خبرورزشی/اردشیر لارودی: احساس کنفتى دارم. روحیهام خراب است. دچار تردید و شک شدهام. مثل اغلب مردم ایران و ایرانیان همه جاى دنیا، به مدال طلاى حسن یزدانى دل بسته بودم. به شکستناپذیرى اش یقین داشتم، انگار که او را روئینتن میدانستم. علاقهام نه، ولى پندارهایم به باد رفت. باورهایم رنگ باخت و نمیدانم چرا؟
یزدانى که خوب شروع کرده بود. یزدانى که با برترى، عنان کشتى را در دست داشت. پس چرا؟ کشتى آخرش بیشتر وادارم میکند که بپرسم: ... پس چرا؟
بریدن او را نمیفهمم که چرا؟ کم آوردن او را درک نمیکنم که به چه دلیل؟ کاش مسابقههاى کشتى ٨ دقیقه و ٥٠ ثانیه بود. فینالیستهاى ما، ۴، ۵ نفر میبودند.
پرسپولیس، تیم برگزیده
١- باشد که پرسپولیس از این ضربه ناگهانى و عواقب و آثار آن، برهاندمان.
باشد که پرسپولیس مددکارمان شده و شوک حاصله از باخت حسن یزدانى را بىاثر کند؛ و نیز، مدال طلایى را که پرویز هادى، از سینه اش پرید.
باشد که پرسپولیس صاعقهوار به جان السد بیفتد تا سپس در فینال لیگ آسیا، آن کند که آن باید.
مأموریت پرسپولیس بزرگتر از این حرفهاست. بارى که بر دوش پرسپولیس افتاده، سنگینترین بارهاست. شادى بخشیدن به ملتى که شادى اش را هدف گرفتهاند.
٢- پرسپولیس حقى به جز حق بردن ندارد. پرسپولیس وظیفهاى جز بردن و برنده شدن ندارد.
بازى با السد، یک بازى معمولى نیست. نبرد با السد، یک پیکار از پیکارهاى همیشگى، نمیتواند تلقى شود و نباید.
پرسپولیس براى مأموریتى خاص، گویى که برگزیده شده. پرسپولیس براى شادى تمام ایرانیان، گویى که بهترین و قادرترین تیم است. تیم بىادا، تیم ساده، تیم پرکار، تیم زحمتکش. مثل همه زحمتکشان.
به این کلیدواژهها توجه کنید: پیروزى، مأموریتى خاص، برگزیده شدن، شایستگى داشتن.
شایستگى براى نشاندن گلخندههاى شادى، بر لبان مردمی که به شادى، از همه چیز و از هر چیز بیشتر نیاز دارند و استحقاق هم.
٣- پرسپولیس مأموریت خود را قدر میگذارد. سرخپوشها، براى بجا آوردن این مأموریت، میدانند که چه دارند و بیشتر از این، میدانند که چگونه از ثروت و سرمایه خود- نیروى انسانى- استفاده کنند تا محبوبیت بزرگشان نه دوچندان، که ده چندان شود.
پرسپولیس، خود را میشناسد و این خودشناسى، سلاح بزرگ مردان برانکو است.
برانکو به عنوان یک استراتژیست، با عملکرد درخشانش- مثل پیروزى اولیه بر السد و مثل حذف الدحیل- نفوذ کلام و مقبولیتى دارد که بازگو کردنش آسان مینماید ولى توصیفش به سادگى ممکن نیست.
برانکو در حریف شناسى، به معناى دقیق و به معناى صحیح کلمه، علمی و عالمانه عمل میکند. ستاره تیم کمستاره پرسپولیس، یکى هم و سرآمد همه، برانکو ایوانکوویچ است. زحمت فکر کردن، زحمت راهکار یافتن، زحمت آنالیز و حلاجى بازى حریف، برعهده برانکو افتاده. زحمتى که «پروفسور» به نحوى بارز، از پس آن برمى آید.
با ژاوى چه باید کرد؟ برانکو میداند.
با گابى چگونه باید روبهرو شد؟ باید دید برانکو چه راهکارى دارد؟
چگونه باید از تجربه استقلال مقابل السد استفاده کرد؟ برانکو...
تکنیک و سرعت عمل السد را چگونه میتوان خنثى کرد؟ برانکو...
پرسپولیس این بلوغ را دارد که از برانکو بهترین راهکار را دریافت کند.
٤- همه میگویند برانکو، ما هم میگوییم برانکو. در این میان، برانکو که حرفش حرف آخر است و دستورش فصلالخطاب، از مردم میگوید. از حضور مردم، از انرژى مردم و از تیم ٨٠ هزار نفره یار دوازدهم.
آرى، به اتفاق، جهان میتوان گرفت.
یزدانى که خوب شروع کرده بود. یزدانى که با برترى، عنان کشتى را در دست داشت. پس چرا؟ کشتى آخرش بیشتر وادارم میکند که بپرسم: ... پس چرا؟
بریدن او را نمیفهمم که چرا؟ کم آوردن او را درک نمیکنم که به چه دلیل؟ کاش مسابقههاى کشتى ٨ دقیقه و ٥٠ ثانیه بود. فینالیستهاى ما، ۴، ۵ نفر میبودند.
پرسپولیس، تیم برگزیده
١- باشد که پرسپولیس از این ضربه ناگهانى و عواقب و آثار آن، برهاندمان.
باشد که پرسپولیس مددکارمان شده و شوک حاصله از باخت حسن یزدانى را بىاثر کند؛ و نیز، مدال طلایى را که پرویز هادى، از سینه اش پرید.
باشد که پرسپولیس صاعقهوار به جان السد بیفتد تا سپس در فینال لیگ آسیا، آن کند که آن باید.
مأموریت پرسپولیس بزرگتر از این حرفهاست. بارى که بر دوش پرسپولیس افتاده، سنگینترین بارهاست. شادى بخشیدن به ملتى که شادى اش را هدف گرفتهاند.
٢- پرسپولیس حقى به جز حق بردن ندارد. پرسپولیس وظیفهاى جز بردن و برنده شدن ندارد.
بازى با السد، یک بازى معمولى نیست. نبرد با السد، یک پیکار از پیکارهاى همیشگى، نمیتواند تلقى شود و نباید.
پرسپولیس براى مأموریتى خاص، گویى که برگزیده شده. پرسپولیس براى شادى تمام ایرانیان، گویى که بهترین و قادرترین تیم است. تیم بىادا، تیم ساده، تیم پرکار، تیم زحمتکش. مثل همه زحمتکشان.
به این کلیدواژهها توجه کنید: پیروزى، مأموریتى خاص، برگزیده شدن، شایستگى داشتن.
شایستگى براى نشاندن گلخندههاى شادى، بر لبان مردمی که به شادى، از همه چیز و از هر چیز بیشتر نیاز دارند و استحقاق هم.
٣- پرسپولیس مأموریت خود را قدر میگذارد. سرخپوشها، براى بجا آوردن این مأموریت، میدانند که چه دارند و بیشتر از این، میدانند که چگونه از ثروت و سرمایه خود- نیروى انسانى- استفاده کنند تا محبوبیت بزرگشان نه دوچندان، که ده چندان شود.
پرسپولیس، خود را میشناسد و این خودشناسى، سلاح بزرگ مردان برانکو است.
برانکو به عنوان یک استراتژیست، با عملکرد درخشانش- مثل پیروزى اولیه بر السد و مثل حذف الدحیل- نفوذ کلام و مقبولیتى دارد که بازگو کردنش آسان مینماید ولى توصیفش به سادگى ممکن نیست.
برانکو در حریف شناسى، به معناى دقیق و به معناى صحیح کلمه، علمی و عالمانه عمل میکند. ستاره تیم کمستاره پرسپولیس، یکى هم و سرآمد همه، برانکو ایوانکوویچ است. زحمت فکر کردن، زحمت راهکار یافتن، زحمت آنالیز و حلاجى بازى حریف، برعهده برانکو افتاده. زحمتى که «پروفسور» به نحوى بارز، از پس آن برمى آید.
با ژاوى چه باید کرد؟ برانکو میداند.
با گابى چگونه باید روبهرو شد؟ باید دید برانکو چه راهکارى دارد؟
چگونه باید از تجربه استقلال مقابل السد استفاده کرد؟ برانکو...
تکنیک و سرعت عمل السد را چگونه میتوان خنثى کرد؟ برانکو...
پرسپولیس این بلوغ را دارد که از برانکو بهترین راهکار را دریافت کند.
٤- همه میگویند برانکو، ما هم میگوییم برانکو. در این میان، برانکو که حرفش حرف آخر است و دستورش فصلالخطاب، از مردم میگوید. از حضور مردم، از انرژى مردم و از تیم ٨٠ هزار نفره یار دوازدهم.
آرى، به اتفاق، جهان میتوان گرفت.