال، در لیگ، رنگ بالاى جدول را فراموش کردهاند!
حرف آخر، حرف اصلى
بازى منظمى را دیدیم! پیروزى انگشتنمایى هم به دست آوردیم! دست آقاى ویلموتس، درد نکند که به لیگ برتر هم احترام گذاشت و منکر خوبىهایش نشد! ولى در آخر کار، یک «ولى» را باید مطرح کرد و جوابى اگر داده شد، مورد توجه قرار داد. ولى آن ولى مورد بحث:
مقابل چه تیمى، با چه وزن تهاجمى و با کدام عیار دفاعى، منظم و مرتب و قابل قبول و در روند پیشرفت بازى کردیم؟ کامبوج؟!