خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یک چند روزی را باید به تیم ملی اختصاص داد! یک چند ایامی را که کوتاهند و گذرا، باید صرف مسائل تیم ملی کرد! باید در جهت ارتقای قدرت روحی تیم ملی، هر هنری که داریم را روی دایره بریزیم! باید کاری کنیم که تمرکز همه و در رأس این همه، حواس خود تیم ملی، متوجه بازی مهمی باشد که در پیش دارد!
بازی با عراق را نباید از دستور کار حذف کرد! دردسرهای دیگری که امر درجه دوم و درجه سوم محسوب میشوند، نباید اهمیت تیم ملی را و بزرگ بودن و کلیدی بودن بازی با عراق را، ولو برای یک روز، حتی برای چند ساعت در روز، از یادها برد!
تیم ملی، به درستی که در کانون توجهات همهگونه، قرار دارد! آگراندیسمان کردن چند و، چونهای مربوط به تیم ملی، یک واجب عینی است! تا شکست دادن عراق، این نگاه و این برنامه سرلوحه همه کارهای دیگر است!
رفتن آقای X چه مبارک باشد و چه نامبارک (از نظر عدهای این است و از نگاه عدهای آن) مسئله روز حداقل در این روزها به شمار نمیآید و نباید بدل شود به سؤال روز فوتبال! در این باره نگاه استراتژیک این باید باشد:
فرصتی برای تبدیل شدن به احسن! موقعیتی که ممتازش هم باید دانست، جهت سپردن کارهای مهم به امتحان پسدادههای مقبولیت یافته و نه به مردودهای رفوزه!
فوتبال ما باید یاد بگیرد این اصل را:
... حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی!
تیم ملی طلاست و سایر امور و برخوردهای ناشیانه و توجه وارونه و عوضی، همه مطلایند! طلای قلابیاند! حیف است و حرام است که طلا را خرج مطلا کنیم!
نه کوچکپنداری
نه خودبزرگبینی
کوچکانگاری حریف- هر که باشد و از هر مقامی برخوردار- غلط است و زمینهساز شکستها و نتایج غیر منتظره و نامطلوب!
خودبزرگبینی هم درست در حد و اندازه کوچک دیدن حریفان، مرضی است مزمن و یک بیماری لاعلاج که زمینهساز انواع بیماریهای دیگر است!
باید که به حریف بها داد، خود را در مقامی که هستیم دید و واقعبین هم بود! واقعیبینی اقتضا میکند که این روزها، دنبال بهانهجویی نباید رفت و تصمیمهای خوب را که میتواند کامل شود و به قدرتگیری بیشتر مرکز اداره فوتبال ایران بینجامد، اگر تأیید نمیکنیم، تخطئه هم نکرد!
فوتبال ایران، برای خلاص شدن از تار و پود ناشایستگیها که میتواند فینال جام حذفی را، از سکه بیندازد و بیاعتبارش کند، باید یک چند تصمیم مهم دیگر هم اتخاذ نماید! هم سازمان لیگ، هم کمیته فنی، هم سازمان تیم ملی و... حق دارند که از مدیریت بهتر و دانش روزآمدتری برخوردار شوند!
مجال لازم در حال پدیدار شدن است! فرصتها را نسوزانیم! کار خوب و اقدام سنجیده را از هر سو که باشد و با هر نیت، بپذیریم و اجازه دهیم تا اجرایی شود که گفتهاند: ... زِ هر طرف شود کشته به سود اسلام است!
دغدغههای روزآمد تیم ملی
برویم سر اصل ماجرا، بپردازیم به نکته مهم و بلکه به بهترین نکته از نکات عدیده روز! تیم ملی را، همچنان که هست، در اولویت اول قرار دهیم! ترکیب مناسب تیم ملی را و یافتن زوجهای جور و هماهنگ را، از اهمیتی که دارند، نیندازیم!
تیم ملی، دستکم به یک بازی، در فاصله ۲۳ مهر تا ۲۳ آبان نیاز داشت تا تمهیدات اجرایی خود را و نوآوریهای تاکتیکیاش را چه با تعویض و تغییر در ترکیب تیم و چه بدون این مهم، بیازماید! اصل اصیلی که در هیاهوهای بر سر هیچ، از یادها رفت و از یادها برده شد! حالا باید کمی ذهنی و بدون تن دادن به یک آزمون عملی، عمل کرد: ... ترکیب دفاع با کدامین نفرات مطلوبتر است؟ در میانه میدان، قالب دفاعیتر لازم است تا به خود بگیریم یا ترکیب نفوذیتری؟ احمد نوراللهی یا محمد محبی؟ امید ابراهیمی یا علی کریمی یا بدون این هر دو! ثروت و سرمایهای داریم بسیار زیاد، اما ترکیببندی هم اهمیت ویژهای دارد!
در خط حمله، ثروت و سرمایهای داریم بسیار غنی! ولی ترکیببندی هم اهمیت ویژهای دارد!
کدام یک مطلوبترند؟ ترکیب سهنفره کمی ایستاتر یا دونفرههای بسیار پرجنب و جوش؟ بازیگران دریبلزن داخل دالان پنالتی و پرسکنندگان فضای دروازه حریف یا جوری دیگر؟ مثلاً تکیه مجدد به سرزنی و به سرزنها!
مهمتر از همه این که: ... کاوه رضایی، در این مسابقه که مهمترین مسابقه سال هم میتواند باشد، چهکاره است؟ او و علی قربانزاده، در اردن چگونه به درد تیم ملی میخورند؟ داخل زمین یا روی نیمکت؟ آن بازی دوستانه که از دستمان پرید به این ابهامها جواب میداد!
حق بود، از چندین روز پیشتر، به حلاجی تیم ملی میپرداختیم و پنبه عراقیها را میزدیم که سخت از دیدار روز پنجشنبه بیم دارند! بیم باخت و بیم حذف شدن!
بازی با عراق را نباید از دستور کار حذف کرد! دردسرهای دیگری که امر درجه دوم و درجه سوم محسوب میشوند، نباید اهمیت تیم ملی را و بزرگ بودن و کلیدی بودن بازی با عراق را، ولو برای یک روز، حتی برای چند ساعت در روز، از یادها برد!
تیم ملی، به درستی که در کانون توجهات همهگونه، قرار دارد! آگراندیسمان کردن چند و، چونهای مربوط به تیم ملی، یک واجب عینی است! تا شکست دادن عراق، این نگاه و این برنامه سرلوحه همه کارهای دیگر است!
رفتن آقای X چه مبارک باشد و چه نامبارک (از نظر عدهای این است و از نگاه عدهای آن) مسئله روز حداقل در این روزها به شمار نمیآید و نباید بدل شود به سؤال روز فوتبال! در این باره نگاه استراتژیک این باید باشد:
فرصتی برای تبدیل شدن به احسن! موقعیتی که ممتازش هم باید دانست، جهت سپردن کارهای مهم به امتحان پسدادههای مقبولیت یافته و نه به مردودهای رفوزه!
فوتبال ما باید یاد بگیرد این اصل را:
... حیف از طلا که خرج مطلا کند کسی!
تیم ملی طلاست و سایر امور و برخوردهای ناشیانه و توجه وارونه و عوضی، همه مطلایند! طلای قلابیاند! حیف است و حرام است که طلا را خرج مطلا کنیم!
نه کوچکپنداری
نه خودبزرگبینی
کوچکانگاری حریف- هر که باشد و از هر مقامی برخوردار- غلط است و زمینهساز شکستها و نتایج غیر منتظره و نامطلوب!
خودبزرگبینی هم درست در حد و اندازه کوچک دیدن حریفان، مرضی است مزمن و یک بیماری لاعلاج که زمینهساز انواع بیماریهای دیگر است!
باید که به حریف بها داد، خود را در مقامی که هستیم دید و واقعبین هم بود! واقعیبینی اقتضا میکند که این روزها، دنبال بهانهجویی نباید رفت و تصمیمهای خوب را که میتواند کامل شود و به قدرتگیری بیشتر مرکز اداره فوتبال ایران بینجامد، اگر تأیید نمیکنیم، تخطئه هم نکرد!
فوتبال ایران، برای خلاص شدن از تار و پود ناشایستگیها که میتواند فینال جام حذفی را، از سکه بیندازد و بیاعتبارش کند، باید یک چند تصمیم مهم دیگر هم اتخاذ نماید! هم سازمان لیگ، هم کمیته فنی، هم سازمان تیم ملی و... حق دارند که از مدیریت بهتر و دانش روزآمدتری برخوردار شوند!
مجال لازم در حال پدیدار شدن است! فرصتها را نسوزانیم! کار خوب و اقدام سنجیده را از هر سو که باشد و با هر نیت، بپذیریم و اجازه دهیم تا اجرایی شود که گفتهاند: ... زِ هر طرف شود کشته به سود اسلام است!
دغدغههای روزآمد تیم ملی
برویم سر اصل ماجرا، بپردازیم به نکته مهم و بلکه به بهترین نکته از نکات عدیده روز! تیم ملی را، همچنان که هست، در اولویت اول قرار دهیم! ترکیب مناسب تیم ملی را و یافتن زوجهای جور و هماهنگ را، از اهمیتی که دارند، نیندازیم!
تیم ملی، دستکم به یک بازی، در فاصله ۲۳ مهر تا ۲۳ آبان نیاز داشت تا تمهیدات اجرایی خود را و نوآوریهای تاکتیکیاش را چه با تعویض و تغییر در ترکیب تیم و چه بدون این مهم، بیازماید! اصل اصیلی که در هیاهوهای بر سر هیچ، از یادها رفت و از یادها برده شد! حالا باید کمی ذهنی و بدون تن دادن به یک آزمون عملی، عمل کرد: ... ترکیب دفاع با کدامین نفرات مطلوبتر است؟ در میانه میدان، قالب دفاعیتر لازم است تا به خود بگیریم یا ترکیب نفوذیتری؟ احمد نوراللهی یا محمد محبی؟ امید ابراهیمی یا علی کریمی یا بدون این هر دو! ثروت و سرمایهای داریم بسیار زیاد، اما ترکیببندی هم اهمیت ویژهای دارد!
در خط حمله، ثروت و سرمایهای داریم بسیار غنی! ولی ترکیببندی هم اهمیت ویژهای دارد!
کدام یک مطلوبترند؟ ترکیب سهنفره کمی ایستاتر یا دونفرههای بسیار پرجنب و جوش؟ بازیگران دریبلزن داخل دالان پنالتی و پرسکنندگان فضای دروازه حریف یا جوری دیگر؟ مثلاً تکیه مجدد به سرزنی و به سرزنها!
مهمتر از همه این که: ... کاوه رضایی، در این مسابقه که مهمترین مسابقه سال هم میتواند باشد، چهکاره است؟ او و علی قربانزاده، در اردن چگونه به درد تیم ملی میخورند؟ داخل زمین یا روی نیمکت؟ آن بازی دوستانه که از دستمان پرید به این ابهامها جواب میداد!
حق بود، از چندین روز پیشتر، به حلاجی تیم ملی میپرداختیم و پنبه عراقیها را میزدیم که سخت از دیدار روز پنجشنبه بیم دارند! بیم باخت و بیم حذف شدن!