نظرسنجی

ارزیابی شما از تغییراتی که تاکنون قلعه‌نویی در سیستم تیم ملی داده؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

خبرنگار اهل برزیل در گفت‌وگويي اختصاصي با ماركا از سانحه سقوط هواپيما و نجات يافتن از اين اتفاق تلخ صحبت كرده است.

فاجعه و معجزه

رافائل انزل يكي از 6 بازمانده سانحه سقوط هواپيماي حامل كاروان باشگاه چاپكوئنسه برزيل است. او كه خبرنگار راديو اوئسته كاپيتال برزيل است در گفتوگويي اختصاصي با ماركا از سانحه سقوط هواپيما و نجات يافتن از اين اتفاق تلخ صحبت كرده است.

 

«نام من رافائل انزل است و ميخواهم تجربهام بعد از زنده ماندن از تراژدي سقوط هواپيما را با شما در ميان بگذارم. در اين سانحه 71 نفر فوت كردند و تنها 6 نفر زنده ماندند كه يكي از آنها من بودم. ماجراجويي اين سفر از سائوپائولو آغاز شد. ما بعد از يك ساعت به سانتاكروز دلاسيررا رسيديم. در آنجا هواپيماي خطوط هوايي لاميا منتظر ما بود تا ما را به مدلين كلمبيا ببرد. همه شاد و خوشحال بودند. در پرواز 2933، بازيكنان، مربيان و مديران چاپكوئنسه با تعدادي خبرنگار حضور داشتند. جو شادي حكم بود.»

 

گفتند 10 دقيقه ديگر ميرسيم

پرواز ايرلاين بوليويايي با آرامش انجام ميشد تا اينكه شرايط بحراني شد و زنگ خطر به صدا درآمد. پرواز بيش از زمان عادي به طول انجاميده بود. او ادامه داد: «ما سؤال ميكرديم كه آيا وقت فرود آمدن فرا نرسيده؟ مهمانداران ميگفتند كه 10 دقيقه ديگر فرود ميآييم. هر وقت سؤال ميكرديم جواب همين بود: «10  دقيقه ديگر ميرسيم» در همان لحظات برق هواپيما رفت و كسي به ما چيزي نميگفت كه چه در جريان است. اين را تكذيب ميكنم كه مهمانداران به ما چيزي در مورد اتمام سوخت هواپيما گفته باشند. كسي نگفت كه قرار است فرود اضطراري داشته باشيم. اصلاً اين اطلاعات به ما داده نشد. يادم نميآيد كه از زمان خاموش شدن برقها تا سقوط هواپيما چقدر زمان گذشت. فقط يادم ميآيد كه به سمت چپ نگاه كردم. من در رديف يكي مانده به آخر صندليهاي هواپيما در سمت راست نشسته بودم. يكي از مأموران پرواز كمربندش را سفت بسته بود و به همين خاطر فكر ميكنم كه حتي او هم نميدانست كه چه در جريان وقوع است. وقتي هواپيما تاريك بود، سكوت مرگباري جريان داشت. موتورهاي هواپيما از كار افتاد و هواپيما سقوط كرد. وقتي گروه نجات به كمك آمده بودند، شانس آوردم كه بيدار شدم و شروع به فرياد كشيدن كردم تا توجه آنها را جلب كنم. آنها مرا نجات دادند و من يكي مانده به آخرين فرد نجاتيافته بودم. صندليام بين دو درخت گير كرده بود و پاهايم بين شاخهها گير افتاده بودند. وقتي به هوش آمدم ديدم كه دو دستيارم كه دو طرف من نشسته بودند، فوت كردهاند و من خوششانسترين فرد بودم كه زنده ماندم. گرفتار يك مشكل جدي شده بودم. اعضاي گروه نجات به سختي مرا از بين درختان بيرون آوردند. آنها تجهيزات كافي نداشتند و روي زمين پر از قطعات و تكههاي هواپيما و وسايل درهم شكسته بود. آنها تلاش زيادي انجام دادند تا مرا پايين بياورند، بدون آنكه مصدوميتم بيشتر شود.»

 

«زمان خيلي كند ميگذشت و 40 دقيقه طول كشيد تا به بيمارستان برسيم. از وقتي به هوش آمدم همه چيز را به ياد دارم. وقتي به بيمارستان رسيدم خواستم تا با خانوادهام تماس بگيرم تا به آنها بگويم كه زنده هستم. آنها واقعاً خوشحال شدند. پسر 11 سالهام به من گفت كه ميدانست كه من نمردهام و اين به دلش افتاده بوده. حرفهايش به من روحيه داد. معجزه خدا بود كه من الان زندهام و داستان اين تراژدي دردناك را روايت ميكنم. اميدوارم سال 2017 سال بهتري باشد. هر چند كه شخصاً سال 2016 را فراموش نخواهم كرد اما به لطف خدا زندهام و در كنار خانوادهام هستم.»

 

او ادامه داد: «اتفاق دردناك اين است كه حالا ديگر پسران تيم و همكاران و دستيارانم را در كنارمان نداريم. ميخواهم با صداي بلند بگويم كه اين تراژدي، مردم كلمبيا و برزيل را براي هميشه با هم متحد كرد.»

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

ارزیابی شما از تغییراتی که تاکنون قلعه‌نویی در سیستم تیم ملی داده؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی