۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

فرانس فوتبال به مناسبت انتخاب زیزو به عنوان بهترین مربی سال فرانسه، گزارش مصاحبه‌ای بسيار مفصل از زيدان و یک سالی كه او به عنوان سرمربی رئال‌مادريد بوده، نوشته است.

زيدان: هرگز به مربی‌ام نگفتم «تو»

به گزارش روزنامه خبرورزشی، يك هفته بعد از آنكه «فرانس فوتبال»، از ديديه دشان به عنوان «تأثيرگذارترين چهره فوتبال فرانسه» نام برد اين مجله معتبر در شماره روز گذشتهاش، زينالدين زيدان، سرمربي رئالمادريد، را به عنوان «موفقترين مربي فرانسوي سال» معرفي كرد. به خاطر همين انتخاب، فرانس فوتبال گزارش مصاحبهاي بسيار مفصل از زيدان و يك سالي كه او به عنوان سرمربي رئالمادريد بوده نوشته. در اين گزارش، «زيزو» از روزهاي نخستي كه نامش به عنوان سرمربي معرفي شده صحبت كرده تا شانس داشتن بازيكنان بزرگ. در اين مطلب، صحبتهاي زيدان به صورت تقريباً خلاصه از دل گزارش بيرون كشيده شده كه آن را از نظر ميگذرانيد.

 

پرس به من زنگ زد

وقتي به من گفتند ميخواهم مربي رئالمادريد شوم يا نه به خودم گفتم ديگر وقتش رسيده است. رئال ميتوانست مربي ديگري انتخاب كند. در واقع ميخواهم بگويم... وقتي رئيس باشگاه به من زنگ زد تا به من بگويد: «آمادهاي؟ بريم؟» و من به او گفتم: «اوكي... آمادهام»، واقعاً چنين موضوعي را حس ميكردم. راستش را بخواهيد اولش كمي اضطراب داشتم به ويژه وقتي با بازيكنان كمي گپ زدم ولي همين اضطراب را وقتي مربي تيم كاستيا (ذخيرههاي رئالمادريد) بودم و در دسته سوم بازي ميكرديم هم داشتم.

 

15 ساعت سركار ميرفتم

سه هفته اول كاريام كه به عنوان سرمربي رئالمادريد معرفي شده بودم هر روز ساعت 8 صبح به والدبباس (كمپ تمريني رئالمادريد) ميرفتم و ساعت 11 شب از آنجا بيرون ميزدم. خيلي از موارد بودند كه بايد در كار با اين بچهها، دوباره سر جايشان قرار ميگرفتند. با اين حال زماني كه كارها را از دفترم سر و سامان دادم و بعد متوجه شدم همه چيز روي غلتك افتاده و داريم بازيها را ميبريم، خيلي خوب بود.

 

از بردن سير نميشوم

من يك برندهام. بردن را دوست دارم. اين موضوع را درونم دارم. هيچ وقت از بردن سير نميشوم.

 

وقتي ميبازي نبايد عصبي شوي

شبي كه اولين شكست را مقابل اتلتيكو (يك بر صفر) تجربه كردم شب سخت و پيچيدهاي بود. تو بازي را ميبازي و هيچ چيزي هم نيستي. اينجور وقتها نبايد عصباني شوي و وحشت كني. فقط بايد نگاه كني و به ادامه كار و تمرين بپردازي.

 

بازيكن بودن در مربيگري محسوب نميشود

اينكه قبلاً بازيكن باشي و بعد مربي شوي در شروع كار خوب است ولي بعد از سه هفته ديگر همه چيز تمام شده است. اينكه تو شهرتي در عرصه بازيكني داشته باشي ديگر به حساب نميآيد. بازيكنان ميخواهند بازيها را ببرند؛ آنها به ايدههاي بازيات و به كاري كه ميكني نگاه ميكنند... بايد هميشه مراقب و هوشيار باشي.

 

در حرف زدن بهتر شدهام

ياد ميگيرم و هر روز پيشرفت ميكنم. وقتي هم به پيشرفتي كه داشتهام نگاه ميكنم راضي هستم. به ويژه پيشرفتي كه در زمينه ارتباط و حرف زدن داشتهام. حالا بيشتر حرف ميزنم، به بازيكنان بيشتر نزديك شدهام و آنها را حس ميكنم. بازيكنان من را بهتر ميشناسند و من هم آنها را بهتر ميشناسم.

 

هميشه به مربيانم ميگفتم شما

هرگز به مربيانم نگفتهام تو. هميشه آنها را شما خطاب كردهام؛ موردي كه البته درباره همه همتيميهايم صدق نميكرد. مثلاً يادم ميآيد كه ديديه (دشان) و لوران (بلان) به مربي تيم اِمه (ژاكه) ميگفتند تو. من هرگز تو نگفتم. ولي اينجا در اسپانيا همه خيلي طبيعي شما را تو خطاب ميكنند. اين معنياش ميشود كه من اهل سخنراني نيستم و كسي نيستم كه 45 دقيقه براي بازيكنانم حرف بزنم. ميدانم كه بازيكنان هم چنين چيزي را نميخواهند. خودم وقتي بازيكن بودم اگر جلسهاي زياد طولاني ميشد گوش نميكردم و بيخيال ميشدم.

 

زندگي بازيكنان ساده نيست

تغييري نكردهام و هنوز هم فاصله لازم را بازيكنان حفظ كردهام. بازيكنانم را عميقاً دوست دارم. براي آنها و كاري كه ميكنند احترام قائل هستم. زندگي آنها ساده نيست. نبايد فراموش كرد كه آنها استرس و فشار زيادي را روي شانههايشان تحمل ميكنند. سعي ميكنم به آنها آرامش دهم. من آدم صبوري هستم و براي گوش كردن آماده. هميشه به مشورتها و توصيههايي كه ميشود گوش ميكنم.

 

بهترين مربيان دنيا را داشتهام

از همه مربياني كه داشتهام ياد گرفتهام. شانس داشتهام چون هميشه بهترينهاي دنيا مربيام بودهاند. حالا چه در تيم ملي فرانسه، چه رئال، يووه، بوردو و كن. ژان فرناندز و گاي لاكومب براي آموزش دادن من مربيان بزرگي بودند. آنها من را بزرگ كردند.

 

اسپانيايي حرف زدنم را مسخره ميكنند

قبل از اينكه كارم را به عنوان سرمربي شروع كنم 17 سال سابقه حضور در رختكن را داشتم. ميدانم شرايط در رختكن چطور ميگذرد. بازيكنان تيز و شوخطبعي هستند كه از هيچ چيزي نميگذرند. خب من هم وقتي گهگاهي اسپانيايي حرف ميزنند آنها برايم دست ميگيرند و كلي خوش ميگذرانند. براي من اين چيزها تا زماني كه انتظاري كه از آنها دارم مشخص است، چيز عجيبي نيست.

 

استعداد داشتن به تنهايي به درد نميخورد

ميدانم خوششانس هستم. به محض اينكه كارم را به عنوان سرمربي شروع كردم، بهترين بازيكنان دنيا را در اختيار داشتم، موردي كه نميشود به بقيه مربيان دنيا تعميم داد. درست است من اين مزيت را داشتم ولي بايد فلسفه و ايده بازيام را هم به بازيكنان تحميل ميكردم. من به كار و تمرين اعتقاد ويژهاي دارم. داشتن استعداد بدون تمرين، كافي نيست و اين چيزي بود كه بايد به بازيكنانم ميقبولاندم. ايده من در اين زمينهها كاملاً مشخص است. هر اتفاقي قرار است بيفتد بايد در زمين مسابقه رخ دهد. راز؟ اينكه بايد مسابقهها ببرند و باز هم ببرند.

 

ميدانم خوششانس هستم

ستاره بختم هميشه بالاي سرم است. هرچند روزهايي هست كه شرايط خوب پيش نميرود ولي هميشه ميدانم كه شانس خوبي دارم. خب به همين خاطر است كه هميشه مثبتانديش هستم. من شانس فوقالعادهاي دارم. شانس اين را داشتهام هر كاري كه خواستهام را كنم؛ هم به عنوان بازيكن و هم به عنوان مربي. هرچند كه مربيگري شغل ديوانهاي است.

 

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی