در جریان محرومیت و صدور رأی علیه تیم ملی و بازیكنانش مثل آنچه در مورد محرومیت نكونام و سردار آزمون در بازیهای مقدماتی جام جهانی اتفاق افتاد باید بگوییم حكمی ناجوانمردانه بود كه متأسفانه به دلیل نفوذ عربها و سایرین كاری از دست ما ساخته نیست...
در ارتباط با پروندههای قطور تیمهای مختلف لیگ برتری در فیفا هم كه فدراسیون واقعاً متأسف است و تیمها را به رعایت قوانین و مقررات توصیه میكند...
در جریان محرومیت استقلال و تراكتور از پنجره نقل و انتقالات هم كه فدراسیون تقصیری ندارد چون قبلاً اطلاعرسانی كرده است...
در اختلافات كیروش و برانكو ، فدراسیون معتقد است هرگونه اختلاف اینچنینی به ضرر تیم ملی است و طرفین را به خویشتنداری دعوت میكند و برای مصالحه كاری از دستش ساخته نیست...
در مورد زیادهخواهیهای كیروش و اختیارات بیش از اندازهاش به دلیل مصالح ملی و همچنین برای حفظ شانس صعود مستقیم به جام جهانی فعلاً صلاح نیست چیزی بگوییم...
برگزاری بازی دوستانه با تیمهای صاحبنام فوتبال هم فعلاً به دلیل مسائل سیاسی و بحث محرومیتها قابل انجام نیست...
مواردی همچون نگهداری و توسعه زمینهای فوتبال، توجه به تیمهای پایه و سایر موارد اینچنینی هم كه به باشگاهها و هیأتهای استانی مربوط است و براساس قانون، فدراسیون تكلیفی ندارد.
بحثهای درآمدزایی، مقوله حق پخش و... هم كه با توجه به عدم همكاری صدا و سیما و همچنین كلان بودن موضوعات، باید در سطح وزارتخانه پیگیری شود.
نمیتوانیم، نمیشود، نفوذ دارند، توصیه كردیم، تذكر دادیم، متأسفیم، تكلیف ما نیست و... و... و...
چقدر مدیریت آسان است. اگر این موارد را فهرستوار كنار هم قرار دهیم در خواهیم یافت انفعال، رفع تكلیف، روزمرگی و واژگانی دیگر از این جنس بدجوری روی فوتبال سایه انداخته است. چقدر سخت است هزاران هوادار سرخابی به جای حمایت از تیمهایشان در ورزشگاه آزادی، پای گیرندهها بنشینند و ناجوانمردی سعودیها را نظاره كنند.