آنها به طور عالی رو به جلو بازی میکنند، ۴ گل به آرسنال و لسترسیتی زدند و ۵ گل در آنفیلد مقابل هالسیتی به ثمر رساندند. درگیر شدن با این سبک فوتبال باعث خوشحالی است و هواداران از آن لذت میبرند. ما دوست داریم هر هفته همین را تماشا کنیم. واقعیت این است که با این وجود، بازیهایی خواهد بود که تو تلاش میکنی و به گل نمیرسی. در آن شرایط تو نیاز داری راهی برای گلزنی پیدا کنی. به همین خاطر است که پیروزی مقابل سوآنزی پیش از تعطیلات بازیهای ملی، مؤثرترین نتیجهای بود که من به آن اشاره کردم. مقابل چلسی بازی متفاوت بود. آنها کارشان را انجام دادند و با پیروزی راضیکننده ۲ بر یک اطمینان حاصل کردند. موضوع من این است که روزهایی خواهد بود که مجبوری همه کار کنی تا به نتیجه برسی. در غیر این صورت با وجود اینکه ۹۰ دقیقه خوب بازی کردی اما باید دست خالی از زمین بیرون بیایی و اگر بتوانی آن را انجام دهی تو شانس بسیار زیادی برای موفقیت داری. فکر نمیکنم چنین تواناییای به اندازه کافی در چند سال اخیر در تیم وجود داشت. جایی که رقیب، منچستریونایتد زیرنظر الکس فرگوسن، معمولاً چنین نمایشی داشت. آنها قادر بودند نتیجهای را که لازم داشتند پیدا کنند. چیزی که من از لیورپول مشاهده کردم، قدرت اصلی آنها در خط حمله است. وقتی همه دارند کارشان را خوب انجام میدهند تیمهای کمی در لیگ برتر هستند که قادر باشند مثل لیورپول در همه جای زمین گلزنی کنند. فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۰ ما متفاوت بود. قدرت اصلی تیم ما در خط دفاع بود. بله ما مایکل اوون و حمایت کنندهای مثل امیل هسکی و رابی فائولر را داشتیم اما خط آتش این تیم را نداشتیم. به همین خاطر بود که ما نیاز داشتیم که در بازی خارج از خانه مقابل رم و بازی رفت و برگشت مقابل بارسلونا کلینشیت کنیم. این رمز موفقیت تیم ما بود. تیم کلوپ در بخش دیگری بهتر است و به همین دلیل است که امکان دارد گلهای زیادی دریافت کنند و کلینشیتهای فراوان نداشته باشند اما اگر آنها گلهای زیادی به ثمر برسانند مشکل بزرگی پیش نخواهد آمد. در ماه ابتدایی فصل همه چیز دلپذیر بود اما واقعاً هیچ چیز را تضمین نمیکند. تیم باید همینطور ادامه دهد تا ببینیم در ماه مارس، آوریل و می چه پیش میآید. اگر همه چیز هنوز خوب پیش برود زمانی است که من فکر میکنم ما میتوانیم مدعی یکی از عناوین باشیم. در حال حاضر دلایل خوبی برای خوشبینی وجود دارد. به جز گلزنی، یک چیز دیگر به من اعتماد به نفس میدهد و آن یورگن کلوپ است.