خبرورزشی/ اردشیر لارودی: ١- صداى دکتر احمدى به گوش مىرسد. روز، روزِ تربیت بدنى و ورزش است و دکتر احمدى، معاون فرهنگى وزیر ورزش است و معاونت ورزش همگانى هم در حوزه کارى ایشان!
حرفهاى خوبى زده مىشود! سه بیت شعر با وزن و قافیه و سلیس و روشن، از ملکالشعراى بهار هم توسط دکتر خوانده مىشود! ورزشىنویسان و اعضاى کانون یا انجمن ورزشىنویسان و عکاسان ورزشى، عجب رئیس خوشبیان و خوشکلامى دارند!
به المپیاد درون مدرسهاى، یکى، دو برنامه که درگیرانش میلیونىاند، اضافه شده است! ورزش مدارس، هسته مرکزى ورزش همگانى معرفى مىشود و...
دکتر احمدى، از ضرورت عجین شدن ورزش پهلوانى با ورزش قهرمانى مىگوید و چه خوب هم مىگوید، ولى...
به عمل کار برآید، به سخندانى نیست! تزریق روحیه پهلوانى در جان ورزش قهرمانى چطور ممکن است؟ مانیفست ورزش پهلوانى، مگر جداست از ورزش قهرمانى؟
نه کمفروش، نه گرانفروش
٢- سالى یک بار، از ضرورت پرداختن به ورزش همگانى گفتن، دردى را دوا نمىکند! هر روز هم نمىتوان به صورت مستقیم و «سیخو» از اهمیت و لزوم سنگ پایههاى ورزش و قهرمانى و حرفهاى گفت: ولى، هر روز باید به مفاد «مرامنامه» ورزش پهلوانى عمل کرد! مىپرسید چگونه؟ جوابش چند کلمه است:
با مربیان معلمصفت! با پرهیز از دروغ! با راستگویى و عمل به قانون و مقررات! با همکارى با داور! با کلاه بر سر داور نگذاشتن! با کلاه از سر داور برنداشتن! مثلاً پنالتىهاى قلابى و الکى نگرفتن! پهلوان که سر هیچکس کلاه نمىگذارد!
پهلوان، اهل «دود و دَم» هم نیست! پهلوان اهل داروى تزریقى و خوراکى هم نیست! پهلوان کمفروش و گرانفروش هم نیست! تا چه رسد به امتیازفروشى و...
پهلوان با مردم است نه بر مردم! پهلوان فقط زور ورز و صاحب فن و تکنیک هم نیست! پهلوان ماهى صد میلیون حقوق، نمىگیرد! پهلوان به تیمش، به شهرش، به باشگاهش، پشت نمىکند! پهلوان دستمزدش را از حقوق بگیرانِ فقیر کشور خودش، به دلار، نمىگیرد!
نه درصد! نه پورسانت!
٣- در ورزش پهلوانى، پورسانت گرفتن و درصد خوردن، نه مکروه که از گوشت سگ حرامتر است!
در سلوک پهلوانى، همه به یک چشم دیده مىشوند و ارفاقى اگر باشد -که نیست- در توجه به «ندار» ترها معنا پیدا مىکند! در آیین پهلوانپرورى، کسى از شاگردش نمىپرسد پدرت چهکاره است؟ و آموزهها، حسب درجات مالى و پولى پدران، تقسیمبندى نمىشود!
بایدها در ورزش، با اخلاق پهلوانى -که در غلامرضا تختى، تجلى امروزینى داشت- فراوانند، نبایدها هم پیچیده نیستند!
اینجا -ورزش پهلوانى- کار را به کاردان مىسپارند، رفیقبازى نمىکنند! فامیلبازى نمىکنند! یارکشى مینىبوسى و اتوبوسى ندارند! و...
در ورزش پهلوانى، همه سادهاند! همه صادقند! مربیان خود «مربا» شدهاند! داوران به حضور داورى که آن بالا نشسته و همه را دوست دارد، باور دارند!
حرفهاى خوبى زده مىشود! سه بیت شعر با وزن و قافیه و سلیس و روشن، از ملکالشعراى بهار هم توسط دکتر خوانده مىشود! ورزشىنویسان و اعضاى کانون یا انجمن ورزشىنویسان و عکاسان ورزشى، عجب رئیس خوشبیان و خوشکلامى دارند!
به المپیاد درون مدرسهاى، یکى، دو برنامه که درگیرانش میلیونىاند، اضافه شده است! ورزش مدارس، هسته مرکزى ورزش همگانى معرفى مىشود و...
دکتر احمدى، از ضرورت عجین شدن ورزش پهلوانى با ورزش قهرمانى مىگوید و چه خوب هم مىگوید، ولى...
به عمل کار برآید، به سخندانى نیست! تزریق روحیه پهلوانى در جان ورزش قهرمانى چطور ممکن است؟ مانیفست ورزش پهلوانى، مگر جداست از ورزش قهرمانى؟
نه کمفروش، نه گرانفروش
٢- سالى یک بار، از ضرورت پرداختن به ورزش همگانى گفتن، دردى را دوا نمىکند! هر روز هم نمىتوان به صورت مستقیم و «سیخو» از اهمیت و لزوم سنگ پایههاى ورزش و قهرمانى و حرفهاى گفت: ولى، هر روز باید به مفاد «مرامنامه» ورزش پهلوانى عمل کرد! مىپرسید چگونه؟ جوابش چند کلمه است:
با مربیان معلمصفت! با پرهیز از دروغ! با راستگویى و عمل به قانون و مقررات! با همکارى با داور! با کلاه بر سر داور نگذاشتن! با کلاه از سر داور برنداشتن! مثلاً پنالتىهاى قلابى و الکى نگرفتن! پهلوان که سر هیچکس کلاه نمىگذارد!
پهلوان، اهل «دود و دَم» هم نیست! پهلوان اهل داروى تزریقى و خوراکى هم نیست! پهلوان کمفروش و گرانفروش هم نیست! تا چه رسد به امتیازفروشى و...
پهلوان با مردم است نه بر مردم! پهلوان فقط زور ورز و صاحب فن و تکنیک هم نیست! پهلوان ماهى صد میلیون حقوق، نمىگیرد! پهلوان به تیمش، به شهرش، به باشگاهش، پشت نمىکند! پهلوان دستمزدش را از حقوق بگیرانِ فقیر کشور خودش، به دلار، نمىگیرد!
نه درصد! نه پورسانت!
٣- در ورزش پهلوانى، پورسانت گرفتن و درصد خوردن، نه مکروه که از گوشت سگ حرامتر است!
در سلوک پهلوانى، همه به یک چشم دیده مىشوند و ارفاقى اگر باشد -که نیست- در توجه به «ندار» ترها معنا پیدا مىکند! در آیین پهلوانپرورى، کسى از شاگردش نمىپرسد پدرت چهکاره است؟ و آموزهها، حسب درجات مالى و پولى پدران، تقسیمبندى نمىشود!
بایدها در ورزش، با اخلاق پهلوانى -که در غلامرضا تختى، تجلى امروزینى داشت- فراوانند، نبایدها هم پیچیده نیستند!
اینجا -ورزش پهلوانى- کار را به کاردان مىسپارند، رفیقبازى نمىکنند! فامیلبازى نمىکنند! یارکشى مینىبوسى و اتوبوسى ندارند! و...
در ورزش پهلوانى، همه سادهاند! همه صادقند! مربیان خود «مربا» شدهاند! داوران به حضور داورى که آن بالا نشسته و همه را دوست دارد، باور دارند!