1-در فاصله بازی خوب استقلال در آبادان تا رسیدن نوبت به پیكار با پیكان در تهران، استقلالیهای نیكاندیش زیادی را دیدهایم كه به دعا نشستهاند تا فیفا، از رأی خود برنگردد و استقلال حق خریدن سرور جپاروف ازبك را از دست بدهد!
این گروه كه پرتعدادند و در حال بیشتر شدن هستند عقیده دارند با این همه جوان برخوردار از استعدادهای خاص، چرا توسل جستن به بازیكنان معمولی ازبك؟
مگر مرغان این همسایه قرار است چه مرغانه دوزردهای بیاورند كه فوتبال خودمان توانش را ندارد؟
دست طلب به سوی امثال كرار كم بود كه ا ز لبنان دفاع كنار آوردیم؟ هنوز لبنانیها تخم دوزردهای نكردهاند كه میلمان میكشد به سوی بازیكنان زیر متوسط اردنی! و در حالی كه اینان هم سرخوردهمان كردهاند، پولهای نداشتهمان را سرازیر خواهیم كرد، در جیب ازبكها؟
برای كشف سردار آزمونهای بعدی پول نداریم، اما داریم 800هزار دلار پول بیزبان را روانه شكم پیربازیكنی به اسم جپاروف كنیم! زهی فوتبال ندانی! زهی بازیكن نشناسی! زهی نامدیر بودن و ناامین بودن در دایره مسئولیتهای سپرده شده! زهی تعمدی به حق و به استعداد جوانهای صاحب استعداد خداداده كه قربانی بازیهای پیرانه سرانه پیرپسندان جوانستیز و جوانگریز میشوند!
2- از پولهایی گفتیم كه برای جپاروفها، پریموفها، علی حمامها، برونوها، نانگها، كرارها و بقیه السیف این قوم ظالمین هست و برای بچههای خودمان نیست!
باید تكرار كنیم گلایه مظلومانه خانواده پورحیدری را كه گفتهاند و خجل و شرمزدهمان كردهاند كه برای پورحیدری – تأدیه مطالباتش- پول نیست اما برای عقد قرارداد با جپاروفها پول هست!
میخواستیم زمین دهان باز كند! از فرط خجلت و فراموشكاری،خیس آب شدیم! یادمان آمده، منصورخان كه حالا از یاد آقایان رفته «پدر استقلال» نامیده میشد! با پدر استقلال این همه جفا، این همه بیوفایی!
ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما!
منصورخان كه حالا حقش را نمیگیرد، در استقلال، مظهر داد بود و الگوی دهش!
***
استقلال فردا بازی دارد با پیكان! نثار روح پرفتوح منصورخان كه در قلب مردم جای دارد، صلوات!
