خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ به راستی که مدیریت پرسپولیس و تیمی در این قواره و این قامت، گاو نر میخواهد که نشانه زورمندی باشد! و مرد کهن میخواهد که همه بفهمند او، سرد و گرم روزگاران را چشیده است! نه فرتوتی از کارافتاده، نه جوانی خام و نپخته و دهنبین!
محمدحسن انصاریفرد، برای خودش در این سلسه مراتب، چه رتبه و جایگاهی قائل است و چه پایگاهی متصور؟ شکست خوردهای که با توقعات به جای مردم و هواداران، روبهرو باید باشد و دائماً در حال جاخالی دادن و قایمباشک بازی کردن یا که متکی به کارنامهای که باید برای خودش بسازد، با سینه ستبر و چهرهای فراخ، رودرروی هواداران و تماشاگران طالب!
انصاریفرد، چگونه مدیری خواهد شد؟ به گذشته او کاری نداریم که پر است از خالی یا لبریز است از تدابیر کاربردی! محمدحسن از امروز چندمرده حلاج خواهد بود؟ با کالدرون یا بی کالدرون، انصاریفرد باید مدیری باشد هم سنتگرا، هم متجدد! هم نواندیش و هم متعصب به آموزههای قدیمی!
انصاریفرد، اگر از عهده مهار کالدرون و افشین- گیرم که زرنگ و آب زیرکاه- برنیاید، پس چگونه در خواب و رؤیا، خود را در لباس خوشدوخت رئیس فدراسیون فوتبال میبیند؟
زوج خوب فولاد
فولاد اهواز، میرود تا در نیمفصل دوم لیگ نوزدهم تیمی باشد که اهوازیان، پشت سرش قسم بخورند و برای قهرمانیاش از درک و فهم و از دانش فوتبالی خود مایه بگذارند! که یک روز هم تنهایش نگذارند!
فولاد، جواد نکونام را دارد که در اهلیتش، هیچ کس، هیچ وقت و به اندازه یک سر سوزن، تردید نداشته است! هوشیار و تیزهوش! فهیم و سریعالانتقال!
اهواز، حالا سعید آذری را هم دارد که در عملگرایی، ارشدیتی دارد ورزشی، نسبت به مسعود رضایی و بقیه مدیران تیمداری! فولاد اهواز با جواد نکونام و سعید آذری، زوجی دارد که از سلیقهای عالی سود میبرد، در انتخاب بازیکنان کلیدی!
علاوه بر شیمبا، حالا باید روی پاتوسی هم حساب باز کرد و نیز روی «اوسوگونا»! جنس خط حمله تیم فولاد جور جور است! یعنی جور شده است! نه خود به خود که با سلیقه و تشخیص آذری و نکونام!
این فولاد فقط یک وصله ناجور دارد که باید از «دور و بر» رختکن و نیمکت این تیم، تا میشود دور شود! تا میشود و هر چه بیشتر، بهتر! برای فولاد اهواز ۳۰ هزار هوادار کم است و یک «بدسگال» تندگفتار، طلبکار، خودشیفته مثل ...
جواد را، دستیارانی مثل مهدی هاشمینسب باید و نه مثل ...
خدا عقلت بده!
یک کمی هم پول به ما!
کی و کجا میگویند فلانی، یک چیزش میشود؟!
وقتی که مهدی قائدی را داری، ولی ترجیح میدهد و تشخیص میدهی شاید هم بدون تشخیص، ترجیح میدهی که او را، روی نیمکت بنشانی تا تیمت را پر کنی از عناصر دفاعی، باید در حقت این «ورد» را بخوانند و به صورتت هم محکم فوت کنند که بلکه، خدا عقلت بدهد!
همه عالم و آدم، میخواهند در تیم خود، بازیکنانی داشته باشند از قماش مهدی قائدی، آن وقت ما او را دیر به بازی بگیریم! کم به بازی بگیریم و بازیاش ندهیم تا جایش را به یک قلتشن گردنکلفت توپنباز و بازی خرابکن بدهیم!
خدا یک عقلی به این آدمهای محیرالعقول بدهد، یک خرده پول هم به ما! قول میدهیم خوب خرجش کنیم!
محمدحسن انصاریفرد، برای خودش در این سلسه مراتب، چه رتبه و جایگاهی قائل است و چه پایگاهی متصور؟ شکست خوردهای که با توقعات به جای مردم و هواداران، روبهرو باید باشد و دائماً در حال جاخالی دادن و قایمباشک بازی کردن یا که متکی به کارنامهای که باید برای خودش بسازد، با سینه ستبر و چهرهای فراخ، رودرروی هواداران و تماشاگران طالب!
انصاریفرد، چگونه مدیری خواهد شد؟ به گذشته او کاری نداریم که پر است از خالی یا لبریز است از تدابیر کاربردی! محمدحسن از امروز چندمرده حلاج خواهد بود؟ با کالدرون یا بی کالدرون، انصاریفرد باید مدیری باشد هم سنتگرا، هم متجدد! هم نواندیش و هم متعصب به آموزههای قدیمی!
انصاریفرد، اگر از عهده مهار کالدرون و افشین- گیرم که زرنگ و آب زیرکاه- برنیاید، پس چگونه در خواب و رؤیا، خود را در لباس خوشدوخت رئیس فدراسیون فوتبال میبیند؟
زوج خوب فولاد
فولاد اهواز، میرود تا در نیمفصل دوم لیگ نوزدهم تیمی باشد که اهوازیان، پشت سرش قسم بخورند و برای قهرمانیاش از درک و فهم و از دانش فوتبالی خود مایه بگذارند! که یک روز هم تنهایش نگذارند!
فولاد، جواد نکونام را دارد که در اهلیتش، هیچ کس، هیچ وقت و به اندازه یک سر سوزن، تردید نداشته است! هوشیار و تیزهوش! فهیم و سریعالانتقال!
اهواز، حالا سعید آذری را هم دارد که در عملگرایی، ارشدیتی دارد ورزشی، نسبت به مسعود رضایی و بقیه مدیران تیمداری! فولاد اهواز با جواد نکونام و سعید آذری، زوجی دارد که از سلیقهای عالی سود میبرد، در انتخاب بازیکنان کلیدی!
علاوه بر شیمبا، حالا باید روی پاتوسی هم حساب باز کرد و نیز روی «اوسوگونا»! جنس خط حمله تیم فولاد جور جور است! یعنی جور شده است! نه خود به خود که با سلیقه و تشخیص آذری و نکونام!
این فولاد فقط یک وصله ناجور دارد که باید از «دور و بر» رختکن و نیمکت این تیم، تا میشود دور شود! تا میشود و هر چه بیشتر، بهتر! برای فولاد اهواز ۳۰ هزار هوادار کم است و یک «بدسگال» تندگفتار، طلبکار، خودشیفته مثل ...
جواد را، دستیارانی مثل مهدی هاشمینسب باید و نه مثل ...
خدا عقلت بده!
یک کمی هم پول به ما!
کی و کجا میگویند فلانی، یک چیزش میشود؟!
وقتی که مهدی قائدی را داری، ولی ترجیح میدهد و تشخیص میدهی شاید هم بدون تشخیص، ترجیح میدهی که او را، روی نیمکت بنشانی تا تیمت را پر کنی از عناصر دفاعی، باید در حقت این «ورد» را بخوانند و به صورتت هم محکم فوت کنند که بلکه، خدا عقلت بدهد!
همه عالم و آدم، میخواهند در تیم خود، بازیکنانی داشته باشند از قماش مهدی قائدی، آن وقت ما او را دیر به بازی بگیریم! کم به بازی بگیریم و بازیاش ندهیم تا جایش را به یک قلتشن گردنکلفت توپنباز و بازی خرابکن بدهیم!
خدا یک عقلی به این آدمهای محیرالعقول بدهد، یک خرده پول هم به ما! قول میدهیم خوب خرجش کنیم!