١-ذوبآهن هم در فولادشهر، از هر روز بيشتر تماشاگر داشت! حكايت نفت در آبادان هم بر همين روال بود! مردم بودند و ديدنىتر از بازى و بازيكنان هم بودند!
در آزادى، مردم كارى كردند كارستان! على كريمى توسط مردم و با «دم گرم» حاضران ورزشگاه نواخته شد! پس از سالها، شاهد تشويقى اينهمه دلى بوديم! باز هم يك «على» كه دوستش دارند! پس از على پروين، نوبت به على كريمى رسيد! مردم، حق مطلب را ادا كردند! مردم، حق خوبىهاى آدم خوب را بجا آوردند! آزادى نشان داد كه چقدر حقشناس و حقگزار است!
بازى آسان براى قهرمان
٢- در آزادى اتفاقى رخ نداد! همه چيز همانطور پيش رفت كه بايد پيش مىرفت! حتى مراسم آشتىكنان برانكو با محسن مسلمان! وچه پاس گلى داد مسلمان، از نقطه كرنر!
گلهاى سهگانه و گلهاى آسان! سپيدرود، حريف قدرى براى آخرين بازى ليگ هفدهم نبود! على كريمى، بايد در همه جاى تيمش دست ببرد! سپيدرود اين سزاوارى را دارد كه تيم كاملتر و حريف قدرترى باشد!
سپيدرود، اول بايد خود را از شر «مديران نامدير» برهاند و سپس از همين امروز، دنبال ساختن تيمى ديگر باشد! تيمى درخور شهر رشت و استان گيلان! تيمى در لياقت على كريمى!
از اتفاقى ياد كرديم كه در آزادى رخ نداد! در اصفهان و دو ورزشگاهش هم همه چيز برابر گمانهزنىهاى پيشاپيش گذشت!
استقلال كه تيم قوىترى بود، سپاهان را مغلوب كرد! ٣٠ هزار نفر در نقش جهان، شاهد يك بازى ديدنى بودند! مسابقهاى با فرمول «برنده- برنده»!
مسابقهاى كه سپاهان را با ارزشهاى كيفى بازيكنان جوانش، آشناتر كرد! مسابقهاى كه هشدار مىدهد به مهدى شريفى كه با سركشى و قهر، جواب مربى خود را ندهد!
و نيز تلنگرى مىزند به عملكرد اميد نورافكن و فرشيد اسماعيلى كه عمل و عكسالعملشان، گاهى راه به تركستان مىبرد! فوتبال، خالص و مخلصش زيباست!
حيف از نورافكن و اسماعيلى كه اين شعر را نخوانده و نفهميده باشند:
برو شير درنده باش، اى دغل
مينداز خود را چو روباه شل
گوش به زنگ ١٨ اردیبهشت
٣- ذوبآهن برد و دوم شد! نحوه پيروزى بر نفت تهران، قابل ملاحظه و قابل بررسى است! در فولاد شهر، ذوبآهن را ديديم و با استقلالى كه در نقش جهان همهجوره جولان مىداد و تركتازى مىكرد، برابر و همتراز نديديم!
اين حرف چه داعيهاى دارد؟ اين مدعا -كه ريشهدار است در واقعيتهاى عينى- به كدام گوشه راه مىبرد؟
«امير» از اين تذكر چگونه استفاده مىكند؟ «شفر» با چه ترتيبى برابر ذوبآهن، مردان آبىپوش را روانه ميدان مىكند؟ در فولادشهر، حرف از اين بود كه برابر نفت تهران، «امير» دست خود را رو نكرده و با مشت بسته، فوتبالى حسابشده را عرضه داشت! يعنى اين حرف باوركردنى است؟ يعنى ذوبآهن مىتواند جورى بازى كند كه انرژى كمترى مىخواهد؟
***
مردمى كه در بازى ذوبآهن- نفت راه فولادشهر را گم كردند، در بازى روز ١٨ اردیبهشت، در نقش يار دوازدهم تيم شهر خود، چگونه ظاهر مىشوند؟ نشسته پاى تلويزيون يا پا در ركاب و حاضريراق در ورزشگاه؟
براى بردن از استقلال و براى نباختن به استقلال، بايد با همه وجود بازى كرد! سپاهان، حتى ٣٠هزار نفره هم حريف نشد! ذوبآهن «سپاهانى» مىشود يا تكرار مىكند بازى روز ١٢ بهمن سال ٩٦ را، كه در اصفهان باخت را به برد بدل كرد؟!
