خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ فوتبال ایران، در سایه نمایشى که تیم ملى دارد و این دارایى، از جام جهانى ٢٠١٨، در حال انبوهتر شدن است براى خود، تشخص و شخصیتى دیگر شده و ممتازه شده، پیدا کرده که همچنان سر متمایز شدن و مقبولتر شدن هم دارد!
بازىهاى جام ملتها، در همین دایره ارزش ویژهترى نسبت به سالهاى پیشین و ادوار گذشته، پیدا کرده است!
دگردیسى فوتبال ایرانى، البته که ریشه در گذشته هم دارد ولى در شکل جدید و تازه اش، جدید است و نوپدید است و به کوشش مخلصانه این تیم و این بچهها و پایدارى و «ابرام» لجبازانه کىروش که به باورهایش سخت معتقد است، بستگى دارد!
وقتى تیم ملى، یکى پس از دیگرى، خوب و مردمپسند و ایرانپذیر بازى میکند، باید باور کنیم که: ... از کوزه همان برون تراود که در اوست! امروز، تیمی داریم که ملتى را شاد و مغرور میکند! تیمی که کوششهاى به کار بسته اش تا امروز، بسته شده است به بازى امروز و به جنگ تمامعیارى که مقابل ژاپن داریم! جنگ تمامعیار!
یا ۱۰ سال پیش میافتیم یا فرصت را به انکارگران و رجعتطلبان میدهیم! یا میبریم و تاریخ را جور دیگرى خواهیم نوشت یا...، بیایید از این شق دوم حرف نزنیم که بهتر است!
فوتبال ایران، صاحب تشخص برتر و شخصیتى قوىتر شده است! هم شخصیت «اتیک» و اخلاقى و هم شخصیت تکنیکى، تاکتیکى، مهارتى و هنر بازى درجه اول در راستاى قهرمانى!
فوتبال ایران، خصوصیات خود را برجسته و نمایان مینماید! و این راهى است بازگشتناپذیر!
ایران، فراتر از آسیا
... و حالا، ماییم و مهمترین بازى از سلسله بازىهاى ٥١ گانه جام ملتهاى آسیا؛ و حالا، ماییم و فوتبالى که تماشایش در سراسر قاره، یک فرض است و یک واجب!
حالا، ماییم و ژاپن! فوتبال پرآوازه و برخوردار از دارایىهاى «پروپیمان» صنعت و اقتصاد و نظم و رفاه کشور ژاپن!
ایران است و کارنامهاى که روى میز قرار دارد! همین ایرانى که بسیارى از کسان صاحب خبرگى و صاحب صلاحیت اظهارنظر در فوتبال و نیروى انسانى، چیز دیگرى میدانندش! چیز دیگرى میخوانندش! ایرانى که، هیچ چیز را آسان به کف نیاورده و پاى هر قدم پیشرفتش، به جان خود زده. به قول «بیلد» روزنامه بینالمللى آلمانى: ... ایران، تیم آسیایى نیست! فرگوسن آسیایى هم لقبى است که کىروش، سزاوار و شایسته آن است! فرگوسن آسیایى که به کاتانچ درس داد و به لیپى، چشمههایى دیگر از هنر کوچینگ را متذکر شد!
و حالا، ماییم و فرصت استفاده از یک فرصت خوب دیگر! و اینک ماییم و مقابله با ژاپن که حکم فینال ششم را دارد! ژاپنى که همیشه و همواره ژاپن است! مثل «شیر»، سلطان جنگل که همیشه شیر است!
بازىهاى ایران، به اندازه لازم و در حد کافى، جذابیت نمایشى دارد! مقابله با ژاپن، ارزش فنى دوچندانى را به رخ میکشاند! عجب دیدن دارد، دیدن رزم بىامان سردار و جهانبخش و اشکان و امید و وحید و... در زمین ژاپن!
دوباره فوتبال
صدباره دولت که فراموشکار است
با چه زبانى باید گفت که حق فوتبال، در راستاى بهجا آوردن دیون و تعهدات اجتماعى اش، بیش از این است؟ که فوتبال هزار کار هنوز ناکرده را بر ذمه خویش دارد که از انجامش سر باز نمیزند اما... امان از دیگران!
با چه زبانى باید گفت که فوتبال، میتواند آوردههاى پرشمار و دستاوردهاى ارزشمندى داشته باشد که امید به زندگى را به مدارج و رتبههاى بالاترى میرساند! فوتبال در خدمت امید به زندگانى! آرى، فوتبال در دایره امید به زندگانى، به کارهایى توانایى دارد که هزار سیاست و «پلیتیک» حتى از یکى از آنها برنمیآید!
براى بیان ارزشهاى اجتماعى، اقتصادى و روانى فوتبال- و نه فقط یک عامل تفریحات مفید و سرگرمیهاى سالم که این خود به تنهایى، بسیار قیمت هم دارد- از کدام واژگان و از چه ادبیاتى باید استفاده کرد که در دل سفت و سنگى مخاطبان خاص، از جمله دولت مردان، اثر کند؟ دولت، چرا به فایدهمندى فوتبال اعلایافته، باور عملى ندارد؟
رابطه فوتبال با دهها پدیده تأثیرگذار اجتماعى، رابطهاى است علت و معلولى! فوتبال را قوى بخواهید تا این پدیده، با قدرت هرچه تمامتر در خدمت اهداف شیرین و شریف و انسانى و اجتماعى اش باشد! فوتبال را دست به دهان، گنجشک روزى و همیشه بدهکار و دائم نگران و محتاج بخشندگى این خسیس و آن حسابگر ممسک نخواهید تا جامعهساز، تا انسانساز و تا شادىآفرین باشد! حقوق فوتبال را نادیده- و ناپرداخته- نخواهید تا پیروزىهایش در آسیا مستدام و خودنمایى اش در جهان، پردوام باشد! فوتبال را دریابید تا فوتبال هم شما را دریابد!
بازىهاى جام ملتها، در همین دایره ارزش ویژهترى نسبت به سالهاى پیشین و ادوار گذشته، پیدا کرده است!
دگردیسى فوتبال ایرانى، البته که ریشه در گذشته هم دارد ولى در شکل جدید و تازه اش، جدید است و نوپدید است و به کوشش مخلصانه این تیم و این بچهها و پایدارى و «ابرام» لجبازانه کىروش که به باورهایش سخت معتقد است، بستگى دارد!
وقتى تیم ملى، یکى پس از دیگرى، خوب و مردمپسند و ایرانپذیر بازى میکند، باید باور کنیم که: ... از کوزه همان برون تراود که در اوست! امروز، تیمی داریم که ملتى را شاد و مغرور میکند! تیمی که کوششهاى به کار بسته اش تا امروز، بسته شده است به بازى امروز و به جنگ تمامعیارى که مقابل ژاپن داریم! جنگ تمامعیار!
یا ۱۰ سال پیش میافتیم یا فرصت را به انکارگران و رجعتطلبان میدهیم! یا میبریم و تاریخ را جور دیگرى خواهیم نوشت یا...، بیایید از این شق دوم حرف نزنیم که بهتر است!
فوتبال ایران، صاحب تشخص برتر و شخصیتى قوىتر شده است! هم شخصیت «اتیک» و اخلاقى و هم شخصیت تکنیکى، تاکتیکى، مهارتى و هنر بازى درجه اول در راستاى قهرمانى!
فوتبال ایران، خصوصیات خود را برجسته و نمایان مینماید! و این راهى است بازگشتناپذیر!
ایران، فراتر از آسیا
... و حالا، ماییم و مهمترین بازى از سلسله بازىهاى ٥١ گانه جام ملتهاى آسیا؛ و حالا، ماییم و فوتبالى که تماشایش در سراسر قاره، یک فرض است و یک واجب!
حالا، ماییم و ژاپن! فوتبال پرآوازه و برخوردار از دارایىهاى «پروپیمان» صنعت و اقتصاد و نظم و رفاه کشور ژاپن!
ایران است و کارنامهاى که روى میز قرار دارد! همین ایرانى که بسیارى از کسان صاحب خبرگى و صاحب صلاحیت اظهارنظر در فوتبال و نیروى انسانى، چیز دیگرى میدانندش! چیز دیگرى میخوانندش! ایرانى که، هیچ چیز را آسان به کف نیاورده و پاى هر قدم پیشرفتش، به جان خود زده. به قول «بیلد» روزنامه بینالمللى آلمانى: ... ایران، تیم آسیایى نیست! فرگوسن آسیایى هم لقبى است که کىروش، سزاوار و شایسته آن است! فرگوسن آسیایى که به کاتانچ درس داد و به لیپى، چشمههایى دیگر از هنر کوچینگ را متذکر شد!
و حالا، ماییم و فرصت استفاده از یک فرصت خوب دیگر! و اینک ماییم و مقابله با ژاپن که حکم فینال ششم را دارد! ژاپنى که همیشه و همواره ژاپن است! مثل «شیر»، سلطان جنگل که همیشه شیر است!
بازىهاى ایران، به اندازه لازم و در حد کافى، جذابیت نمایشى دارد! مقابله با ژاپن، ارزش فنى دوچندانى را به رخ میکشاند! عجب دیدن دارد، دیدن رزم بىامان سردار و جهانبخش و اشکان و امید و وحید و... در زمین ژاپن!
دوباره فوتبال
صدباره دولت که فراموشکار است
با چه زبانى باید گفت که حق فوتبال، در راستاى بهجا آوردن دیون و تعهدات اجتماعى اش، بیش از این است؟ که فوتبال هزار کار هنوز ناکرده را بر ذمه خویش دارد که از انجامش سر باز نمیزند اما... امان از دیگران!
با چه زبانى باید گفت که فوتبال، میتواند آوردههاى پرشمار و دستاوردهاى ارزشمندى داشته باشد که امید به زندگى را به مدارج و رتبههاى بالاترى میرساند! فوتبال در خدمت امید به زندگانى! آرى، فوتبال در دایره امید به زندگانى، به کارهایى توانایى دارد که هزار سیاست و «پلیتیک» حتى از یکى از آنها برنمیآید!
براى بیان ارزشهاى اجتماعى، اقتصادى و روانى فوتبال- و نه فقط یک عامل تفریحات مفید و سرگرمیهاى سالم که این خود به تنهایى، بسیار قیمت هم دارد- از کدام واژگان و از چه ادبیاتى باید استفاده کرد که در دل سفت و سنگى مخاطبان خاص، از جمله دولت مردان، اثر کند؟ دولت، چرا به فایدهمندى فوتبال اعلایافته، باور عملى ندارد؟
رابطه فوتبال با دهها پدیده تأثیرگذار اجتماعى، رابطهاى است علت و معلولى! فوتبال را قوى بخواهید تا این پدیده، با قدرت هرچه تمامتر در خدمت اهداف شیرین و شریف و انسانى و اجتماعى اش باشد! فوتبال را دست به دهان، گنجشک روزى و همیشه بدهکار و دائم نگران و محتاج بخشندگى این خسیس و آن حسابگر ممسک نخواهید تا جامعهساز، تا انسانساز و تا شادىآفرین باشد! حقوق فوتبال را نادیده- و ناپرداخته- نخواهید تا پیروزىهایش در آسیا مستدام و خودنمایى اش در جهان، پردوام باشد! فوتبال را دریابید تا فوتبال هم شما را دریابد!