خبرورزشی/ سعید اکبری- ابوظبی: علیرضا جهانبخش و آن فریادش که احتمالاً یکی از تصاویر به یادماندنی در آرشیو ذهن ما خواهد بود... حتماً شما هم به آن لحظه دقت کردید. او به آسمان پرید، با چهرهای مصمم و وقتی به زمین رسید، مصممتر بود. فریاد میزد و این فریاد از ته دلش بود. انگار با این فریاد تمام روزهای سخت و خاطرات تلخش را بیرون ریخت. علیرضا در ماههای گذشته خیلی سختی کشید. دو بار مصدومیت شرایطی را رقم زد که شاید تصور میکرد جام ملتها را از دست بدهد ولی او مبارزه کرد و حالا جایی است که باید باشد. جهانبخش با گل فوق العادهای که مقابل عمان زد، به همه ثابت کرد هنوز هست و هنوز میتواند یکی از بهترینها باشد. علیرضا با وجود فشار سنگینی که روی خود احساس میکرد، توانست در بازی با عمان بهترین بازیکن تیم ملی شود. با این بازیکن گفتوگویی اختصاصی داشتیم و او درباره خانواده اش هم حرفهای جالبی زد.
*علیرضا به عنوان اولین سؤال اگر بخواهی گلت در بازی با عمان را به کسی تقدیم کنی، آن فرد چه کسی است؟
راستش به یک نفر که نه، ولی این گل را به کل خانوادهام تقدیم میکنم. به پدر و مادرم که در استادیوم بودند و بازی را از نزدیک تماشا میکردند. من خیلی سختی کشیدم در این مدت. واقعاً برای هر بازیکنی مصدومیت سخت است. من یک بار برگشتم ولی دوباره آسیب دیدم و فکر میکردم شاید در جام ملتها نباشم ولی الان هستم. پدر و مادرم خیلی نگران بودند. خیلی به من کمک کردند تا بتوانم دوباره برگردم. به من انگیزه زیادی دادند. خانوادهام و همینطور دوستان نزدیکم میدانستند که من چقدر واقعاً سختی کشیدم تا بتوانم برگردم و بازی کنم. خدا را شکر که شرمنده آنها و همینطور مردم و کادر فنی نشدم. از این بابت خوشحال هستم ولی دوست دارم هر بازی نسبت به بازی قبلی بهتر باشم. بازی با عمان برای من و برای تیم تمام شده و حالا فقط به چین فکر میکنیم.
*بعد از گل هم انگار دنبال پدر و مادرت در ورزشگاه میگشتی.
بله بابا و مامانم در یک باکس نشسته بودند و به سمتشان رفتم تا گلم را تقدیم آنها کنم. خدا را شکر میکنم، فقط همین.
*قبل از بازی مادر و پدرت چیزی نگفته بودند که مثلاً در بازی با عمان گل میزنی؟
خب خانوادهام همیشه با من صحبت میکنند. شاید جالب باشد بدانید که پدرم قبل از بازی با عراق به من گفت علیرضا به دروازه نزدیکتر شو و گل بزن. ولی خب آن بازی نشد برای تیم ملی گل بزنم و شرایط بازی واقعاً سخت بود. قبل از این بازی ولی پدرم با من حرف زد و گفتم هر طور که در زمین راحت هستی بازی کن. وقتی پدرم فهمید من در ترکیب بازی با عمان هستم، گفت به زمین برو و کار خودت را بکن. من هم رفتم و در این بازی گل زدم. فکر کنم همه چیز برعکس شد و مقابل عمان توانستم حرف پدرم را عملی کنم. (خنده)
*بعد از بازی هم به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدی...
به نظر من کل بچههای تیم خوب بازی کردند و نمیشود گفت من تنها بهترین بازیکن زمین بودم. اگر من به این عنوان رسیدم قطعاً تلاش همه بچههای تیم بود و واقعاً ایران بهترین بازیکن زمین بود. راستش را بخواهید این چیزی نیست که من بخواهم اصلاً به آن فکر کنم. بیشتر خوشحالم که تیم ملی ایران توانست برنده بازی شود.
*دو علیرضا توانستید بازی را برای تیم ملی دربیاورید. بیرانوند در دقایق اول پنالتی گرفت و تو هم با گلی که آن شکلی زدی، باعث شدی کلاً گره از کار تیم ملی باز شود.
خدا را شکر سیو علیرضا بیرانوند واقعاً فوق العاده بود. پنالتیای که او گرفت، باعث شد تیم ملی بازی را نگه دارد. گلی هم که زدیم از نظر روحی و روانی روی تیم اثر زیادی داشت و یکجورهایی در شرایط بازی ماندیم. میتوانستیم بیشتر از دو گل به تیم ملی عمان بزنیم و به نظرم بدشانس بودیم. موقعیتهای دیگری هم داشتیم که با بدشانسی هدر رفت ولی باز خدا را شکر بردیم و به دور بعدی رسیدیم. این مهمترین چیز بود.
*انگار بازی در انگلیس تأثیرش را داشت، چون آن سماجت تو برای گرفتن توپ بسیار حرفهای بود. در واقع گل لیگ برتری زدی.
خدا را شکر میکنم که توانستیم بازی را ببریم ولی خب... من فقط در آن لحظه هدفم این بود که بتوانم توپ را بگیرم و گل بزنم و واقعاً خوشحالم که تعقیب توپ تا لحظه آخر چنین ثمری داشت.
*بعضیها فکر میکنند مسیر ایران برای رسیدن به فینال ساده است. میخواستیم نظر تو را در این باره بدانیم؟ مسیر راحتی داریم یا سخت؟
من یک سؤال دارم؛ اگر پنالتی تیم عمان وارد دروازه میشد، شرایط بازی چقدر تغییر میکرد؟
*علیرضا به عنوان اولین سؤال اگر بخواهی گلت در بازی با عمان را به کسی تقدیم کنی، آن فرد چه کسی است؟
راستش به یک نفر که نه، ولی این گل را به کل خانوادهام تقدیم میکنم. به پدر و مادرم که در استادیوم بودند و بازی را از نزدیک تماشا میکردند. من خیلی سختی کشیدم در این مدت. واقعاً برای هر بازیکنی مصدومیت سخت است. من یک بار برگشتم ولی دوباره آسیب دیدم و فکر میکردم شاید در جام ملتها نباشم ولی الان هستم. پدر و مادرم خیلی نگران بودند. خیلی به من کمک کردند تا بتوانم دوباره برگردم. به من انگیزه زیادی دادند. خانوادهام و همینطور دوستان نزدیکم میدانستند که من چقدر واقعاً سختی کشیدم تا بتوانم برگردم و بازی کنم. خدا را شکر که شرمنده آنها و همینطور مردم و کادر فنی نشدم. از این بابت خوشحال هستم ولی دوست دارم هر بازی نسبت به بازی قبلی بهتر باشم. بازی با عمان برای من و برای تیم تمام شده و حالا فقط به چین فکر میکنیم.
*بعد از گل هم انگار دنبال پدر و مادرت در ورزشگاه میگشتی.
بله بابا و مامانم در یک باکس نشسته بودند و به سمتشان رفتم تا گلم را تقدیم آنها کنم. خدا را شکر میکنم، فقط همین.
*قبل از بازی مادر و پدرت چیزی نگفته بودند که مثلاً در بازی با عمان گل میزنی؟
خب خانوادهام همیشه با من صحبت میکنند. شاید جالب باشد بدانید که پدرم قبل از بازی با عراق به من گفت علیرضا به دروازه نزدیکتر شو و گل بزن. ولی خب آن بازی نشد برای تیم ملی گل بزنم و شرایط بازی واقعاً سخت بود. قبل از این بازی ولی پدرم با من حرف زد و گفتم هر طور که در زمین راحت هستی بازی کن. وقتی پدرم فهمید من در ترکیب بازی با عمان هستم، گفت به زمین برو و کار خودت را بکن. من هم رفتم و در این بازی گل زدم. فکر کنم همه چیز برعکس شد و مقابل عمان توانستم حرف پدرم را عملی کنم. (خنده)
*بعد از بازی هم به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدی...
به نظر من کل بچههای تیم خوب بازی کردند و نمیشود گفت من تنها بهترین بازیکن زمین بودم. اگر من به این عنوان رسیدم قطعاً تلاش همه بچههای تیم بود و واقعاً ایران بهترین بازیکن زمین بود. راستش را بخواهید این چیزی نیست که من بخواهم اصلاً به آن فکر کنم. بیشتر خوشحالم که تیم ملی ایران توانست برنده بازی شود.
*دو علیرضا توانستید بازی را برای تیم ملی دربیاورید. بیرانوند در دقایق اول پنالتی گرفت و تو هم با گلی که آن شکلی زدی، باعث شدی کلاً گره از کار تیم ملی باز شود.
خدا را شکر سیو علیرضا بیرانوند واقعاً فوق العاده بود. پنالتیای که او گرفت، باعث شد تیم ملی بازی را نگه دارد. گلی هم که زدیم از نظر روحی و روانی روی تیم اثر زیادی داشت و یکجورهایی در شرایط بازی ماندیم. میتوانستیم بیشتر از دو گل به تیم ملی عمان بزنیم و به نظرم بدشانس بودیم. موقعیتهای دیگری هم داشتیم که با بدشانسی هدر رفت ولی باز خدا را شکر بردیم و به دور بعدی رسیدیم. این مهمترین چیز بود.
*انگار بازی در انگلیس تأثیرش را داشت، چون آن سماجت تو برای گرفتن توپ بسیار حرفهای بود. در واقع گل لیگ برتری زدی.
خدا را شکر میکنم که توانستیم بازی را ببریم ولی خب... من فقط در آن لحظه هدفم این بود که بتوانم توپ را بگیرم و گل بزنم و واقعاً خوشحالم که تعقیب توپ تا لحظه آخر چنین ثمری داشت.
*بعضیها فکر میکنند مسیر ایران برای رسیدن به فینال ساده است. میخواستیم نظر تو را در این باره بدانیم؟ مسیر راحتی داریم یا سخت؟
من یک سؤال دارم؛ اگر پنالتی تیم عمان وارد دروازه میشد، شرایط بازی چقدر تغییر میکرد؟
*طبیعتاً خیلی. در آن صورت عمان دفاع محض میکرد.
همینطور است. واقعاً اگر پنالتی عمان گل میشد، شرایط بازی برایمان خیلی سخت میشد. آنها واقعاً تیم دست و پا بستهای نبودند. عمان راه حلهای زیادی هم داشت تا دروازه ما را باز کند ولی توانستیم به خوبی همه را مهار کنیم و حتی شانس زدن گلهای بیشتری داشتیم. من اصلاً این حرف را قبول ندارم که مسیر ایران برای رسیدن به فینال راحت است. در جام ملتها و به ویژه در راند حذفی بازی آسانی وجود ندارد. به خوبی از این مسئله خبر داریم و به همین خاطر در زمین بازی نهایت تلاش خودمان را میکنیم. فعلاً بازی به بازی پیش میرویم تا انشاالله بتوانیم به چیزی که میخواهیم، برسیم.
* فریاد تو بعد از گل یکجورهایی فریاد با تمام وجودت بود. چه حسی در آن لحظه داشتی؟
راستش از تمام وجودم فریاد زدم. درست است. من زمان نسبتاً طولانی دور از میادین بودم. نمیدانم چطور بگویم ولی به من خیلی خیلی سخت گذاشت. خیلی خیلی سختی کشیدم که برگردم و دوباره بتوانم بازی کنم. در آن لحظه فقط داشتم به روزهای سختی که گذارندم، فکر میکردم و خدا را شاکر بودم که توانستم برای تیم ملی مثمر ثمر باشم.
*خیلیها به این تیم ملی امیدوار هستند و اعتقاد دارند میتواند قهرمان شود. ته دلت چقدر به قهرمانی فکر میکنی؟
ببینید واقعاً زود است که بخواهیم از الان به فینال و قهرمانی فکر کنیم. همانطور که از روز اول جام گفتیم تمام هدف ما این است که بتوانیم بازی به بازی جلو برویم و غیر از این به چیز دیگری فکر نمیکنیم. الان فقط تمرکزمان روی دیدار با چین است. فقط میخواهیم این بازی را ببریم. فینال برای ما در واقع بازیهای پیشروست. بازی با چین هم سخت خواهد بود. آنها در سالهای اخیر پیشرفت کردهاند. هزینه زیادی هم برای پیشرفت خودشان کردهاند. بازی سختی مقابل این تیم داریم ولی امیدواریم در آن بازی هم بتوانیم موفق باشیم.
همینطور است. واقعاً اگر پنالتی عمان گل میشد، شرایط بازی برایمان خیلی سخت میشد. آنها واقعاً تیم دست و پا بستهای نبودند. عمان راه حلهای زیادی هم داشت تا دروازه ما را باز کند ولی توانستیم به خوبی همه را مهار کنیم و حتی شانس زدن گلهای بیشتری داشتیم. من اصلاً این حرف را قبول ندارم که مسیر ایران برای رسیدن به فینال راحت است. در جام ملتها و به ویژه در راند حذفی بازی آسانی وجود ندارد. به خوبی از این مسئله خبر داریم و به همین خاطر در زمین بازی نهایت تلاش خودمان را میکنیم. فعلاً بازی به بازی پیش میرویم تا انشاالله بتوانیم به چیزی که میخواهیم، برسیم.
* فریاد تو بعد از گل یکجورهایی فریاد با تمام وجودت بود. چه حسی در آن لحظه داشتی؟
راستش از تمام وجودم فریاد زدم. درست است. من زمان نسبتاً طولانی دور از میادین بودم. نمیدانم چطور بگویم ولی به من خیلی خیلی سخت گذاشت. خیلی خیلی سختی کشیدم که برگردم و دوباره بتوانم بازی کنم. در آن لحظه فقط داشتم به روزهای سختی که گذارندم، فکر میکردم و خدا را شاکر بودم که توانستم برای تیم ملی مثمر ثمر باشم.
*خیلیها به این تیم ملی امیدوار هستند و اعتقاد دارند میتواند قهرمان شود. ته دلت چقدر به قهرمانی فکر میکنی؟
ببینید واقعاً زود است که بخواهیم از الان به فینال و قهرمانی فکر کنیم. همانطور که از روز اول جام گفتیم تمام هدف ما این است که بتوانیم بازی به بازی جلو برویم و غیر از این به چیز دیگری فکر نمیکنیم. الان فقط تمرکزمان روی دیدار با چین است. فقط میخواهیم این بازی را ببریم. فینال برای ما در واقع بازیهای پیشروست. بازی با چین هم سخت خواهد بود. آنها در سالهای اخیر پیشرفت کردهاند. هزینه زیادی هم برای پیشرفت خودشان کردهاند. بازی سختی مقابل این تیم داریم ولی امیدواریم در آن بازی هم بتوانیم موفق باشیم.