کیروش شاید در جامجهانی قبلی چارهای جز این نداشته، به این دلیل که قرار بود با آرژانتین پرستاره بازی کنیم و برابر چنین تیمهایی باز بازی کردن ممکن است فاجعهآفرین باشد. در همه این سالها یک نقطه ضعف تبدیل به نقطه قوت شد. دیگر روی ضربات ایستگاهی گل نمیخوردیم. البته برطرف کردن این نقطه ضعف، کمی طول کشید. حتی در دوره مقدماتی جامجهانی هم گلهایی روی ضربات ایستگاهی خوردیم. نمونهاش در بازی با ازبکستان در استادیوم آزادی تهران که مهدی رحمتی توی گل بود. برتری عددی همیشه در این صحنهها با تیم ما بود اما یا دروازهبان خروج نمیکرد و یا دیر خروج میکرد یا اینکه مدافعان روی دفاع کردن متمرکز نبودند. هرچه بود، امروز تیم ملی روی ضربات ایستگاهی گل نمیخورد و اگر هم گلی دریافت کند، انگشتشمار است اما تا دلتان بخواهد، روی ضربات ایستگاهی گل میزند. اما این روزها نقطه قوت تیم ملی، نقطه ضعف تیمهای باشگاهیمان در لیگ قهرمانان آسیاست. استقلال، پرسپولیس و ذوبآهن همه گلهایشان در هفته اول را روی ضربات ایستگاهی خوردند، بیشتر هم در دقایق پایانی. در همه صحنهها برتری عددی با تیمهای ایرانی بود... در برخی از صحنهها دروازهبان باید خروج میکرده. توپهای روی ششقدم با توجه به نزدیکی به خط دروازه و اینکه دروازهبان میتواند جهش بیشتری نسبت به مهاجمان به هوا داشته باشد و همچنین از دستش استفاده کند، مهارش برای دروازهبان راحتتر است. به وضوح در برخی از صحنهها میبینیم مدافعان ما فقط در محوطه هجدهقدم ایستادهاند و تنها توپ را دنبال میکنند. در حالی که اگر مدافع فقط نگاهش به توپ باشد و مهاجم حریف و فضا را نبیند، نمیتواند حمله را خنثی کند. این ایراد کوچکی نیست. ایرادی که کیروش در تیم ملی آن را برطرف کرده اما همچنان در فوتبال باشگاهی باقی مانده است. در اینباره در روزهای آتی با کارشناسان بیشتر صحبت خواهیم کرد.
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
در سالهای اخیر نقطه قوت تیم روی ضربات ایستگاهی و همچنین ضدحمله بوده. بیشتر گلهای تیم ملی روی این دو حربه بوده. این مسئله جای نقد دارد اما جای گله نه، به این دلیل که هر مربیای شیوههای گلزنی تیمش را بر اساس توانمندیهای شاگردانش و همچنین بازی حریف برمیگزیند و در فوتبال مهمترین دستاورد نتیجه خواهد بود.