۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

راجر فدرر در مصاحبه جالبی با نشریه فرانسوی اکیپ شرکت کرده است.

فدرر: با ارفاق شبيه یک جوان 19 ساله هستم

به گزارش روزنامه خبرورزشی، راجر فدرر مردي كه حالا با به دست آوردن هجدهمين عنوان قهرمانياش در گرنداسلمها به نظر دستنيافتنيتر از قبل شده گفتوگوي تقريباً متفاوتي با روزنامه «اكيپ» داشته كه خلاصهاي از آن را در زير ميخوانيد.

 

* قبل از هر چيز بگذاريد بپرسيم كه حال «نورمن»، جايزهاي كه در استراليا گرفتيد و با خود به همه جا برديدش، چطور است؟

حالش خيلي خوب است (ميخندد). نميدانم فعلاً «نورمن» (نورمن بروكس همان جايزهاي است كه به قهرمان اوپن استراليا ميدهند) كجاست، احتمالاً دارد زندگياش را ميكند (ميخندد). او در سوئيس است. اين براي اولين بار است كه به من آن جام بزرگتر را ميدهند. در واقع از سال 2011 به اين طرف ديگر اين جام بزرگتر را ميدهند و خبري از جام كوچك قديمي نيست. خب من هم آخرين بار سال 2010 برده بودم و همان جام كوچكتر را دارم. به همين خاطر است كه به خاطر اين جام بزرگتر هيجانزده شدهام. من در استراليا براي به دست آوردن همين جام بزرگتر بازي كردم نه آن يكي كه كوچك بود. البته در رولان گروس و ويمبلدون هم جام كوچك را ميدهند در حالي كه در يو.اس اوپن هم همان جام اصلي را به برنده ميدهند. فكر ميكنم مسئولان برگزاركننده تورنمنتها بايد بدانند براي چه چيزي ما بازي ميكنيم! براي پول نيست بلكه براي داشتن جام است.

 

* در استراليا مثل يك بچه سرزنده بوديد!

هنوز هم هستم (ميخندد). راستش را بخواهيد هنوز هم از خوشحالي انگار در آسمان سير ميكنم.

 

* در تورنمنت هاپمن كاپ كه پيش از اوپن استراليا برگزار شد به نظر ميرسيد يك جوان 15 ساله هستيد، بعد در ملبورن شبيه يك جوان 17 ساله بوديد... 

حالا هم با ارفاق شبيه يك جوان 19 ساله هستم (ميخندد).

 

* واقعاً اين موضوع «لذت بردن» است كه باعث ميشود شما در زمين مسابقه اينقدر اشتياق داشته باشيد؟

بله. من اطرافيان و خانواده خوبي دارم كه باعث ميشود هميشه جوان بمانم. علاوه بر اين، وقتي تو ببري، هميشه زندگي ساده ميشود.

 

* يعني اين موضوع حتي براي شما كه 18 قهرماني در گرنداسلمها داريد هم هنوز تأثيرگذار است؟

پيروزي همه چيز را نجات ميدهد؛ البته تا يك حد و اندازهاي. وقتي ميبريم خوشبين بودن و خوشحال ماندن كار بسيار سادهتري است. من براي رسيدن به اين موضوع زحمت زيادي كشيدهام و حالا دارم از آن استفاده ميكنم.

 

* درباره زحمت كشيدن حرف زديد. شما اينقدر در زمين مسابقه راحت و روان بازي ميكنيد كه همه چيز انگار ساده است. هيچ وقت با شما درباره تمرين سخت يعني همان چيزهايي كه در مورد نادال، جوكوويچ و ماري ميگويند، صحبت نميشود. يعني اين حس وجود دارد كه شما هرگز زحمتي نميكشيد و تمريني نميكنيد!

واقعيت اين است كه خودم هم كمي چنين تصويري از خودم دارم (ميخندد).

 

* در طول دوران حرفهايتان، تمرين كردن و استعداد داشتن چه جايگاهي داشته است؟

بدون تمرين كردن گو زحمتكشيدن آدم به مقامهاي بالايي نميرسد؛ نه در تنيس بلكه در هر جايي. استعداد شما را تا پاي در ميآورد ولي اين ديگر خود شماييد كه بايد از در رد شويد. به نظر من استعداد جنبههاي مختلفي دارد. يكي از اين استعدادها به عنوان مثال، داشتن توانايي سخت كار كردن به مدت 8، 12 و يا 16 ساعت است. من اين استعداد را ندارم. استعداد من اين بود كه هرچه برايم توضيح ميدانند را خيلي زود ياد ميگرفتم و از لحاظ فني و تاكتيكي سعي ميكردم در زمين تنيس پيادهاش كنم.

 

* بالاخره تمرين كردن را دوست داريد؟

اين روزها بله. با كادر فنيام دو رقيب گير ميآوريم (براي تمرينات هميشه دو رقيب جوان و بااستعداد توس مؤسسه فدرر براي بازي تمريني با او انتخاب ميشوند) و تمرينات را از سر ميگيريم. تركيب خوبي را تشكيل ميدهيم. با هم خوش ميگذرانيم و كمي هم در اردوي دو هفتهاي براي همديگر وقت ميگذاريم. همه بايد چيزهاي جديدي ياد بگيرند و همه هم بايد از اردو استفاده كنند. در واقع يك نوع بازي برد-برد است. خيلي براي من لذتبخش است كه ميتوانم چيزي به آنها ياد بدهم و از طرفي براي آنها هم وقتي ميبينند كه يك تنيسباز حرفهاي چقدر سخت و جدي تمرين ميكند جالب است. حالا اگر گفتيد چرا دو حريف تمريني انتخاب ميكنم؟ به اين خاطر كه اگر زياد بازي كردم و ديگر نتوانستم ادامه بدهم آن دو بتوانند با هم بازي كنند.

 

* و برسيم به فينال اوپن استراليا و بازي مقابل نادال. در آن ديدار به نظر ميرسيد روي يك تكنيك بيش از بقيه تكنيكها اتكا كرديد. اين موضوع به اين خاطر بود كه ميخواستيد از لحاظ ذهني نادال را تحت فشار بگذاريد؟

خيلي موارد بود. قبل از هر چيزي بايد بگويم از لحاظ روحي آماده بود. من در فينال رقيبي بودم كه بايد به خودم ميگفتم «چيزي براي از دست دادن ندارم». وقتي هم كه مقابل رافا بازي ميكنم مجبور ميشوم بيش از بازي كردن مقابل هر رقيب ديگري انرژي بگذارم. حالا در اين ميان اگر قرار باشد مقابل او فقط از يك تكنيك استفاده كنم اصلاً شرايط برايم خوب پيش نخواهد رفت.

 

* شما از لحاظ بدني هم خيلي آماده بوديد. چطور توانستهايد در 35 سالگي اينقدر روي فرم باشيد؟

به اين خاطر است كه به همراه كادر فنيام در طول دوران بازيگريام تصميمات خوبي گرفتهام. وقتي شماره يك دنيا شدم اينطور نبود كه در همه تورنمنتها بازي كرده باشم. همه جا ميخواستند كه من در تورنمنتشان بازي كنم ولي 90 درصد اوقات ميگفتم نه. مديريت در برنامهريزي، زندگي شخصي، زندگي حرفهاي و سطح تنيسم باعث شد علاقه و عشق به ورزشم هميشه روي فرم بماند.

 

* شما هميشه حواستان به همه چيز است. حواستان به غذايي كه ميخوريد هم هست؟

فكر ميكنم در اين يك مورد من متلعق به مكتب قديمها باشم. خب بله، حواسم هست ولي اينطور نيست كه بر زندگيام سلطه داشته باشد. مثلاً ميدانم كه خوب خوابيدن مهم است. وقتي يك بازي 5 سته در استراليا داشته باشم فردايش گاهي تا ساعت 11 ميخوابم. بعضي وقتها متأسفانه فقط 5 يا 6 ساعت ميخوابم ولي ميدانم كه بايد راهي پيدا كنم تا حداقل خوابم به 8 يا 9 ساعت در زمان برگزاري تورنمنتها باشد. اين موضوع براي غذايي كه ميخورم هم به همين شكل است. موضوع خوردن غذاهاي سالم است. اين موضوع را غالباً رعايت ميكنم و قيد دسر و انواع نوشيدني را ميزنم ولي وقتي در خانهام باشم مطمئناً سختگيري كمتري دارم؛ نوشيدنيهاي مورد علاقهام را ميخورم و بعداز غذا هم دسر ميخورم. ميخواهم بگويم ميدانم چه موقع بايد جدي باشم. من خيلي خودم را كنترل ميكنم، خيلي حرفهاي هستم ولي همانطور كه گفتم مكتب من قديمي است.

 

* خيلي از اطرافيان شما براي رسيدن به آرامش و ريكاوري كردن كارهاي مختلفي انجام ميدهند. شما چطور؟

هرگز. 20 سال پيش سعي كردم مثلاً كاري كنم آرامشم را حفظ كنم و راكتم را پرت نكنم ولي يك موقع به خودم گفتم «بس است. خودم بايد بزرگ شوم». حالا قدرت لازم براي كنترل كردن اعصابم را دارم. در اين يك مورد هم من پيرو مكتب قديميها هستم (لبخند ميزند). خب اين موضوع براي ريكاوري بعد از بازي هم صدق ميكند.

 

* يعني ريكاوري نميكنيد؟

كشش و ماساژ. همين. هيچ ميلي ندارم با فكر كردن به وان يخ و حمان آب سرد كه ذرهاي از آن لذت نميبرم خودم را اذيت كنم. ترجيح ميدهم دوش آب گرم بگيرم.

 

* يعني هرگز از دوش سرد استفاده نكردهايد؟

هرگز (ميخندد). يكبار سعي كردم. خيلي وحشتناك بود. براي من همان كشش و ماساژ به اندازه كافي جواب ميدهد.

 

* حالا كه به 18 گرنداسلم رسيديد چرا به 20 گرنداسلم فكر نكنيد؟ امكانپذير است؟

فعلاً بگذاريد از همين آخري كمي لذت ببرم (لبخند ميزند). ميدانم رسيدن به قهرماني در رولان گروس سخت است. بايد خيلي زحمت بكشي و راستش را بخواهيد تضميني هم براي قهرماني نيست. خب حالا بايد اين سؤال را هم از خودم بپرسم كه چند تورنمنت بايد براي آمادگي در رولان گروس بازي كنم؟ واقعيت اين است كه هميشه شانس من در ويمبلدون و يو.اس اوپن بيشتر بوده است. رسيدن به 20 قهرماني در گرنداسلمها يك رؤياست ولي چراكه نه؟

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی