نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

سادیو مانه ستاره لیورپول می‌گوید یک روز از روستای خودشان بیرون آمده تا فوتبالیست موفقی شود.

ساديو مانه: به من می‌گويند رونالدينيو

به گزارش روزنامه خبرورزشی، ميگويند به زودي تبديل به بهترين بازيكن قاره آفريقا ميشود و در تيم ملي سنگال هم جانشين به حقي براي الحاجي ديوف. ساديو مانه، نيمفصل رؤيايي با ليورپول پشت سر گذاشته و 6 ماه بعد از پيوستنش به اين باشگاه انگليسي، حالا تبديل به چهرهاي تأثيرگذار براي قرمزها شده است. تفاوت او با الگوي دوران جوانياش الحاجي ديوف هم در همين است! ديوف استارتش را در ليورپول زد ولي اصلاً موفق نبود. حالا مانه، برخلاف هموطنش خوب كار كرده و ميگويد تماشاگران آنفيلدي دوستش دارند. ما نه فعلاً ليورپول را ترك كرده تا از امروز درگير رقابتهاي جام ملتهاي آفريقا شود جايي كه قرار است به همراه سنگال، دومين حضورش را در اين جام تجربه كند. «فرانسفوتبال» به بهانه شروع جام ملتهاي آفريقا گفتوگوي بلندي با ساديو مانه، پديده اين فصل ليورپول انجام داده كه خلاصهاي از آن را از نظر ميگذرانيد.

 

* الحاجي ديوف سال 2002 كه به ليورپول پيوست اولين كاري كه انجام داد اين بود كه استيون جرارد را مسخره كند. او فكر ميكرد با اين كارش در رختكن ليورپول راحت براي خودش جايي باز ميكند. استراتژي شما چه چيزي بود؟

(لبخند ميزند). كار خاصي نكردم و همه چيز طبيعي سپري شد. وقتي به تيم جديدي ميروم سعي ميكنم خيلي سريع خودم را با شرايط وفق دهم، همتيميهايم را بشناسم و از قديميها مشاوره بگيرم. من آدم شوخي نيستم ولي نهايت تلاشم را ميكنم كه راحت باشم. وقتي در رختكن احساس راحتي كني در زمين هم احساس راحتي ميكني.

 

* الحاجي ديوف و سليف ديائو اولين سنگاليهاي ليورپول، خاطره چندان خوبي از خودشان به جا نگذاشتند به ويژه مسائل غيرورزشي كه ديوف رقم زد. باشگاه و هواداران از شما چطوري استقبال كردند؟

اول بگويم حتي اگر اين دو نفر در ليورپول موفق هم نبودهاند باز الگو و قهرمانهاي من هستند. الحاجي ديوف الگوي من است. سليف براي تيم ملي سنگال و نسل 2002 هركاري كه ميتوانست انجام داد. آنها فوقالعاده بودند و راه را براي سنگاليهاي جوان باز كرده و به آنها نشان دادند ميتوانند به رؤيايشان براي بازي كردن در باشگاههاي بزرگ جامه عمل بپوشانند. درباره خودم هم بگويم از من به عنوان يك ساديو مانه ساده پذيرايي و استقبال شد. همه چيز براي اثبات خودم داشتم. در حال حاضر هم كه همه چيز با باشگاه و هواداران خوب پيش ميرود. هيچ چيزي به آدم بيشتر از بازي كردن در آنفيلد و شنيدن صداي هواداراني كه اسمت را فرياد ميزنند انگيزه نميدهد. فكر ميكنم آنها من را دوست دارند (لبخند ميزند).

 

* اولين باري كه با يورگن كلوپ صحبت كرديد چه حرفهايي بين شما رد و بدل شد؟

ماجراي من و كلوپ داستان طولاني دارد. اولين باري كه با هم تلفني حرف زديم به سه سال پيش برميگردد. او در دورتموند بود و من بازيكن ردبول سالزبورگ بودم. صحبتهاي خوبي با هم داشتيم ولي نتوانستم بازيكن او شوم. وقتي بعداً گفت كه من را براي ليورپول ميخواهد ديگر درنگ نكردم. ميدانستم او به پيشرفت من كمك ميكند.

 

* شما با انتقال 42/2 ميليون يورويي از ساوتهمپتون به ليورپول، گرانقيمتترين بازيكن تاريخ آفريقا شديد. به اين موضوع افتخار ميكنيد يا برايتان فشار و استرس رواني دارد؟

اگر هم فشار و استرس باشد بارش مثبت است. ترسي از فشار رواني ندارم. اينكه گرانقيمتترين بازيكن آفريقايي باشم بله، برايم افتخار است. اين نشان ميدهد كه ميتوانم براي برادران سنگاليام يك الگو باشم ولي بايد تلاش بيشتري كنم تا نشان دهم شايستگي چنين ركوردي را دارم.

 

* چه موقع به خودتان گفتيد بازي كردن در باشگاه بزرگي مثل ليورپول ممكن است؟

هميشه به خودم ميگفتم. در زندگيام هرگز در سرم چيزي غير از فوتبال نبوده. ميخواستم بازيكن حرفهاي شوم و در باشگاه بزرگي بازي كنم. رؤيا بود ولي محققش كردم. خدا را شكر. حالا خوشحالم.

 

* يعني از زماني كه در روستاي بامبالي (روستايي دورافتاده در جنوب سنگال) بازي ميكرديد هرگز فكر نميكرديد اين رؤيا محقق شدني نيست؟

ميدانستم براي رسيدن به آرزوهايم بايد روستايم را ترك كنم. آنجا حتي يك زمين فوتبال هم نبود. ولي همانجا همه چيز را از بازي كردن با دوستانم و مسابقه دادن با روستاهاي همسايه ياد گرفتم. من با پاي برهنه يا با كفشهاي پلاستيكي روي زمينهاي لجني يا زمينهايي با علف بلند بازي ميكردم. فوقالعاده بود. به خودم ميگفتم الحاجي ديوف ولي به من ميگفتند رونالدينيو (ميخندد).

 

* و چطور شد كه از روستايتان بيرون زديد تا شانس رسيدن به آرزويتان را داشته باشيد؟

اين كار را با اجبار انجام دادم چون پدرم پيشنماز مسجد بود و با اينكه من فوتبال بازي كنم مخالف. به هر حال از در اعتراض وارد شدم؛ تصميم گرفتم ديگر به مدرسه نروم و خودم را وقف فوتبال كنم. اينطور شد كه خانوادهام تصميم گرفتند من را نزد يكي از عموهايم در «امبور» (92 كيلومتري داكار) بفرستند تا يك مدرسه فوتبال پيدا كنم. البته برايم شرط گذاشتند كه درسم را بخوانم و مسلمان خوبي هم شوم. مذهب براي پدر و خانوادهام خيلي مهم است. آنجا بود كه با يك كفش فوتبال كهنه و يك پيراهن و شورت ورزشي بسيار بلند كارم را شروع كردم. يك روز آقايي كه مسئول جوانان بود رو به من گفت: «چطور ميخواهي حرفهاي شوي وقتي هنوز حداقلها را هم براي فوتبال نداري؟ ممكن است با همين چيزهايي كه پوشيدهاي خودت را مصدوم كني». چارهاي نبود چون فقط همانها را داشتم. به هر حال خدا را شكر توانستم نظرش را جلب كنم چون پايان روز آمد و به من گفت: «تو را زير نظر داشتم. تو چيزي در چنته داري». اينطوري بود كه من به «ژنراسيون فوت» يكي از زيرشاخههاي «متز» رسيدم.

 

* اين روزها هم كه مهيا ميشويد براي دومين بار در جام ملتهاي آفريقا بازي كنيد. با چه روحيهاي قرار است در اين جام شركت كنيد؟

با روحيهاي كه كمي انتقامجويي دارد. به خاطر اينكه سال 2015 مصدوم بودم و بازي اول را بازي نكردم و در دو بازي ديگر هم 100 درصد آماده نبودم. حذف شدن در مرحله گروهي ناراحتم كرد. اين بار پتانسيل لازم براي برگزاري يك تورنمنت خوب را داريم. تيم ما باتجربه شده و انگيزه براي درخشيدن داريم چون سنگال خيلي وقت است در جام ملتهاي آفريقا ندرخشيده است. ميخواهيم به مردم خودمان شادي هديه كنيم.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

نتیجه بازی استقلال - شمس‌آذر قزوین؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی