خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ استقلال و پرسپولیس، معمولاً در تقابلند و اغلب سخن در تخالف با یکدیگر میگویند! در شرایط عادی کافی است که استقلال در موردی اظهارنظر و ابراز موضع کند، بلافاصله و بهطور خودجوش، صد حرف که همه در مخالفت با توقع و طلب استقلال است، از هشت گوشه «فوتبالشهر» ایران به هوا برمیخیزد!
دلیل و استدلال هم نمیخواهد، یا میخواهد بسیار آشکار، در دل اصل مطلب نهفته است: ... چون رقیب بزرگ چنین میخواهد، برای ما هم واجب مینماید که ۱۸۰ درجه جور دیگری بگوییم! ولی اینبار با همه بارهای پیشین فرق دارد!
اینبار، استقلال و پرسپولیس و بقیه حریفان بزرگ و مدعیان اصلی، یک حرف را، از ته دل و با همه وجود، تکرار میکنند! پرسپولیس خواسته استقلال را تعقیب مینماید و استقلال برای اجرایی شدن آنچه پرسپولیس در طلب آن است، کوتاه نمیآید!
آری، آری! منفعت ملی چنین خواستی است و آری، آری! آبی و قرمز و همه رنگهای اصلی دیگر، چون پای نفع ملی پیش میآید، سنگین و استوار، محکم و به تکرار، یک خواسته را تبدیل به خواستاندیشی خود میکند: ... همانا سودی که به حق و بر حق، عاید فوتبال ایران میشود!
اینجاست که همه یک زبان دارند و اینجاست که همه اصل «رجأ بینهم» را با تمام وجود خود تکرار میکنند و جز خواستی که نفع ملی را تأمین میکند، دنبال نخواهند کرد! درست مثل همین روزها.
پیران و لویی جرگه فوتبال
میگویند «آوازهخوان نه آواز»! میگویند باید دید، سخن از زبان چه کسی خارج میشود تا درجه مقبولیت و باورمندی به آن معلوم شود!
میگویند، سخن خوب و آواز خوش، آنگاه به دلها بیشتر مینشیند و به صورت یک فرمان از فرامین واجبالاجرا، لازمالرعایه هم میشود که گویندهاش معتبر باشد و خوانندهاش از مقبولیت عامه برخوردار!
این روزها، که شاهد پیکاری هستیم اساسی با عوامل «مأمور صفت» کنفدراسیون فوتبال آسیا، وقتی از نظر و عقیده بزرگان- خوشآوازان- فوتبال ایران باخبر میشویم، در حمایت از تیمهای خود مصممتر و برحقتر مینماییم!
آواز مشترک همگانی، چون از گلوی مهندس عابدینی، علی فتحا... زاده، ناصر نوآموز، محمد دادکان، حسن حبیبی، علی پروین و دیگر وزنههای اجتماعی و انسانی خارج میشود، هم گوشنوازتر میشود و هم دلنشینتر!
همدلی عمومی و وفاق فراتر از خواستههای رنگی، همه را در یک صف و یک جبهه قرار میدهد تا اصل اصیل «آوازهخوان نه آواز» کاری کند در حد اعجاز! همه مردم فوتبالدوست فارغ از رنگها و پیرنگهای سلیقهای، به سر دادن نوایی واحد و به دور از هر نوع افتراق، سوق پیدا میکنند! براساس وجدان ملی! بر پایه تشخیص منافع همگانی!
این روزها، به چشم خود میبینیم و با گوش خود میشنویم که آواز مشترک، وقتی توسط شخصیتهای متفاوت سر داده میشود، چقدر قدرت نفوذ بیشتری دارد! سرمایههایی که باید «لویی جرگه فوتبال ایران را» پدید آورند و حرف آخر را در موارد اختلافی و مهم به زبان آورند!
کار فرهاد
اینکه دعوای مهم و کلیدی باشگاههای ایران با «مأموران معذور» کنفدراسیون فوتبال آسیا، باید تا آخرش به درستی پیش برده شود یک بحث است و اینکه در این دعوا و در همه دعویهای مربوطه، نباید از اهمیت برگزاری لیگ برتر سر سوزنی غافل شد، بحث مهمتری که باید در همه احوال، مدنظر باشد!
فوتبال ایران، نباید از اهمیت لیگ برترش غافل شود و نباید در برگزاری منظم و هدفمند این پیکارهای مردانه، به هیچ روی کوتاه بیاید!
کوشش برای سر عقل آوردن AFC یک طرف، برگزاری هرچه پرشکوهتر مقابله پرسپولیس- تراکتور در طرف دیگر! دیدار ماشینسازی و سپاهان به جای خود، مبارزه نفتیهای خوزستان، طرف دیگر!
تعطیلی بین دو نیمفصل لیگ برتر، به درازا کشید و در اصل هم سود چندانی نصیب نکرد!
در این میان، تیمهای سپاهان، تراکتور و تا حدودی، پرسپولیس را در وضعیتی بهتر میبینیم!
استقلال که باید تکرارکننده دوره حضور استراماچونی باشد، حالا بر سر هر کاری، باید جوابگوی مدعیان خودخواسته و خودساخته باشد که چرا این کار را انجام دادید و چرا آن کار را، انجام ندادید!
کار فرهاد، سخت بود، سختتر هم شد!
دلیل و استدلال هم نمیخواهد، یا میخواهد بسیار آشکار، در دل اصل مطلب نهفته است: ... چون رقیب بزرگ چنین میخواهد، برای ما هم واجب مینماید که ۱۸۰ درجه جور دیگری بگوییم! ولی اینبار با همه بارهای پیشین فرق دارد!
اینبار، استقلال و پرسپولیس و بقیه حریفان بزرگ و مدعیان اصلی، یک حرف را، از ته دل و با همه وجود، تکرار میکنند! پرسپولیس خواسته استقلال را تعقیب مینماید و استقلال برای اجرایی شدن آنچه پرسپولیس در طلب آن است، کوتاه نمیآید!
آری، آری! منفعت ملی چنین خواستی است و آری، آری! آبی و قرمز و همه رنگهای اصلی دیگر، چون پای نفع ملی پیش میآید، سنگین و استوار، محکم و به تکرار، یک خواسته را تبدیل به خواستاندیشی خود میکند: ... همانا سودی که به حق و بر حق، عاید فوتبال ایران میشود!
اینجاست که همه یک زبان دارند و اینجاست که همه اصل «رجأ بینهم» را با تمام وجود خود تکرار میکنند و جز خواستی که نفع ملی را تأمین میکند، دنبال نخواهند کرد! درست مثل همین روزها.
پیران و لویی جرگه فوتبال
میگویند «آوازهخوان نه آواز»! میگویند باید دید، سخن از زبان چه کسی خارج میشود تا درجه مقبولیت و باورمندی به آن معلوم شود!
میگویند، سخن خوب و آواز خوش، آنگاه به دلها بیشتر مینشیند و به صورت یک فرمان از فرامین واجبالاجرا، لازمالرعایه هم میشود که گویندهاش معتبر باشد و خوانندهاش از مقبولیت عامه برخوردار!
این روزها، که شاهد پیکاری هستیم اساسی با عوامل «مأمور صفت» کنفدراسیون فوتبال آسیا، وقتی از نظر و عقیده بزرگان- خوشآوازان- فوتبال ایران باخبر میشویم، در حمایت از تیمهای خود مصممتر و برحقتر مینماییم!
آواز مشترک همگانی، چون از گلوی مهندس عابدینی، علی فتحا... زاده، ناصر نوآموز، محمد دادکان، حسن حبیبی، علی پروین و دیگر وزنههای اجتماعی و انسانی خارج میشود، هم گوشنوازتر میشود و هم دلنشینتر!
همدلی عمومی و وفاق فراتر از خواستههای رنگی، همه را در یک صف و یک جبهه قرار میدهد تا اصل اصیل «آوازهخوان نه آواز» کاری کند در حد اعجاز! همه مردم فوتبالدوست فارغ از رنگها و پیرنگهای سلیقهای، به سر دادن نوایی واحد و به دور از هر نوع افتراق، سوق پیدا میکنند! براساس وجدان ملی! بر پایه تشخیص منافع همگانی!
این روزها، به چشم خود میبینیم و با گوش خود میشنویم که آواز مشترک، وقتی توسط شخصیتهای متفاوت سر داده میشود، چقدر قدرت نفوذ بیشتری دارد! سرمایههایی که باید «لویی جرگه فوتبال ایران را» پدید آورند و حرف آخر را در موارد اختلافی و مهم به زبان آورند!
کار فرهاد
اینکه دعوای مهم و کلیدی باشگاههای ایران با «مأموران معذور» کنفدراسیون فوتبال آسیا، باید تا آخرش به درستی پیش برده شود یک بحث است و اینکه در این دعوا و در همه دعویهای مربوطه، نباید از اهمیت برگزاری لیگ برتر سر سوزنی غافل شد، بحث مهمتری که باید در همه احوال، مدنظر باشد!
فوتبال ایران، نباید از اهمیت لیگ برترش غافل شود و نباید در برگزاری منظم و هدفمند این پیکارهای مردانه، به هیچ روی کوتاه بیاید!
کوشش برای سر عقل آوردن AFC یک طرف، برگزاری هرچه پرشکوهتر مقابله پرسپولیس- تراکتور در طرف دیگر! دیدار ماشینسازی و سپاهان به جای خود، مبارزه نفتیهای خوزستان، طرف دیگر!
تعطیلی بین دو نیمفصل لیگ برتر، به درازا کشید و در اصل هم سود چندانی نصیب نکرد!
در این میان، تیمهای سپاهان، تراکتور و تا حدودی، پرسپولیس را در وضعیتی بهتر میبینیم!
استقلال که باید تکرارکننده دوره حضور استراماچونی باشد، حالا بر سر هر کاری، باید جوابگوی مدعیان خودخواسته و خودساخته باشد که چرا این کار را انجام دادید و چرا آن کار را، انجام ندادید!
کار فرهاد، سخت بود، سختتر هم شد!