شاید تعجب كنید كه اگر قرار به اجرای بند دوم نبوده، چرا اصلاً تو قانون اومده! عارضم خدمت شما كه احتمالاً مسئولان در هنگام بندكشی قوانین، با خودشون گفتن: «از این بند به اون بند فلجه!» و بعد این دو بند یا دوبنده رو جوری تن فوتبال كردن كه باشگاهها تو همون بند اولی ضربه فنی بشن و دیگه دنبال حق پخش نرن! كما فیالسابق من تعجبی از این اتفاقات نمیكنم! و برای اینكه از تعجب شما هم بكاهم، بد ندیدم كه مقداری با این متن بندبازی كنم:
بند اول: از قدیم گفتن «هرچی بنده، واسه پای لنگه!»
بند دوم: بندها گردن كسی میافتند كه گردنش از مو باریكتره! آدم كلهگنده، تو بند جا نمیشه!
بند سوم: اجرای قوانین در كشور یا همون بندبازی خودمون، مثل بازی شمع، گل و پروانه میمونه! هركی زرنگتر و قویتر باشه از روی بند میپره و هر كی هم ضعیفتر باشه، پاش گیر میكنه و با مخ میاد رو زمین! در فرهنگنامه بندهخدا! به بندبازی، باندبازی هم میگویند!
بند چهارم: مسئولان بیوقفه مشغول بنداندازی در قانون، جهت اصلاح و اپیلاسیون جامعه هستند! فوتبال هم كه موی دماغ! حق دارند بند لای چرخش بكنند!
بند آخر: جهت آمادگی باشگاهها قبل از اعمال بند، بد نیست در مسیرشان چند تابلوی هشدار نصب كنیم و رویشان بنویسیم: «با احتیاط برانید، به بندانداز نزدیك میشوید!» یا بنویسیم: «خطر ریزش بند» و برای مسئولان هم یك تابلو بزرگ نصب كنیم و بنویسیم: «دور زدن ممنون!»
تست هوش: این متن شامل چند بند میباشد؟! آنها را بیابید و نوعشان را مشخص كنید.