خبرورزشی/مهدی هژبری؛ حسین هدایتی که عابربانک نامیده میشد، دیروز با لباس راهراه زندان روبهروی قاضی دادگاه نشست و در جلسهای علنی محاکمه شد تا تمام آنهایی که داستان پول خرج کردنهایش را شنیده بودند، اینبار محاکمهاش را به چشم ببینند و آنها که افسانههایی از وصل بودن هدایتی به سیستم را باور کرده بودند، از خودشان بپرسند؛ مگر نمیگفتند فلانی پشتش گرم است، پشتش کوه است، پس این دیگر چه نمایشی است؟
باور کنید هیچ نمایشی در کار نیست. این پرده آخر از داستان زندگی است که میگوید ماه برای همیشه پشت ابر نمیماند.
نه ادعای پهلوانی داریم و نه شرایط جسمیمان اجازه میدهد ادای پهلوانها را دربیاوریم، اما به فتوای شاعر که میگوید؛ مردی نبود فتاده را پای زدن، نباید امروز که هدایتی زمین خورده است، لگدمالش کنیم. فقط باید از داستان هدایتی برای آینده فوتبال درس بگیریم.
تکلیف حسین هدایتی را قانون مشخص میکند نه ما... ما نه دادگاه هستیم، نه قاضی و نه دادستان. هدایتی هم تا روزی که حکم نهاییاش صادر نشود، فقط متهم است. در دادگاه بزرگتر هم خودش باید جواب خدا را بدهد، اما تکلیف آنها که به او لقب امیرکبیر فوتبال داده بودند و شنل به گردنش میانداختند، چیست؟ آنها که دانسته یا نادانسته مُبلغ عابربانک بودند، از این محاکمه چه درسی میگیرند؟ چقدر گفتیم و نوشتیم فوتبال را ملعبه دست این و آن نکنیم؟ چقدر التماس کردیم اجازه ندهیم از فوتبال سوءاستفاده ابزاری شود؟ چقدر هشدار دادیم فوتبال تضعیف شده و خوار شده ما با این القاب، با کنار رفتن پردهها و تابیده شدن آفتاب، توسریخورتر میشود؟
حسین هدایتی میداند و قانون، اما ما و شما از امروز چه میکنیم؟ باز هم ابزار دست آنهایی میشویم که به فوتبال میآیند تا با تبلیغ خرجکردهای خود هزینه دستگیری و بازداشتشان را برای نظام بالا ببرند؟ باز جای شکرش باقی است که در شعبده ناتمام خصوصیسازی، پرسپولیس را به عابربانک ندادند وگرنه الان یک سرمایه ملی باید مثل راهآهن و نفت و... منحل میشد. چشمهایمان را باز کنیم.
باور کنید هیچ نمایشی در کار نیست. این پرده آخر از داستان زندگی است که میگوید ماه برای همیشه پشت ابر نمیماند.
نه ادعای پهلوانی داریم و نه شرایط جسمیمان اجازه میدهد ادای پهلوانها را دربیاوریم، اما به فتوای شاعر که میگوید؛ مردی نبود فتاده را پای زدن، نباید امروز که هدایتی زمین خورده است، لگدمالش کنیم. فقط باید از داستان هدایتی برای آینده فوتبال درس بگیریم.
تکلیف حسین هدایتی را قانون مشخص میکند نه ما... ما نه دادگاه هستیم، نه قاضی و نه دادستان. هدایتی هم تا روزی که حکم نهاییاش صادر نشود، فقط متهم است. در دادگاه بزرگتر هم خودش باید جواب خدا را بدهد، اما تکلیف آنها که به او لقب امیرکبیر فوتبال داده بودند و شنل به گردنش میانداختند، چیست؟ آنها که دانسته یا نادانسته مُبلغ عابربانک بودند، از این محاکمه چه درسی میگیرند؟ چقدر گفتیم و نوشتیم فوتبال را ملعبه دست این و آن نکنیم؟ چقدر التماس کردیم اجازه ندهیم از فوتبال سوءاستفاده ابزاری شود؟ چقدر هشدار دادیم فوتبال تضعیف شده و خوار شده ما با این القاب، با کنار رفتن پردهها و تابیده شدن آفتاب، توسریخورتر میشود؟
حسین هدایتی میداند و قانون، اما ما و شما از امروز چه میکنیم؟ باز هم ابزار دست آنهایی میشویم که به فوتبال میآیند تا با تبلیغ خرجکردهای خود هزینه دستگیری و بازداشتشان را برای نظام بالا ببرند؟ باز جای شکرش باقی است که در شعبده ناتمام خصوصیسازی، پرسپولیس را به عابربانک ندادند وگرنه الان یک سرمایه ملی باید مثل راهآهن و نفت و... منحل میشد. چشمهایمان را باز کنیم.