خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ بارسلونا باخت و رئال مادرید - که براى بردن چیده شده بود - برد! در تیم رئال همه، حتى کارواخال و نیز مارسلو، کمتر از حد بازى نکردند! حالا شما بگیر که والورده و... بهترین مردان زمین بودند! و قبول مىکنیم که رئال از سمت چپ زمین خودش، براى هجوم آوردن به ساختار دفاعى بارسا، بهتر و حساب شدهتر و با ارادهتر استفاده مىکرد! والورده در وسط زمین، سدى بود سدید و دیوارى بود محکم! بنزما در کار مشغولسازى مدافعان وسط بارسلون، هر چه داشت رو کرد و کم نگذاشت! سرعت ویسینیوس جونیور به همین دلیل بلاى جان پیکه و بقیه شد!
به بازى رئال و بارسا کارى ندارم، واکاوى این بازى مد نظر ما نیست، غرض این است:
مسى هم که باشى، باید براى شیرین کاشتن و متناسب با جوهر وجودت بازى کردن، خوب و مسلط و قوى و سوار بر بازى حریفت باشى! مسى اینطور نبود، سوارس هم نبود، گریزمان هم کارهاى نبود و در نتیجه چه شد؟ مسى باخت و بارسا هم مغلوب شد و زیدان، یک برگ درخشان دیگرى را به سوى خود ورق زد! و مسى... کو مسى و کدام مسى؟
فوتبال و مردان پُردل و عاقل
تصمیم درستى بود! هر کس که تصمیم به تعطیلى مسابقههاى فوتبال در همه ردهها گرفت، تصمیم صحیحى اتخاذ کرد! شرایط عادى نیست و در شرایط غیر عادى، نوبت به مردان بزرگ و مدیران درجه اول مىرسد که وارد گود شوند!
اینکه مىگویند به کارهاى گران، مرد کاردیده فرست، یعنى همین! و اینکه گاهى اوقات باید به لطف تصمیم خود، برید و دوخت و با دست، دست کردن، تعلل نکرد، مصداقش همین حرف واجبالرعایهاى که در حکم «فصلالخطاب» است! باید شنید، قبولش کرد، پذیرایش شد و بدون کمترین «اِن قُلت» آوردن، اجرایش را واجب عینى دانست! در این موارد، نه حاجت استخاره وجود دارد و نه هیچ عذر و بهانهاى خریدار مىیابد!
براى غلبه بر یک دشوارى سراسرى که حاد است و باید با مهارش امنیت خاطرى به وسعت تمام ایران و براى همه ایرانیان پدید آورد، هر کس هر چه دارد رو مىکند! و این کارى است که از بزرگان و دریادلان و صاحبان تصمیم عاقلانه، سر مىزند! فوتبال که در ذات خود با گرههاى تودرتوى بسیارى بالا مىگیرد و رشد مىکند، به همین دلیل باید در دست مدیران توانمند، خردورز، آیندهنگر و خوشفکر که هم فرماندهى مىتواند و هم کاریزما دارد، قرار بگیرد! و ختم کلام اینکه، از هر سو و جانب که بود، تعویق مسابقههاى فوتبال، امرى بود بایسته!
انتخابهاى مسئلهساز
اینکه فدراسیون فوتبال مثل تمام فدراسیونهاى دیگر، رئیس خود را انتخاب مىکند، بسیار هم خوب است و نیکوست! مسئلهاى که هست، نحوه استفاده از این مزیت و از این برترى بىگفتگو است!
فوتبال باید بهترین شخصیت توانمند و صاحب اعتبار حیطه خودش را با رأى دادن و توسط مردمانى که صاحب حق رأى هستند، برگزیند! رئیس فدراسیون، نه گماردنى است و نه گمارشى! باید انتخاب کرد! و باید منتخب شد! منتخب اهل فن! منتخب کسانى که خود، انتخاب شدهاند و پروسه حضورشان در مجمع عمومى، بر پایه انتخابات و از طریق انتخابات و نه انتصاب و انتصابات بوده است!
این خیلى بد است که منتخب جامعه فوتبال، هیچ پیشینه و کارنامهاى که قابل اعتنا بوده و باشد، ندارد!
این بدتر از خیلى بد است که از دل مراسم برگزیدن رئیس فدراسیون فوتبال، کسانى سر برآورند که قرار است، سر فوتبال را سرسرى بتراشند و اگر هم بخواهند، نتوانند «هر» را از «بر» در الفباى مقدماتى فوتبال، تشخیص دهند!
به دورههاى قبلى نگاه کنید؟ از قوطى انتخابات، چه نامآورانى خارج شدند یا بیرون آورده شدند! مىگویند «اگه هوسه، یه دفه بسه!» ما هم اگر هوس سبکوزنى داشتیم، این سه، چهار دوره، خیلى بس نیست؟ یعنى براى فوتبال ایران، رئیس منتخب، یعنى اینان؟
به بازى رئال و بارسا کارى ندارم، واکاوى این بازى مد نظر ما نیست، غرض این است:
مسى هم که باشى، باید براى شیرین کاشتن و متناسب با جوهر وجودت بازى کردن، خوب و مسلط و قوى و سوار بر بازى حریفت باشى! مسى اینطور نبود، سوارس هم نبود، گریزمان هم کارهاى نبود و در نتیجه چه شد؟ مسى باخت و بارسا هم مغلوب شد و زیدان، یک برگ درخشان دیگرى را به سوى خود ورق زد! و مسى... کو مسى و کدام مسى؟
فوتبال و مردان پُردل و عاقل
تصمیم درستى بود! هر کس که تصمیم به تعطیلى مسابقههاى فوتبال در همه ردهها گرفت، تصمیم صحیحى اتخاذ کرد! شرایط عادى نیست و در شرایط غیر عادى، نوبت به مردان بزرگ و مدیران درجه اول مىرسد که وارد گود شوند!
اینکه مىگویند به کارهاى گران، مرد کاردیده فرست، یعنى همین! و اینکه گاهى اوقات باید به لطف تصمیم خود، برید و دوخت و با دست، دست کردن، تعلل نکرد، مصداقش همین حرف واجبالرعایهاى که در حکم «فصلالخطاب» است! باید شنید، قبولش کرد، پذیرایش شد و بدون کمترین «اِن قُلت» آوردن، اجرایش را واجب عینى دانست! در این موارد، نه حاجت استخاره وجود دارد و نه هیچ عذر و بهانهاى خریدار مىیابد!
براى غلبه بر یک دشوارى سراسرى که حاد است و باید با مهارش امنیت خاطرى به وسعت تمام ایران و براى همه ایرانیان پدید آورد، هر کس هر چه دارد رو مىکند! و این کارى است که از بزرگان و دریادلان و صاحبان تصمیم عاقلانه، سر مىزند! فوتبال که در ذات خود با گرههاى تودرتوى بسیارى بالا مىگیرد و رشد مىکند، به همین دلیل باید در دست مدیران توانمند، خردورز، آیندهنگر و خوشفکر که هم فرماندهى مىتواند و هم کاریزما دارد، قرار بگیرد! و ختم کلام اینکه، از هر سو و جانب که بود، تعویق مسابقههاى فوتبال، امرى بود بایسته!
انتخابهاى مسئلهساز
اینکه فدراسیون فوتبال مثل تمام فدراسیونهاى دیگر، رئیس خود را انتخاب مىکند، بسیار هم خوب است و نیکوست! مسئلهاى که هست، نحوه استفاده از این مزیت و از این برترى بىگفتگو است!
فوتبال باید بهترین شخصیت توانمند و صاحب اعتبار حیطه خودش را با رأى دادن و توسط مردمانى که صاحب حق رأى هستند، برگزیند! رئیس فدراسیون، نه گماردنى است و نه گمارشى! باید انتخاب کرد! و باید منتخب شد! منتخب اهل فن! منتخب کسانى که خود، انتخاب شدهاند و پروسه حضورشان در مجمع عمومى، بر پایه انتخابات و از طریق انتخابات و نه انتصاب و انتصابات بوده است!
این خیلى بد است که منتخب جامعه فوتبال، هیچ پیشینه و کارنامهاى که قابل اعتنا بوده و باشد، ندارد!
این بدتر از خیلى بد است که از دل مراسم برگزیدن رئیس فدراسیون فوتبال، کسانى سر برآورند که قرار است، سر فوتبال را سرسرى بتراشند و اگر هم بخواهند، نتوانند «هر» را از «بر» در الفباى مقدماتى فوتبال، تشخیص دهند!
به دورههاى قبلى نگاه کنید؟ از قوطى انتخابات، چه نامآورانى خارج شدند یا بیرون آورده شدند! مىگویند «اگه هوسه، یه دفه بسه!» ما هم اگر هوس سبکوزنى داشتیم، این سه، چهار دوره، خیلى بس نیست؟ یعنى براى فوتبال ایران، رئیس منتخب، یعنى اینان؟