در پارهای از اوقات هم با ذکاوت نابغههای داخلی اسباب حذف نیروهای خود را فراهم آوردهایم به عنوان مثال فدراسیونی از داخل نامه نوشته و مدعی شده فلان آقایی که عضو برجسته شماست در داخل کشور ما عنوانی ندارد و به جای او باید مسئول کنونی بیاید، آنها هم از خدا خواسته آن منصب را از ما گرفته و به آدمهای خود دادهاند. در بسیاری از مواقع نفوذ به این مجامع با روابط شخصی به دست آمده و لذا صاحبان این موقعیت حاضر نیستند حتی به خاطر منافع ملی منزلت خود را متزلزل کنند.
هرچند که این پستها به لحاظ موقعیت شغلی به آنها داده شده و از نظر قانونی و اخلاقی بدهکار کشور خود هستند. نتیجه اینکه ما نباید دلخوش به حضور یکی، دو چهره در کنفدراسیونها و فدراسیونهای جهانی و آسیایی باشیم. حضور این عناصر که حاضر نخواهند بود چالشی با کنفدراسیونها به وجود آورند، ما را از دفاع از حق طبیعی دور میکند و نه تنها سودی برای ما ندارند بلکه با اشغال جایگاهی فرصتسوزی هم به وجود میآورند. کسب این کرسیها اگر با حمایت و سیاستگذاری دستگاه ورزش ما و فدراسیونهای ما باشد به یقین میتواند مؤثر به حال ما شود در غیر این صورت بود و نبود این حضرات چندان سودی نخواهد داشت و عنوانها به شکلی شغل شخصی محسوب میشود.
در موضوع بازی ایران با سوریه و عدم در نظر گرفتن موقعیت ممتاز فعلی فوتبال ما در آسیا فقدان نیروهای تأثیرگذار بیش از پیش حس میشود و حضور اهریمنی سعودیها در کنفدراسیون که میخواهند مانع شکوفایی بیشتر ما بشوند به خوبی مشهود است.
لذا این شرایط ما را وا میدارد تا با تمام توان و امکانات در خدمت تیم ملی باشیم و پیروزی در دوحه را یک ضرورت برای تیم خود بدانیم و برای این منظور تا آن روز چند بازی تدارکاتی مناسب برای تیم ملی در نظر بگیریم.