۰
پنجشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۶
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

هنوز پرده مربوط به بازى تیم ملى و بولیوى بسته نشده است که پرده دیگرى باز مى‌شود.

خبرورزشی/اردشیر لارودی: ١- «باید و باید و باز هم باید، در جام ملت‌هاى آسیا، قهرمان شویم»، این همان فشارى است که دانسته بر تیم ملى وارد مى‌شود و البته که نباید. اشتباه نشود، ما طرفدار اول نشدن و قهرمان نشدن تیم ملى نیستیم، ولى فرق مى‌کند آن بایدى که قهرمانى را حق تیم ایران مى‌داند و آن «بایدى» که دنبال یک نباید است. به منظور ایجاد یک حمله گازانبرى، به منظور بالا بردن درجات استرس و «تب» تیم ملى.
در این موارد، «نیت» مهم است که از «حب على» است یا از بغض معاویه؟
خود کى‌روش هم، جز اول شدن و جز بر سکوى قهرمانى ایستادن را برنمى‌تابد. خود کى‌روش، در بیانیه اول تا سومش نوشته است: ... براى ما، دوم شدن، در حکم هیچم شدن است.. بنابراین باید به کمک تیم ملى رفت و امنیت خاطر و آرامش درونى اش را تضمین کرد.
                                                               ***
تیم ملى، مقابل بولیوى، مثل همیشه بود: پر از بازیکن، نیازمند به بازى. در این راستا، هم باید‌ها داریم و هم نبایدها.
برداشت‌هاى کى‌روش
٢- کى‌روش از بازى با تیم بولیوى، چه مى‌خواست؟ هدف تیم ملى از این مسابقه چه مى‌توانست باشد؟ برگزارى یک آزمون خودشناسانه؟ یا مطرح کردن اصول تازه‌اى به اصول حرکتى قبلى که ملکه ذهن تمام تیم و تک‌تک بازیکنان شده است. خط زدن تنى چند، یا اضافه کردن نفراتى تازه. تشکیل تیمى دیگر یا اعتماد کردن و روحیه بخشیدن به تیم پیشین؟
فوتبال بولیوى، در کجاى کار این همه پیچیده قرار دارد؟ فوتبال بولیوى، آیا قادر است سنگ محکى باشد نه تمام‌عیار بلکه ٥٠ درصدى براى تیم ملى؟
مردان ملى‌پوش، آیا در چرخه تهاجمى به سنگ محک خوردند؟ یا در بازى دفاعى، هیچ فشارى را تحمل کردند؟ نمى‌گوییم که بازى با بولیوى، «فرصت سوخته» و از دست رفته‌اى شد، نه. ولى به هر حال، پرسشگرى کار ماست و این بازى پرسش‌هاى نوپدید خودش را پدید آورد.
                                                                ***
کارلوس کى‌روش، در پایان بازى حرفى زده است کلیدى، او گفته: براى خط دفاع، تا صد سال بازیکن دارم. اوج اعتماد یک مربى به بازیکنانش.
خواستیم بپرسیم تا بدانیم، آقاى کى‌روش، به سردار و جهانبخش و مهمتر از همه به سامان قدوس، چقدر اعتقاد دارد؟
چوب ندانم‌کارى ما بر سر ملوان
٣- از تیم ملى بگذریم و بپردازیم به یک واقعه که قبل از وقوع، به حادث شدنش کمک کردند. واقعه این است:
ملوان براى بار پنجم در هـفت مسابقه لیگ یک، بازى یک- صفر برده را باخت. ٥ بازى برده را باختن. نیمکت‌نشینان ملوان در بى‌هنرى، عجب هنرى دارند. دست اول و دست بالا. هنرمندانى تمام‌عیار.
پاداش این همه هنرمندى وارونه نیز روشن است: براى اولین بار در این عمر پنجاه و چند ساله، از «شیلات تا ملوان» انزلى بودن، به ته جدول رفتن. به آنجا که بعد از تو، هیچ‌کس و هیچ تیمى نیست. شروع سقوط. سقوط آزاد.
ملوان دانسته و با چشم باز، قدم در راهى گذارد که آخرش معلوم بود و عاقبتش آشکار.
                                                               ***                                                                      
کارى باید کرد. خودى باید نشان داد. حیف است ملوان.
مسگرى در لیگ یک
٤- جام آزادگان، روى تقویم و برابر مسابقه‌هایش پیش مى‌رود و روز‌ها و هفته‌ها را پشت سر مى‌گذارد، و الا این پیشروى نشانه‌اى از پیشرفت در خود ندارد که بگذریم.
در لیگ یک، امسال برخلاف پارسال که نوبت به «مازنى»‌ها رسیده بود، نوبت را به «مس» گر‌ها داده‌اند. مس کرمان و گل‌گهر سیرجان، فرار بزرگى را شروع کرده‌اند. بگوویچ در گل‌گهر و نادر دست‌نشان در مس کرمان. این دو، آب تمیزى گیر آورده‌اند و خوب شنا مى‌کنند.

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی