به گزارش خبرورزشی، برای پی بردن به اهمیت ثبات مدیریتی کافی است که دو واژه ثبات و مدیریت را در صفحات گوگل جستجو کنید و این موتور جستجوی بی پایان، صدها و شاید هزاران مقاله به زبانهای مختلف در اختیار شما قرار میدهد.
ثبات مدیریتی پدیدهای است که اختلاف زیادی میان مدیران و سیاستمداران سازمانهای دولتی ایجاد کرده است. برخی معتقدند که ثبات بیش از حد مدیران نیز میتواند پیامدهای منفیای نظیر کاهش پاسخگویی، کاهش نوآوری، افزایش فساد، افزایش احتمال بروز رفتارهای دیکتاتور مآبانه و ... را به همراه داشته باشد، ولی چیزی که ما در فصل جاری در رقابتهای لیگ برتر مشاهده کردیم، کاملا نقطه مقابل این وضعیت است.
فصل جاری لیگ ایران در شرایطی در پایان هفته بیست و دوم به دلیل شیوع ویروس کرونا به حالت معلق درآمده که شاهد تغییرات بسیار شدید و عجیبی در صندلیهای مدیریتی تیمهای لیگ برتری بوده ایم و تنها ۵ باشگاه بوده اند که همچنان کادر مدیریتی آنها به کار خودشان ادامه میدهند.
این پنج باشگاه صنعت نفت آبادان، شاهین شهرداری بوشهر، نفت مسجد سلیمان، گل گهرسیرجان و شهرخودرو هستند که به ترتیب همچنان با عیسی زاده، مسیگر، نصیریان دوست، جواهری و فرهاد حمیداوی به کار خودشان ادامه میدهند. نکته جالب توجه اینکه از این پنج باشگاه، چهار باشگاه به صورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند و تنها شهرخودرو باشگاهی خصوصی به شمار میرود.
در سوی دیگر، اما شاهد تغییرات عجیب و غریبی بوده ایم و آماری قابل توجه و نگران کننده روی صندلیهای لرزان مدیران لیگ برتری ایران ثبت شده؛ نکته دیگر اینکه اداره ۶ باشگاه که ۳ تای آنها هم بالانشین هستند، به صورت سرپرستی اداره میشود!
شمردن این تغییرات کار دشواری نیست و فقط کافی است جدول لیگ برتر را از مقابل چشمانتان رد کنید تا تغییرات مدیران عامل تیمها از صدر تا قعر جدول در ذهنتان یادآوری شود؛ از پرسپولیس صدرنشین گرفته که مدت کوتاهی با ایرج عرب به کارش ادامه داد و حالا پس از رفتن انصاری فرد، سرپرستی این باشگاه به رسول پناه واگذار شده تا قعرنشین جدول که پیکان است و شیعی را پس از چند سال حضور با گرشاسبی جابجا کرده اند.
در این میان استقلال تهران دستخوش تغییرات زیادی شده و پس از استعفای فتحی و اداره شدن این باشگاه با سرپرستی خلیل زاده، هنوز هم معلوم نیست با استعفای ناگهانی فتح الله زاده که به تازگی سرپرست جدید تیم شده بود، چه کسی میخواهد سکان اداره این تیم را در دستانش بگیرد؛ فردی که به هیچ وجه کار آسانی پیش رو ندارد.
در سایر تیمهای لیگ برتری نیز شرایط بهتر از این تیم نیست؛ دو تیم تبریزی فوتبال ایران اگرچه مالکیتهای واحد و یکسانی زیر نظر محمدرضا زنوزی دارند، ولی در تراکتور چند مدیرعامل آمده اند و رفته اند و در ماشین سازی نیز هوشنگ نصیرزاده اخیرا از سمت خود استعفا کرده است.
در نساجی مازندران تغییرات مدیریتی پیش از آغاز فصل شروع شده بود و علی امیری آخرین مدیرعامل این تیم در حال انجام فعالیت است و در سپاهان هم مسعود تابش به دلیل اتفاقات رخ داده در بازی پرسپولیس و سپاهان، صندلی خود را به منوچهر نیکفر داد که تا پایان فصل با عنوان سرپرستی این باشگاه اصفهانی را اداره خواهد کرد.
سایپا آخرین تیمی بود که صندلی مدیریتی خود را با تصمیم هیئت مدیره از مدبر گرفت و به حبیب کاشانی واگذار کرد، ولی پیشتر از این باشگاه نیز علاوه بر باشگاههایی که به آنها اشاره کردیم، باشگاههای فولادخوزستان، ذوب آهن و پارس جنوبی جم نیز مدیران خود را تغییر داده بودند تا فصل نوزدهم لیگ برتر آماری مبهوت کننده در دل خود ذخیره کرده باشد.
در نگاه کلی یکی از مهمترین مزیتهای ثبات مدیریتی، قابلیت اجرای برنامههای بلندمدت در سایه اطمینان و اعتماد به نفسی است که در طول زمان میان کارکنان یک سازمان و مدیرانش ایجاد میشود، ولی چیزی که این روزها در فوتبال ایران مشاهده میکنیم، هیچ سنخیتی با این دیدگاههای علمی که پژوهشهای مختلفی آن را ثابت کرده اند، ندارد و به طبع آن فوتبال ایران نیز حال و روز خوشی را تجربه نمیکند.
بررسی این موضوع دیدگاههای متفاوتی به همراه دارد؛ سوالهای پرشماری پیرامون این موضوع وجود دارد و شاید اصلیترین سوال این باشد که با توجه به دولتی بودن ساختار اکثریت باشگاههای لیگ برتری فوتبال ایران، چه کسانی عامل این تغییرات مداوم هستند؟
این سوال مهمی است که ما سعی میکنیم در آینده با در نظر گرفتن نظر متخصصان این امر، بیشتر به آن بپردازیم تا شاید در آینده شاهد این تغییرات پرتعداد، بی معنا و بی هدف، البته به استثنای برخی از این تغییرات، نباشیم.
ثبات مدیریتی پدیدهای است که اختلاف زیادی میان مدیران و سیاستمداران سازمانهای دولتی ایجاد کرده است. برخی معتقدند که ثبات بیش از حد مدیران نیز میتواند پیامدهای منفیای نظیر کاهش پاسخگویی، کاهش نوآوری، افزایش فساد، افزایش احتمال بروز رفتارهای دیکتاتور مآبانه و ... را به همراه داشته باشد، ولی چیزی که ما در فصل جاری در رقابتهای لیگ برتر مشاهده کردیم، کاملا نقطه مقابل این وضعیت است.
فصل جاری لیگ ایران در شرایطی در پایان هفته بیست و دوم به دلیل شیوع ویروس کرونا به حالت معلق درآمده که شاهد تغییرات بسیار شدید و عجیبی در صندلیهای مدیریتی تیمهای لیگ برتری بوده ایم و تنها ۵ باشگاه بوده اند که همچنان کادر مدیریتی آنها به کار خودشان ادامه میدهند.
این پنج باشگاه صنعت نفت آبادان، شاهین شهرداری بوشهر، نفت مسجد سلیمان، گل گهرسیرجان و شهرخودرو هستند که به ترتیب همچنان با عیسی زاده، مسیگر، نصیریان دوست، جواهری و فرهاد حمیداوی به کار خودشان ادامه میدهند. نکته جالب توجه اینکه از این پنج باشگاه، چهار باشگاه به صورت دولتی یا نیمه دولتی اداره میشوند و تنها شهرخودرو باشگاهی خصوصی به شمار میرود.
در سوی دیگر، اما شاهد تغییرات عجیب و غریبی بوده ایم و آماری قابل توجه و نگران کننده روی صندلیهای لرزان مدیران لیگ برتری ایران ثبت شده؛ نکته دیگر اینکه اداره ۶ باشگاه که ۳ تای آنها هم بالانشین هستند، به صورت سرپرستی اداره میشود!
شمردن این تغییرات کار دشواری نیست و فقط کافی است جدول لیگ برتر را از مقابل چشمانتان رد کنید تا تغییرات مدیران عامل تیمها از صدر تا قعر جدول در ذهنتان یادآوری شود؛ از پرسپولیس صدرنشین گرفته که مدت کوتاهی با ایرج عرب به کارش ادامه داد و حالا پس از رفتن انصاری فرد، سرپرستی این باشگاه به رسول پناه واگذار شده تا قعرنشین جدول که پیکان است و شیعی را پس از چند سال حضور با گرشاسبی جابجا کرده اند.
در این میان استقلال تهران دستخوش تغییرات زیادی شده و پس از استعفای فتحی و اداره شدن این باشگاه با سرپرستی خلیل زاده، هنوز هم معلوم نیست با استعفای ناگهانی فتح الله زاده که به تازگی سرپرست جدید تیم شده بود، چه کسی میخواهد سکان اداره این تیم را در دستانش بگیرد؛ فردی که به هیچ وجه کار آسانی پیش رو ندارد.
در سایر تیمهای لیگ برتری نیز شرایط بهتر از این تیم نیست؛ دو تیم تبریزی فوتبال ایران اگرچه مالکیتهای واحد و یکسانی زیر نظر محمدرضا زنوزی دارند، ولی در تراکتور چند مدیرعامل آمده اند و رفته اند و در ماشین سازی نیز هوشنگ نصیرزاده اخیرا از سمت خود استعفا کرده است.
در نساجی مازندران تغییرات مدیریتی پیش از آغاز فصل شروع شده بود و علی امیری آخرین مدیرعامل این تیم در حال انجام فعالیت است و در سپاهان هم مسعود تابش به دلیل اتفاقات رخ داده در بازی پرسپولیس و سپاهان، صندلی خود را به منوچهر نیکفر داد که تا پایان فصل با عنوان سرپرستی این باشگاه اصفهانی را اداره خواهد کرد.
سایپا آخرین تیمی بود که صندلی مدیریتی خود را با تصمیم هیئت مدیره از مدبر گرفت و به حبیب کاشانی واگذار کرد، ولی پیشتر از این باشگاه نیز علاوه بر باشگاههایی که به آنها اشاره کردیم، باشگاههای فولادخوزستان، ذوب آهن و پارس جنوبی جم نیز مدیران خود را تغییر داده بودند تا فصل نوزدهم لیگ برتر آماری مبهوت کننده در دل خود ذخیره کرده باشد.
در نگاه کلی یکی از مهمترین مزیتهای ثبات مدیریتی، قابلیت اجرای برنامههای بلندمدت در سایه اطمینان و اعتماد به نفسی است که در طول زمان میان کارکنان یک سازمان و مدیرانش ایجاد میشود، ولی چیزی که این روزها در فوتبال ایران مشاهده میکنیم، هیچ سنخیتی با این دیدگاههای علمی که پژوهشهای مختلفی آن را ثابت کرده اند، ندارد و به طبع آن فوتبال ایران نیز حال و روز خوشی را تجربه نمیکند.
بررسی این موضوع دیدگاههای متفاوتی به همراه دارد؛ سوالهای پرشماری پیرامون این موضوع وجود دارد و شاید اصلیترین سوال این باشد که با توجه به دولتی بودن ساختار اکثریت باشگاههای لیگ برتری فوتبال ایران، چه کسانی عامل این تغییرات مداوم هستند؟
این سوال مهمی است که ما سعی میکنیم در آینده با در نظر گرفتن نظر متخصصان این امر، بیشتر به آن بپردازیم تا شاید در آینده شاهد این تغییرات پرتعداد، بی معنا و بی هدف، البته به استثنای برخی از این تغییرات، نباشیم.