نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

به گزارش روزنامه خبرورزشی : اولین دوره مسابقات کشتی آزاد و فرنگی اوزان غیرالمپیکی‌های قهرمانی جهان به میزبانی بوداپست برگزار و با تنها مدال برنز 70 کیلوی مصطفی حسین‌خانی برای کشورمان خاتمه یافت. تنها مدال‌آور کشتی ایران از میدان حساس مجارستان در حالی که قرار بود همراه خانواده به پابوس حضرت امام رضا ( ع ) بروند، با بزرگواری خود و خانواده‌اش و در حالی که راهی این سفر معنوی برای تشکر خالصانه و صادقانه از حمایتهای حضرت ثامن‌الحجج ( ع ) بود، به احترام خوانندگان خبرورزشی دعوت ما را پذیرفته و بعد از حضور در دفتر روزنامه و پاسخ به سوالات ما، عزم سفر به دیار امام غریب کرد. تنها مدال‌آور کشتی ایران از اولین دوره مسابقات جهانی غیرالمپیکی‌ها ورزش را با ژیمناستیک شروع کرده و چون مربی محترم، هنگام اجرای غلط حرکات ورزشی، برای تنبیه موهای او را می‌کشیده، اصلا قید چند ماه فعالیت در ژیمناستیک را زده و به کشتی روی می‌آورد. شاگرد شلوغ و شیطان دبستان شهید محمدباقر صدر محله شمیران‌نو که به‌خاطر دعوا و زدن یکی از دوستان همکلاسی ( که آن خدا بیامرز، به دلیل سانحه تصادف مرحوم شده است ) ضربات چوب و ترکه آقای ناظم به کف دستانش را حدود یک ساعت تحمل کرده و به دلیل سّر و بی‌حس شدن، دیگر درد را احساس نمی‌کرد، امروز کارش به جایی رسیده که برای مرگ نابهنگام همان دوست جوان، اشک در چشمانش حلقه می‌زند. او که با همه معلم‌ها رفیق بود و سعی داشت در کلاس درس منظم و ساکت باشد، همه هیجانات و شلوغ بازیهایش را در زنگ تفریح و زنگ ورزش بروز ‌داده و یک جا بند نمی‌شد، به خاطر حس جنگجویانه و علاقه‌ای که به حساسیت و جذابیت‌های رقابت انفرادی در کشتی داشت، ابتدا به صورت تفریحی و سپس به صورت جدی و رسمی به‌سوی کشتی رفت تا امروز به عنوان یک کشتی‌گیر ششدانگ، صاحب تنها مدال کشتی ایران در رقابتهای جهانی بوداپست باشد. دانشجوی ترم‌آخر کارشناسی رشته تربیت‌بدنی دانشگاه آزاد اسلامی، که کشتی را از باشگاه بیاتی تهران زیرنظر هادی وِتًری شروع و بعد از چند ماه این مربی او را به اسماعیل پلویی یکی از مربیان سازنده، خوشنام و زحمتکش استان تهران می‌سپارد تا مصطفای خوش‌آتیه بتواند پله‌های ترقی و پیشرفت را به‌درستی و با سرعت بیشتر طی کند. این کودک خردسال و مستعد، اولین مقام قهرمانی خود را در حالی که تازه کشتی می‌گرفت، در وزن 28 کیلوی مسابقات

حسین‌خانی: خیلی زودتر باید به مدال جهانی می‌رسیدم/علاقه به پرسپولیس در خون‌ماست!

* مصطفی حسینخانی را برای علاقمندان کشتی و خوانندگان خبرورزشی با یک بیوگرافی کوتاه معرفی کنید.

# متولد 7 فروردین 1368 در محله شمیران نو تهران هستم. در مدارس ایتدایی شهید محمدباقر صدر، راهنمایی شهید همت و هنرستان شهید قدوسی درس خواندم و الان هم ترم آخر کارشناسی رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام(ره) شهرری هستم. بعد از 3 – 2 ماه فعالیت در ورزش ژیمناستیک، زیرنظر آقای هادی وِتًری کشتی را شروع کردم و بعد از چند ماه کشتی گرفتن، ایشان مرا نزد آقای استاد اسماعیل پلویی بردند و از آن روز تا الان، ایشان همه جوره برای من زحمت کشیدند تا بتوانم به موفقیت برسم. در روزهایی که به خاطر باخت و شکست ها تنها می شدمف فقط اقای پلویی بود که صادقانه و دلسوزانه در کنار من مانده و به من امیدواری می داد و برای این که من مدال برسم هیچ وقت دست از تلاش برنداشت ودر این چند سال برای موفقیت من از همه چیز خودش گذشت و امیدوارم تا عمر دارم قدردان این محبتهای خالصانه و بزرگوارانه ایشان باشم. 
 
* از روزهای نخستین حضور در کشتی و شرکت در مسابقات، خاطرهای داری؟ 
 
# در اولین سال حضورم در کشتی، در وزن 42 کیلوی رده سنی نونهالان استان تهران اول شدم. در مسابقات قهرمانی کشور به جمع 8 نفر رسیدم. مقابل امید غفاری که در فینال مسابقات تهران 5 – 6 شکست داده بودم، باختم و حدف شدم. آن موقع قانون گروه بازندهها و شانس مجدد و این چیزها نبود. در همان نونهالان و مسابقات بین المللی روزجهانی کودک در وزن 47 کیلو سوم شدم. غفاری رفته بود نوجوانان و به عباس طحان که خیلی وزن کم کرده بود باختم و سوم شدم. طحان بعد از آن مسابقات رفت 58 کیلو و الان هم با توجه به شرایط وزنی و اندامی در 97 کیلو کشتی میگیرد.  
 
* همین طحان چند روز پیش در مسابقات جام باشگاههای جهان و قبل از رقابتهای جهانی غیرالمپیکیها مقابل قهرمان المپیک آمریکا به پیروزی رسید ولی برای کسب مدال جهانی هنوز موفق نشده، چرا بعضی از بچههای ما در زمینه کسب مدال ناکام می شوند؟ 
 
# این از بد شانسی ماست که در اکثر مواقع، دستمان از مدال کوتاه میماند. مثلا بهنام احسانپور در همین مسابقات جهانی بوداپست برای کسب مدال چه چیزی کم داشت؟ او با اقتدار و شایستگی تمام 5 – 4 حریف را شکست داده و در 3 ثانیه به پایان کشتی، داوران به حریفش امتیاز دادند و او باخت. آیا کسی الان زحمات و تلاشهای او را میبیند؟! نه ، فقط چون در آن 3 ثانیه لعنتی امتیاز به حریف رسید و دست بهنام از کسب مدال کوتاه ماند، دیگر هیچکس ماهها زحمات، تلاشها و مشکلاتی که ملیپوش ما تحمل کرده را نمیبیند! متاسفانه فقط مدال دیده میشود، تلاشها و از خودگذشتگیهایی که برای مدال کشیده میشود، نگاه نمیکنند. 
 
* دوباره به این موضوعات بر میگردیم ولی فکر می کنم بک مقداری از ادامه بحث دور شدیم . اجازه بدید قدم به قدم جلو برویم تا برسیم به بزرگسالان، بعد از نونهالان را ادامه بدهیم.
 
# آن زمان مسابقات قهرمانی نوجوانان جهان برگزار نمی شد و فقط مسابقات آسیایی نوجوانان داشتیم. در مسابقات انتخابی وزن 58 کیلوی تیم ملی نوجوانان اول شدم و در مسابقات قهرمانی آسیا 2006 به میزبانی بانکوک تایلند اول شدم. 
 
* کمی هم از رده سنی جوانان بگوئید .
 
# در سال اول حضورم در مسابقات انتخابی تیم ملی جوانان باختم و به تیمملی نرسیدم. اما در سال دوم حضورم در جوانان، موفق شدم در انتخابی جواز حضور در تیم ملی را بگیرم و در آسیایی قطر به مقام قهرمانی رسیدم. در همین مسابقات قطر کشتی گیر مغول را 6 – صفر شکست دادم ولی 25 روز بعد در مسابقات قهرمانی جوانان جهان به میزبانی ترکیه، همان دور اول با یک امتیاز اختلاف به همین مغولی باختم و حذف شدم.
 
* این اختلاف فاحش عملکرد و نتیجه، چرا و چگونه به فاصله 25 روز رقم خورد؟ حریفی که به آن راحتی باخته بود، چرا به پیروزی رسید؟ 
 
# ببینید من قبل از شرکت در مسابقات قهرمانی جهان، در انتخابی تیم ملی، جام جمهوریت ترکیه، جام شهدا در اراک، جام تختی که گفته بودند جوانان هم باید در جام تختی بزرگسالان شرکت کنند، کشتی گرفتم و از آنجا هم رفتم قهرمانی آسیا و بعدش هم رفتم قهرمانی جوانان جهان، در یک فاصله حدود 2 ماهه من در 6 – 5 مسابقه سنگین کشتی گرفته بودم و در مسابقات جهانی بدنم کم آورد و جواب نداد و فکر میکنم بیشتر به همین خاطر بود که آنجا نتوانستم نتیجه بگیرم . 
 
* آیا باز هم با این حریف مغول، کشتی گرفتی؟
# بعدها در رده سنی بزرگسالان و مسابقات قهرمانی آسیا، در دیدار ردهبندی برای کسب مدال برنز در حالی که تا آخرین ثانیه 2 – صفر جلو بودم، در یک غافلگیری دوباره از او شکست خوردم و پنجم شدم. اما در مسابقات جام تختی که به میزانی کیش برگزار شد، در دو تایم پیاپی با نتایج مشابه 6 – صفر و 6 – صفر او را شکست دادم و انتقام دو شکست قبلی را از او گرفتم. این حریف مغول در سال 2015 نایب قهرمان 74 کیلوی بزرگسالان جهان شد، ولی من تازه چند روزه که به مدال برنز جهان رسیدهام.البته خدا را شکر که تا همین جا هم خیلی شرمنده مردم نشدم.
 
* خاطره تلخ و خاطره شیرینی از زمانی که در رده سنی جوانان بودید در ذهنتان دارید ؟
 
# سال سوم حضورم در رده سنی جوانان با تیم گراد در لیگ برتر قرارداد داشتم و مسعود واحدی هم ملیپوش 66 کیلوی کشورمان در مسابقات جهانی 2005 همین بوداپست مجارستان بود. او در تیم همدان بود و من در 3 تایم او را 2 – یک بردم که برای جوان آن روز خیلی خوشحال کننده بود. یک سال هم که در انتخابی جوانان ملیپوش شدم و در قهرمانی آسیا اول شدم ولی برای مسابقات قهرمانی جهان، بابک رضایی ( مرتضی رضایی قلعه ) را به مسابقات جهانی بردند که او هم باخت و حذف شد. 
 
* چه سالی از جوانان، کاملا کوچ کردی و دیگر کاملا به رده سنی بزرگسالان رسیدی ؟ 
 
# فکر کنم سال 2009 بود که دیگر کاملا شرایط سنی وادارم کرده بود در بزرگسالان کشتی بگیرم . در همان اولین گام حضورم با تیم نفت تهران که آقایان غلامرضا محمدی، محسن کاوه و ابراهیم مهربان مربی آن تیم بودند، قرار داد بستم و 3 تا کشتی گرفتم که هر 3 تا را بردم. بعد از لیگ در 66 کیلوی جام یاشاردوغوی ترکیه سوم شدم و از آنجا رفتیم جام جهانی، در جام جهانی 2010 کنار مهدی تقوی بودم که فقط جلوی آمریکا نوبت کشتی گرفتن به من رسید، که آن کشتی را بردم. برای مسابقات انتخابی تیم ملی اعزامی به قهرمانی آسیا، جهانبخشیان را بردم و با تیم ملی به آسیایی 2010 هندوستان رفتیم و پنجم شدم. 
 
* بهرغم پیروزی مقابل بعضی حریفان اسم و رسمدار و معتبر، گویا طلسم شده بودی که در کسب مدال محروم میشدی؟!
 
 
#  اسمش را نمیدانم چه باید گذاشت ولی هرچه بود پیروزی مقابل حریفان بزرگ را تجربه کرده بودم ولی در کسب مدال معتبر بزرگسالان ناکام بودم. مثلا در دومین سال حضورم در تیم نفت تهران و فینال لیگ برتر، با نماینده جویبار کشتی داشتیم که رسول ژورکائف روس و نایب قهرمان جهان را بردم. اما فکر کنم بهترین کشتیهای من از جام جهانی سال 2011 شروع شد که ستاره جام جهانی شدم. قبل از جام جهانی در جام تختی کیش 5 تا کشتی گرفتم که 3 تا حریف ایرانی، همان حریف مغول و کشتی گیر آمریکا را بردم تا با روحیه مضاعف و مقتدرانه به جام جهانی بروم. این بار در جام جهانی 2011 دیگر یار کمکی یا ذخیره کسی نبودم و خودم در همه دیدارها کشتی گرفتم که گارزون کوبایی و قهرمان المپیک، امین عزیزاف آذربایجانی و کشتیگیران مطرح گرجستان و روسیه را بردم و در همان روسیه و فینال، کشتیگیر میزبان را بردم و ستاره جامجهانی شدم. قبل از جام جهانی هیچکس فکر نمیکرد موفق شوم ولی خدا کمکم کرد و سربلند شدم. 
 
* اما بهرغم موفقیت و درخشش در جام جهانی، باز هم گویا در مسابقات قهرمانی آسیا ناکام شدی ؟
 
# مسابقات انتخابی تیم ملی در ساری، فاصله کمی با مسابقات آسیایی داشت. آقای غلامرضا محمدی که سرمربی تیم ملی بود، به من گفت اگر بخواهی به مسابقات آسیایی بیایی تصمیم با خودت است و این حق توست که انتخاب کنی، اما اگر به آسیایی نروی ما انتخابی میگذاریم تا کس دیگری را ببریم و تو برای انتخابی مسابقات جهانی فرصت کمی استراحت داری.  همان زمان یکی ازبزرگترین اشتباهاتم را مرتکب شدم و چون در اوج آمادگی بودم، تصمیم گرفتم هم به آسیایی بروم و هم ملیپوش مسابقات جهانی باشم. در فاصله 25 روز باید دو بار وزن کم میکردم،یک بار برای آسیایی و یک بار هم برای جهانی که همین موضوع در نتایج من تاثیر منفی داشت، بویژه این که در مسابقات آسیایی حریف قرقیز را دست کم گرفتم وهمین موضوع کار دستم داد و دوباره در کسب مدال ناکام شدم. 
 
 
* یعنی حریف قرقیز را از پیش بازنده میدانستی ؟
# ببینید من در جام جهانی، کشتیگیر کوبایی را خوب برده بودم و این کوبایی حریف قرقیزستانی را در 10 ثانیه ضربه فنی کرده بود. جوان بودم و گول نتایج قبلی خودم و این حریف قرقیز را خوردم و اصلا روی او حساب باز نکردم و او هم نامردی نکرد و در همان شروع کشتی با یک کولانداز از من 3 امتیاز گرفت. هرچند که در ادامه 3 امتیاز را جبران کردم ولی چون فن 3 امتیازی داشت، برنده شد و من حذف شدم. 22 روز بعد از آسیایی در انتخابی تیم ملی به میزبانی ساری، باز هم وزن کم کردم. خیلیها دوست داشتند کشتی مهدی تقوی و من را ببینند. چون تقوی قهرمان جهان شده بود و من هم ستاره جامجهانی شده بودم. محسن آقاجانی و محمد نادری را بردم. ماقبل فینال و تایم اول یک – صفر تقوی را بردم. اما دو تایم بعدی را یک – صفر واگذار کردم تا در نهایت 2 – یک بازنده باشم. مهدی تقوی در آن سال هم طلای جهان را گرفت. من در ابتدای جوانی و آامادگی، کارم به صورت رسمی و جدی شروع شده بود، اما اتفاقاتی رقم خورد که دیگر نمیدانستم چهکار باید کنم، اصلا روحیه و انگیزهام را از دست داده بودم.
 
* راجع به این موضوع هم یک مقدار بیشتر توضیح دهید، بهتر است. زیرا شاید یک مقداری از علل و عوامل درجا زدن شما بهرغم استحقاق و توانایی در کسب مدال و عدم موفقیتتان در این رابطه مشخص شود 
 
# اجازه دهید اول خیلی واضح و صریح بگویم که هیچ وقت از سعید ریاحی نمیگذرم و او را حلال نمیکنم. او با بلایی که سرِ من در آورد مسیر زندگی ورزشی مرا عوض کرد. با توجه بهزحماتی که کشیده بودم، خیلی زودتر از اینها باید به مدال جهانی میرسیدم، اما با کاری که او کرده و مقصر اصلی آن بود، سرنوشت من عوض شد و برای کسب اولین مدال جهانی خودم، چند سال عقب افتادم. 
 
* یعنی سعید ریاحی مانع عضویت شما در تیم ملی یا کسب مدال از میادین شد؟ 
 
#  ببینید من هم دانشجو بودم و عضو تیم ملی کشتی آزاد برای اعزام به مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان، هم در اوج آمادگی و سرشار از تلاش و انگیزه برای کسب مدال و افتخار، اما در شب اعزام به مسابقات قهرمانی دانشجویان جهان، مانع اعزام من با تیم دانشجویان شدند و من از تیم دانشجویان خط خوردم. بعد از آن بلایی که سرِ من آمد و مقصر اصلی آن هم سعیدریاحی بود، رفتم سربازی و اتفاقاتی برایم افتاد که دیگر هیچ روحیه و انگیزهای برای کشتی گرفتن و قهرمانی نداشتم!
بعد از آن اتفاق مجبور بودم بروم سربازی. من با تیم خونه به خونه با سرمربیگری آقای محمدی قرارداد بسته بودم، اما چون سرباز بودم نگذاشتند برای آنها کشتی بگیرم. درحالیکه من و خانوادهام به آن پول خیلی احتیاج داشتیم و میتوانستم با آن پول خیلی از گره های زندگیم را باز کنم. پول این قرارداد در روحیه، انگیزه و تسریع در سیر صعودی پیشرفت من خیلی تاثیر داشت که آن را از دست دادم و مرا مجبور کردند که به اجبار و رایگان برای تیم نیرویزمینی کشتی بگیرم. بعد از آن همه اصرار بر اجرای مقررات و اجبار به حضور من در تیم نیرویزمینی، چرا دیگر تیمداری نمیکنند؟! حالا که دیگر تیمداری در لیگ فصلی هزینهای هم ندارد، چرا در لیگ کشتی تیم نمیدهند ؟! گویا فقط میخواستند مرا نقرهداغ کنند و من با محرومیت از دریافت مبلغ آن قرار داد مدت زمان بیشتری با مشکلات عدیده  و فراوان دست بهگریبان باشم! 
 
* فقط با از دست دادن مبلغ آن قرارداد، انگیزه و روحیهات را از دست دادی؟ 
 
 
# نه، فقط این نبود. اصلا با من بهگونهای رفتار میشد که انگار با من دشمنی دارند. دیگر روحیهای نداشتم . مجبور بودم در آموزشی شرکت کنم. دیگر وزنم هم بالا رفته بود. مثلا همین مسئولان برای یک مسابقه درحالیکه اصلا هیچ نیازی به کشتی گرفتن من نبود، مرا مجبور کردند که در عرض 6 – 5 ساعت حدود 6 کیلو وزن کم کنم. آخر هم سر وزن نرسیدم و فقط برای وزن کم کردن آن همه عذاب کشیدم در شرایطی که اصلا نیازی به حضور من در آن مسابقه نبود. مقصر اصلی همه این اتفاقات را اول سعید ریاحی و بعد آن مسئولان محترمی که به جای نگاه مسئولانه و پدرانه، رفتار انتقامجویانه و عملکرد مخربِ روحیه و انگیزه داشت، میدانم. 
 
* یعنی ازتیمملی دور شده و انگیزهای هم برای رسیدن به تیم ملی هم نداشتید ؟
# نه ؛ رسیدن به تیم ملی که آرزوی هر قهرمانی در هر رشتهای است. ولی شرایط من به گونهای شده بود که باز هم باید همه چیز را از صفر شروع میکردم.من برای رسیدن به تیم ملی چند بار از صفر شروع کردهام. این بار هم دوباره مجبور شدم از صفر شروع کنم. دیگر وزنم هم زیاد شده بود. در 74 کیلوی انتخابی جام تختی کشتی گرفتم و با گرفتن سهمیه جام تختی و آمادگی نسبی در سالن 12 هزار نفری تهران اول شدم و همراه صادق گودرزیبه جام جهانی باکو رفتم و یک کشتی به من رسید که آن را بردم. در تورنمنت هندوستان هم اول شدم و بعد ازبازگشت، در تمرینات داخل باشگاه خودمان از ناحیه زانو مصدوم ورباط پایم پاره شد و حدود 3 ماه ازتمرین دور ماندم و با فیزیوتراپی مشغول درمان بودم. در همان وضعیت چون بهپول قرارداد در لیگ برتر احتیاج داشتم، با پرسپولیسجویبار قرارداد بستم، ( با طعنه و لبخند یادآوری میکند که بعد از گذشت چند سال، هنوز هم تمام طلبمان را ازپرسپولیس نگرفتهایم ) در همان دوره لیگ 4 کشتی را بردم و در فینال به حریف گرجستانی باختم و با همان آمادگی نسبی و مصدومیت زانو در دو جام یاریگین و علی علیاف روسیه کشتی گرفتم و حذف شدم و همین موضوع مرا از جام جهانی 2013 تهران خط زد. دوباره باید از صفر شروع میکردم. در لیگ با تیم ثامنالحجج ( ع ) قرار داد بستم تا کمکم به دوران اوج برگردم. اوزان کشتی تغییر کرد و آمدم 70 کیلو و در قهرمانی کشور، انتخابی تیم ملی، جام تختی، آسیایی و جام جهانی اول شدم و دوبنده تیم ملی در مسابقات قهرمانی جهان 2014 را گرفتم. در اوج آمادگی همه حریفان داخلی و خارجی را برده و یکی از امیدهای کسب مدال طلا محسوب میشدم، اما 20 روز قبل از جهانی دوباره رباط پایم مصدوم شد و مجبور بودم 2 هفته تمرین کشتی نکنم و فقط روی دستها کارکردم. یک هفته قبلِ جهانی دو جلسه کشتی کار کردم. در یک جلسه تمرین داشتم وزنه قدرتی میزدم رباط پایم پاره شد و نتوانستم شرایط روحی خودم را با مسابقات تطبیق بدهم و در مسابقات جهانی کشتی را به ازبکستان باختم و حذف شدم. چند روزبعد در بازیهای آسیایی اینچهئونکره جنوبی، کشتی اول را بردم و به ژاپن باختم و حذف شدم. بعدِ بازیهایآسیایی پایم را جراحی کردم و 6 ماه از تمرینات دور بودم، فقط باوزنه و بالاتنه کار میکردم. بعد از بهبودی، سهمیه شرکت در انتخابی را به من ندادند و مجبور بودم دوباره از صفر شروع کنم. 
 
* هنگام مصدومیت و مداوا آیا کسی از فدراسیون یا هیات کشتی استان تهران سراغ شما را گرفت؟ 
 
# با هماهنگیهایی که آقای رسول خادم با دکتر کیهانی انجام دادند، پایم را در بیمارستان اختر جراحی کردم و با دفترچه بیمه خودم فقط هزینه فرانشیز را پرداخت کردم. من عضو تیم ملیبودم و کارت بیمه آن سال را نیز داشتم، بدون کارت بیمه اصلا نمی شود در هیچ مسابقه ای کشتی گرفت. من کلیه هزینههای درمان، فیزیوتراپی، حرکت درمانی و همه مسائل مربوط به درمان را خودم پرداختم ولی وقتی برای دریافت این مبالغ، اسنادم را به فدراسیون پزشکی ورزشی ارائه کردم، گفتند اصلا اسمت در سیستم فدراسیون پزشکی ورزشی نیست و هیچ مبلغی از هزینهها را ندادند! خیلی جالب بود،کارت بیمه ورزشی داشتم ولی میگفتند، اسمم در سیستم فدراسیون پزشکی ورزشی نیست! رابطهام با هیات کشتی استان تهران هم خوب است و مشکلی ندارم. بعد از جراحی و دوران نقاهت بعد از جراحی هم آقایان عبدالله عزیزی رئیس هیات کشتی استان تهران و کیومرث بختیاری رئیس هیات کشتی شمال شرق برای عیادت به منزل ما آمدند که باعث دلگرمی شد. 
 
* اما از پرداخت هزینههای درمان و ..... خبری نبود؟ 
 
# نه ؛ ببینید متاسفانه موضوع رسیدگی به قهرمانان در تهران با تمام نقاط کشور متفاوت است. به نظر من هیات کشتی استان تهران به تنهایی نمیتواند کاری انجام دهد وباید یک سری از نهادها و ارگانها را وارد گود کند تا قهرمانان را حمایت کنند. در این چند سالی که کشتی میگیرم، از نوجوانان، جوانان و بزرگسالان در مسابقات قهرمانی جهان، بازیهای آسیایی، قهرمانی آسیا و .....  ملیپوش بودهام، تا امروز یک نفر از مسئولان استان تهران را ندیده ام که حتی یکبار حال مرا بپرسد. همین رفتار باعث میشود که خیلی از جوانان دیگر سراغ کشتی نمیآیند و عطایش را به لقایش میبخشند. همه باشگاههای تهران پولی و درصدی شده، اما در مازندران از ساعت 8 صبح تا 12 شب در باشگاه باز است. من با تیم پرسپولیس جویبار قرارداد داشتم و آنجا تمرین میکردم. اما جمعه جویبار هم سرِ تمرینات حاضر میشد و از من ایراد فنی میگرفت. فرماندار، بخشدار، شهردار و همه پیگیر کار بودند. حتی اگر از نظر مالی هم کاری نکنند، همین حضورشان نشان میدهد برای کشتی و کشتیگیر ارزش قائل هستند و پیگیر امور کشتی هستند ولی در تهران بعضی از دستاندرکاران سالن کشتی هم مارا نمیشناسند، چه رسد به مسئولان غیرورزشی استان!
* یعنی چه ؟ مگر میشود یک مسئول سالن کشتی که خودش از جنسکشتی است، قهرمان و ملیپوش استانش را نشناسد؟!
 
# کدام جنسکشتی؟ دلتان خوش است! وقتی تمام سالنهای ورزشی را به افراد غریبه اجاره میدهند، مگر می شود توقعی بیشتر از این داشت؟ من خودم به اداره ورزش شمالشرق که محل سکونتم آنجاست رفتم و گفتم همان مبلغ اجارهای که این حضرات غیرورزشی میدهند، من هم تقدیم میکنم ولی حتی یک اتاق 10 متری هم به من اجاره ندادند، چه رسد به یک سالن ورزشی! با این رفتارها من به این نتیجه رسیدهام که هر کس در تهران مسئولیت میگیرد برای این است که در شهرهای دیگر خودش را تقویت و ساپورت کند، برای کارنامه مسئولیتی خودش، سابقه و پیشینه درست کند و بگوید در پایتخت فلان مسئولیت را داشته ام ! 
 
* به غیر از کشتی و قراردادی که در لیگ می بندید، آیا شغل و منبع درآمد دیگری هم دارید؟
 
# هیچ شغل و منبع درآمدی ندارم. ازدواج کردهام.چهارروز دیگر که صاحب فرزند شدم نمیدانم به همسرم و فرزندم چه باید بگویم؟! اصلا معلوم نیست به کجا و کدام ارگان باید گفت که مشکلات قهرمانان چیست؟ ورزش قهرمانی بهگونهای است که همیشه باید یا در اردو و تمرینات تیم ملی باشد یا در مسابقه و تلاش و برنامهریزی برای آماده سازی روحی، جسمی و فکری غلبه بر حریفان باشد. به دلیل همین مسائل است که سازمانهای غیرمرتبط به موضوع ورزش و قهرمانی، هیچ تمایلی برای استخدام قهرمانان ندارند. 
 
* با این شرایط، همسران قهرمانان چگونه این وضعیت را می پذیرند و آنها را تحمل میکنند؟ 
 
# به اعتقاد من، زندگی کردن با یک قهرمان واقعا خیلی سخت است. فشارها و استرسی که روی قهرمان هست، روی خانوادهقهرمان هم هست. یک قهرمان همیشه یا در حال وزن کم کردن است یا در اردو و تمرینات سنگین و استرس مسابقات و ...... که همین موضوعات باعث می شود یک قهرمان هیچ وقت در حالت عادی نباشد و قطعا نحمل چنین فردی خیلی سخت است و به اعتقاد من باید تندیس استقامت و صبوری را به همسران قهرمانان اهداء کنند که با همه مشکلات ورزشکاران و قهرمانان می سوزند و می سازند. 
* باتوجه به حرفهایتان، میشود فهمید که شما هم مثل ما قاطعانه حرف اول و آخر را در منزل میزنید و کاملا مقتدر هستید؟!
 
# اولا که خودم خجالت میکشم، بخواهم حرف اضافهای در منزل بزنم. زیرا تحمل همین مشکلاتی که من دارم خودش خیلی سخت است، پس دیگر نباید با حرفها و رفتارم ناراحتی و دلخوری بیشتر فراهم کنم. لذا من هم مثل همه مردان، حرف اول و آخر منزل را با یک چشمِ قاطعانه و مقتدرانه و جانانه میگویم و همه چیز بهخیر و خوشی تمام میشود. قبلا به دوستان متاهلم، میگفتم شماها چقدر زن ذلیل هستید، اما تازه فهمیدهام معنای این تفاهم که همه آقایون میگویند، یعنی چه!
 
* اگر انشاءالله خدای مهربان به شما فرزند پسر به شما بدهد، اجازه میدهید که کشتیگیر شود؟ 
 
# ورزش قهرمانی مثل یک قمار است. معلوم نیست که همیشه زحمات و تلاشهای شما نتیجه بدهد. مثلا همین بهنام احسانپور در یک ثانیه به پایان کشتی، ورق برگشت و به حریفش امتیاز دادند تا بهنام مغلوب شود وگرنه او هم با مدال جهانی برمیگشت. چون خودم خیلی عذاب کشیدهام، بالا و پایین شدم، دلم میسوزد و دوست ندارم پسرم هم عذاب بکشد و فکر نمیکنم این جرات و جسارت را داشته باشم بگویم این راه را ادامه دهد، واقعا دلم میسوزد. همین الان خواهرزادهام کشتی میگیرد و چند روز پیش در مسابقات نوجوانان شهرداریها قهرمان شد وقتی برای دیدن کشتیهای او به سالن میروم، بیشتر از زمانی که خودم کشتی میگیرم، فشار و استرس را تحمل میکنم. 
 
* حذف 2 وزن کشتی از المپیک، عدهای را از تیم ملی حذف کرد ولی با تصمیم اتحادیه جهانی کشتی مبنی بر برگزاری مسابقات جهانی در اوزان غیرالمپیکیها، برای نفراتی مثل شما دوباره بارقه امید دمیده و انگیزهها مضاعف شد؟ 
 
# واقعا جای شکرش باقی است که تا کمیته بینالمللی المپیک تصمیم به حذف 2 وزن کشتی از المپیک گرفت، بلافاصله اتحادیه جهانی کشتی، شرایط را برای انجام مسابقات جهانی غیرالمپیکیها فراهم کرد تا عُمرِ ورزشی قهرمانان این اوزان هدر نرود. من هم خدا را شکر میکنم که در این مسابقات جهانی توانستم مدال بگیرم. 
 
* اولین دوره مسابقات جهانی غیرالمپیکی ها در بوداپست را از نظر کمی و کیفی چگونه دیدی؟ 
 
# مسابقات خیلی خوب و سطح بالایی بود. من هم قرعه سختی داشتم. همه حریفانم هم آماده، هم مدالدار و عنواندار بودند. 
 
* کشتی با کدام حریف سختتر از بقیه بود؟ کشتی با روسیه که مانع حضورت در فینال شد؟ 
 
# اتفاقا تنها کشتی و مسابقهای که به من فشار نیاورد همین مسابقه با حریف روس بود و اصلا بهمن فشاری وارد نشد. ولی چون از ناحیه چشم حالت خوبی نداشتم، کشتی از دستم در رفته بود و نتوانستم آنطوری که دلم میخواست کشتی بگیرم.
 
* یعنی میخواهی بگویی که حریف روس، کشتیگیر ضعیفی بود؟
# نه؛ اصلا منظورم این نیست. اتفاقا هم کشتیگیر فنی و جسوری بود، هم خیلی خوب فن میزد ولی من آن مصطفی حسینخانی که باید او را ببرد، نبودم.  من اصلا روی این کشتی تمرکز نداشتم و در طول مسابقه دائم نگران وضعیت چشمم و قطع مسابقه و خاتمه ان از سوی داوران بود. در مسابقات قهرمانی جهان، باید از ثانیه یک مسابقه، تا آخرین لحظه با حالت هجوم روی تشک رفت ولی من اصلا تمرکزی برای این کار نداشتم. خوشبختانه بعد از این مسابقه، با تلاش کادر فنی و پزشکان تیم توانستم اندکی وضعیت چشمم را بهتر کنم، از نظر فکری و تمرکز روحی، هم شرایطم بهتر شد و توانستم دوباره به کشتی برگردم. 
 
* تا حالا با این روس و بقیه حریفانی که در بوداپست روبرو شدی، کشتی گرفته بودی؟ شما یا کادر فنی تیم ملی هیچ شناختی از او و بقیه حریفان داشتید؟ میشود امیدوار بود که انشاءالله دیگر شاهد باخت حسینخانی به این روسِ به قولِ خودت، فنی و جسور که به خوبی هم فن میزند، نباشیم؟ 
 
# با حریفان روسیه و ازبک کشتی نگرفته بودم. اما با حریفان هندی، بلاروس و ترکیهای قبلا گرفته و برده بودم. اگر در شرایط عادی باشم و مشکلی مثل آن مصدومیت کذایی نداشته باشم  10 بار دیگر هم با این روس کشتی بگیرم، هرگز بباز او نیستم. اینجا هم اگر آن اتفاق نمیافتاد و تمرکزم برهم نمیخورد، مطمئن باشید که شرایط و نتیجه خیلی بهتری رقم میخورد. راجع به شناخت کادر فنی از حریفان وزن خودم هم باید بگویم که امیرخان توکلیان بهعنوان مربی تیم ملی و حضور مستمر در مسابقات مختلف، شناخت خوبی از اکثر حریفان خارجی دارند، مگر این که حریفی جدید در مسابقات شرکت کند که او را ندیده باشد. در همین مسابقات بوداپست هم با نقاط ضعف و قوت حریفان خارجی بهخوبی آشنا بود و خیلی از نکات مهم این حریفان را به من میگفت که تاثیر زیادی در نتیجهگیری من داشت.
 
* با مربیان و سرمربیان زیادی در تیم های ملی ادوار مختلف کار کرده اید، کار با محمد طلایی چگونه است؟ با او راحت هستید؟ 
 
# آقای طلایی از زمانی که کشتی میگرفتند، وجههای اخلاقی و تو دل برویی داشتند و کار کردن با ایشان واقعا لذت بخش است. من از زمان اردوهای تیم ملی جوانان با ایشان آشنا بودم. برخورد محترمانه ایشان با همه بچه ها اعم از قدیمی ها یا جدیدها، جوانان و بزرگسالان شرایطی فراهم کرده که محبوب همه بچه هاست و همه سعی دارند در هر حالتی احترام رفتار با ایشان را حفظ کنند. در همین مسابقات جهانی بوداپست، خود آقای طلایی، کادر فنی  و شخص آقای خادم از تهِ دل دوست داشتند من مدال بگیرم و به گوشهای از حقم در دنیای کشتی برسم. این حسّ را درتک تک این عزیزان با تمام وجودم دیدم و احساس کردم.    
 
* از رسول خادم گفتید، بهعنوان یک قهرمان و ملیپوش، عملکرد و مدیریت او در فدراسیون کشتی و زمانی که سرمربی تیم ملی بود را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا عملکرد او را مفید و موفق میدانید؟
 
# به نظر من از روزی که آقای خادم در راس فدراسیون کشتی قرار گرفته، همه چیز کشتی را تغییر داده و کلا سیستم اداری، دیپلماسی و حتی فنی کشتی را عوض کرده است. با برنامه ریزیهای آقای خادم خیلی از شرایط کشتی بهتر شده است. من در این چند سال کمتر کسی را دیده ام که اینقدر فعال باشد و برای کشتی وقت بگذارد. در رابطه با امور فنی هم هرکس فاکتورها، روش، شیوه تمرینی و مدیریتی خاص خودش را دارد. زمان آقای محمدی تایم کشتیها با الان متفاوت بود. دو زمان 3 دقیقهای با 3 زمان دو دقیقهای، قطعا تمرینات متفاوتی را میطلبد. همین مقررات و زمان برگزاری مسابقات، روشِکار کادر فنی را نیز تغییر میدهد.مثلا الان قوانین کشتی فرنگی تغییر کرده، پس باید روشِ تمرینی آنها هم تغییر کند تا بتوانند با این مقررات هماهنگ شوند. نباید هیچ یک از روشهایی که سرمربیان یا کادر فنی تیمهای ملی انتخاب می کنند را رد کرد یا گفت این خوب است یا آن دیگری خوب بوده، زیرا استراتژی و تاکتیک مربیان براساس مقررات تغییر میکند. به اعتقاد من اصلا نباید روشها را با هم مقایسه کرد، چون براساس نیازها، تغییرات انجام میشوند. 
 
* برای اینکه موضوع فدراسیون و کادر فنی را ببندیم موضوع دیگری نمیخواهید بگویید؟
 
# از همه مسئولان و دستاندرکاران فدراسیون کشتی و کادر فنی و شخص آقای رسول خادم که شبانهروزی برای من و بقیه ملیپوشان و کشتیگیران تلاش میکنند، کمال تقدیر و تشکر را دارم و به همه این عزیزان خسته نباشید و خدا قوت میگویم. 
 
* راجع به مصدومیتی که منجر به آن شرایط و حالت خاص چشم شما در مسابقات جهانی بوداپست شد، آیا حریف ترکیهای عمدا به شما ضربه زد تا مصدوم شوید؟
 
# اتفاقا من فکر میکنم حریف ترکیه ای هیچ عمدی در کارش نبود. هرچند در مسابقه با روسیه دچار مشکل شده و تمرکزم کاملا برهم خورده بود، ولی حریف روس هم حرکت غیرورزشی نداشت، اما برعکس در دیدار ردهبندی برای کسب مدال برنز، کشتیگیر ازبک، هر چه در توان داشت به کار میگرفت تا با تشدید مصدومیت من، داوران و پزشکان مانع ادامه کشتی من شوند و او بتواند به مدال برنز جهانی برسد. چشم متورم و مصدوم من هرلحظه احتمال ترکیدن داشت و حریف ازبک هم به صورت عمدی سعی داشت با زدن ضربات سر، مشت و انگشت به چشم من، کاری کند که مجبور شوم کشتی را ادامه ندهم. اما شکر خدا این اتفاق نیفتاد و با اداره کشتی توانستم در این مسابقه حساس و سنگین، پیروز میدان باشم. 
 
* حسن یزدانی به 86 کیلو صعود کرده، احتمال دارد شما هم به 74 کیلو صعود کنید؟ 
 
# فعلا که اصلا قصد چنین کاری را ندارم. در حال حاضر و شرایط فعلی باید خودم را مهیای حضور مناسب و موفق در مسابقات پیش رو بویژه مسابقات قهرمانی جهان 2017 – فرانسه کنم. شاید بعد از جهانی فرانسه، به این موضوع فکر کنم ولی الان اصلا افکارم را درگیر چنین موضوعاتی نمیکنم.  
 
* راجع به بعضی اختلافات موجود در جامعه کشتی که در پارهای مواقع، بیشتر نمود و بروز پیدا میکند، حرفی ندارید؟ 
 
# یکی از آرزوهای قلبی من این است تمام قهرمانان و بزرگان کشتی در کنار هم دستبهدست هم بدهند تا کشتی را در جامعه به جایگاه اصلی خودش برسانند و از تضعیف و تخریب یکدیگر بپرهیزند. 
 
* رابطهات با فوتبال چگونه است؟ اصلا فوتبالی هستی یا نه ؟
 
# من خودم فوتبال بازی می کردم. زمانی که محصل بودم، در مدرسه هر وقت می خواستیم فوتبال بازی کنیم، خودم تیم را جمع میکردم. در همه پستها هم بازی کرده ام. از دروازهبان و دفاع گرفته تا هافبک و فوروارد، محوریت تیم و بازی با من بود ولی مسیر زندگی مرا به سمت و سوی کشتی سوق داد. البته این رویارویی تنبهتن درکشتی بیشتر با روحیات من میسازد.
 
* طرفدار آبی هستی یا قرمز ؟ 
 
# برادرانم و اکثر خانواده ما قرمز هستند و من هم طرفدار پرسپولیس هستم . البته استقلال و هوادارانش را نیز دوست دارم و به همه تیمها و علاقمندانش احترام میگذارم. 
 
* به همین خاطر با پرسپولیس جویبار قرارداد بستی؟
 
# شاید همین علاقه هم بی تاثیر نبوده باشد. 
 
* شما هم جزو آن دسته از اعضای تیم هستی که از پرسپولیس طلبکار بودید ؟ 
 
# بله، من هم هنوز بعد از چند سال هنوز نتوانستهام تمام طلبم را از باشگاه پرسپولیسبگیرم. 
 
* کار شکایتتان بهکجا کشید؟ 
 
# هیچی؛ وکیل گرفتیم و دست آخر هم به این جمعبندی رسیدیم که مقداری ازطلبمان را بگیریم و از خیر مقدار دیگری از طلبمان هم بگذریم. 
 
* یعنی همه پولتان را نگرفته و رضایت دادید؟ 
 
# گفتند دیگر ادامه ندهید، ما هم رضایت داده و امضاء کردیم که همه حق و حقوقمان را گرفتهایم. 
 
* حالا که بهقول خودت بعد از گذشت چند سال هنوز هم، همه حق و حقوقت را از پرسپولیس نگرفته ای باز هم پرسپولیسی هستی؟ 
 
# علاقه به پرسپولیس که در خون ماست و نمیشود کاریش کرد، حتی اگر در حق ما کم لطفی کرده باشند. 
 
* با این وضعیت، باید گفت که شما از بعضی فوتبالیستهای تیم پرسپولیس هم پرسپولیسیتر هستید؟
 
# نمیگویم از آنها پرسپولیسیترم ولی همانگونه که گفتم، ضمن احترام کامل به همه تیمها و هوادارانشان، نسبت به سایر تیمها و باشگاهها، به پرسپولیس بیشتر علاقه دارم.  
 
 
* حرف آخر ؟
 
# تمام سختیهایی که این چند سال کشیدهام و بسیاری از اتفاقاتی که میرفت مرا از این راه و مسیر جدا کند، را فقط به عشق پدر ومادر و خانوادهام تحمل کرده و جنگیدهام تا بتوانم دل این عزیزان را شاد کنم و دست از تلاش برنمیدارم تا در این امر مهم آنها را بیشتر خوشحال کنم.
 
 
 
 
 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

بهترین تیم هفته ۲۴؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی