خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ بحث علم و ثروت و بهترى این و آن نیست! حرافى هم نمىخواهیم کرده باشیم تا مثلاً اظهار فضل کنیم! نه؛ مىخواهیم بگوییم این مژده که انتخابات فدراسیون فوتبال، عقب مىافتد و جابهجا مىشود و... که بابتش بىمشتلق خبر دادهاند، بهخودى خود خوب است ولى به شرطها و شروطها!
من در عین حال که راضیام از این تصمیم که عاقلانه اش مىدانم، یک «اما» و چند «اگر» هم دارم! «اما» ى من عبارت است از اینکه:... چرا باید کار خودمان را توسط فیفا و AFC و بقیه «راست و ریس» کنیم؟ «اگر» خودمان به کار خودمان مىپرداختیم و به حل معضلات و مسئلهها همت مىگماردیم، خیلى متشخصتر و شیکتر مىشد! ولى حالا هم، مژدهآورندهها را تحویل مىگیرم و مىگوییم: خوش خبر باشید که خبر خوشى برایمان آوردید! دمتان گرم و نفستان چاق!
پیروزى عقل و عاقلانگى
چرا با شنیدن خبر پس افتادن و عقب انداختن انتخابات فدراسیون فوتبال، احساس رضایت خاطر کردیم؟ چرا با رسیدن این مژده، احساس نوعى پیروزى- یعنى پیروزى عقلمندى و عاقلانگى- بهمان دست داد؟
مگر فرقى هم مىکند؟ مگر تفاوتى هم دارد؟ مگر مهندسى نشده بود؟ خب، چرا دوباره آقایان مهندس، دست بهکار نشوند و چرا نه لایقترین نفرات، براى نه لایقترین مدیران، دست به «رأى» نشوند! کاش اینبار، حق انتخاب کردن، نصیب کسانى شود که این حق از آن آنهاست! کسانى که فرق بین مدیر و نامدیر را مىشناسند!
احساسى متضاد داریم! هم خوشبینیم و هم بدبین! هم امیدواریم و هم نگران!
چرا باید بترسیم از انتخابات بعدى و چرا باید نترسیم از اینکه در «شانس مجدد» که فرامىرسد و گریزى هم از آن نیست، دوباره همان آش و همان کاسه را جلویمان نگیرند که بخورش، «آش کشک خالته، بخورى پاته، نخورى هم پاته»!
کفاشیان مدل امروز
دوستان عزیز ما، ترس دارند از اینکه انتخابات فدراسیون فوتبال- مراسم گزینشى رئیس فدراسیون که باید منجر به انتخاب بهترین فرد، توسط بهترین صاحبان نظر درست و دقیق بشود- باز هم مهندسى شود! خیال همه راحت که اگر در به روى همان پاشنه بچرخد، انتخابات بعدى هم مهندسى شده است و به مهندسى دیگر نیازى ندارد که تحصیل حاصل شده است! الان سؤال ما این باید باشد:
... برگردیم به ١٢ سال پیش و به ١٢ سال عقبتر! اگر از هزار نفر که در فوتبال دستى بر آتشى داشتند، سؤال مىشد که رئیس فدراسیون فوتبال چه کسى خواهد شد، یک نفر، حتى یک نفر از هزار نفر و از ده هزار نفر هم، اسمى از کفاشیان نمىآورد و سپس در دوره دوم و آنگاه در دور سوم و حالا هم در چهارمین دوره!
کفاشیان جدید! دور از فوتبال امروزى! کسی که در ٣٠ سال و ٢٠ سال و ١٠ سال حضورش، یک لیوان آب جابهجا نکرده است! کسیکه فوتبال رشت را و گیلان را به این روز انداخت! کسیکه فوتبال مازندران را از نفس انداخت! کسیکه فوتبال شیراز را، دیگر حرفى ندارم! و درباره فوتبال کرمانشاه، اردبیل، گلستان و لرستان، بىبرنامگى را به اوج رساند! و امروز، دوباره حق خرابکارى را مونوپول خود کرده است! باز هم صد رحمت به فوتبال خوزستان! صد رحمت به تبریز!
قوطى عطارى
حکایت «چاله به چاه» است! حکایت بدتر از بد و حکایت «بلدزدایى» و بدتر از این، داستان تکرارى و مکرر در مکرر «نابینا و چاه» است، پس دست بهکار شو! پس تن به قضاى نامقدر نسپار! دست روى دست مگذار، یک کارى بکن و اهل هیچ نشو و فلسفه پوچى را، چراغ راه خود قرار مده!
متشکر نباش و ممنوندار که جناب اینفانتینو، از آن سر عالم در کار ما دخالت ورزیده است!
***
منتظریم تا ببینیم، رئیس جدید فوتبالمان از کدام قوطى عطارى خارج مىشود!
من در عین حال که راضیام از این تصمیم که عاقلانه اش مىدانم، یک «اما» و چند «اگر» هم دارم! «اما» ى من عبارت است از اینکه:... چرا باید کار خودمان را توسط فیفا و AFC و بقیه «راست و ریس» کنیم؟ «اگر» خودمان به کار خودمان مىپرداختیم و به حل معضلات و مسئلهها همت مىگماردیم، خیلى متشخصتر و شیکتر مىشد! ولى حالا هم، مژدهآورندهها را تحویل مىگیرم و مىگوییم: خوش خبر باشید که خبر خوشى برایمان آوردید! دمتان گرم و نفستان چاق!
پیروزى عقل و عاقلانگى
چرا با شنیدن خبر پس افتادن و عقب انداختن انتخابات فدراسیون فوتبال، احساس رضایت خاطر کردیم؟ چرا با رسیدن این مژده، احساس نوعى پیروزى- یعنى پیروزى عقلمندى و عاقلانگى- بهمان دست داد؟
مگر فرقى هم مىکند؟ مگر تفاوتى هم دارد؟ مگر مهندسى نشده بود؟ خب، چرا دوباره آقایان مهندس، دست بهکار نشوند و چرا نه لایقترین نفرات، براى نه لایقترین مدیران، دست به «رأى» نشوند! کاش اینبار، حق انتخاب کردن، نصیب کسانى شود که این حق از آن آنهاست! کسانى که فرق بین مدیر و نامدیر را مىشناسند!
احساسى متضاد داریم! هم خوشبینیم و هم بدبین! هم امیدواریم و هم نگران!
چرا باید بترسیم از انتخابات بعدى و چرا باید نترسیم از اینکه در «شانس مجدد» که فرامىرسد و گریزى هم از آن نیست، دوباره همان آش و همان کاسه را جلویمان نگیرند که بخورش، «آش کشک خالته، بخورى پاته، نخورى هم پاته»!
کفاشیان مدل امروز
دوستان عزیز ما، ترس دارند از اینکه انتخابات فدراسیون فوتبال- مراسم گزینشى رئیس فدراسیون که باید منجر به انتخاب بهترین فرد، توسط بهترین صاحبان نظر درست و دقیق بشود- باز هم مهندسى شود! خیال همه راحت که اگر در به روى همان پاشنه بچرخد، انتخابات بعدى هم مهندسى شده است و به مهندسى دیگر نیازى ندارد که تحصیل حاصل شده است! الان سؤال ما این باید باشد:
... برگردیم به ١٢ سال پیش و به ١٢ سال عقبتر! اگر از هزار نفر که در فوتبال دستى بر آتشى داشتند، سؤال مىشد که رئیس فدراسیون فوتبال چه کسى خواهد شد، یک نفر، حتى یک نفر از هزار نفر و از ده هزار نفر هم، اسمى از کفاشیان نمىآورد و سپس در دوره دوم و آنگاه در دور سوم و حالا هم در چهارمین دوره!
کفاشیان جدید! دور از فوتبال امروزى! کسی که در ٣٠ سال و ٢٠ سال و ١٠ سال حضورش، یک لیوان آب جابهجا نکرده است! کسیکه فوتبال رشت را و گیلان را به این روز انداخت! کسیکه فوتبال مازندران را از نفس انداخت! کسیکه فوتبال شیراز را، دیگر حرفى ندارم! و درباره فوتبال کرمانشاه، اردبیل، گلستان و لرستان، بىبرنامگى را به اوج رساند! و امروز، دوباره حق خرابکارى را مونوپول خود کرده است! باز هم صد رحمت به فوتبال خوزستان! صد رحمت به تبریز!
قوطى عطارى
حکایت «چاله به چاه» است! حکایت بدتر از بد و حکایت «بلدزدایى» و بدتر از این، داستان تکرارى و مکرر در مکرر «نابینا و چاه» است، پس دست بهکار شو! پس تن به قضاى نامقدر نسپار! دست روى دست مگذار، یک کارى بکن و اهل هیچ نشو و فلسفه پوچى را، چراغ راه خود قرار مده!
متشکر نباش و ممنوندار که جناب اینفانتینو، از آن سر عالم در کار ما دخالت ورزیده است!
***
منتظریم تا ببینیم، رئیس جدید فوتبالمان از کدام قوطى عطارى خارج مىشود!