خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ یکم- باز هم حق با علی پروین و کشک معروفش است؟ چرا وعدهها موکول به محال میشوند؟ چرا گرد فراموشی، تمام آن رؤیاهای خوشنما را پوشانده است؟ چرا یکبار دیگر با کوهی از دورنماهای قشنگ، وارد میدان تبلیغات شدیم و تنها چند پر کاه، عایدمان شد؟
چرا خصوصیسازی دود شد و به هوا رفت؟ چرا این راهکار واقعی، به سازوکار ورزش ناسیستماتیک ما که میرسد، خاطره کشک را زنده میکند؟ الان و امروز، ۱۱/۰۸/۹۹ ارادهای که مشتمل بود بر خصوصیسازی، به عنوان عالیترین- و حتی تنهاترین- راهکار جهش ورزش ایران، کجای کار است؟ آیا خریداری دارد که ولو به مفت و به رایگان این واجب را بخرد و به کاری در جهت بهبود امور خویش بزند؟ کاری که هم سود جامعه را تأمین کند و هم فایدهمند باشد برای «تو»ی سازنده؟
نه؛ بینی و بینالله میپرسیم! خود شما که این مضراب را کوک کردید، قدمی در این باره برداشتهاید؟ از ته دل پرسیدیم، شما هم خالصاً مخلصاً آری یا نه را بگویید!
کسی مخالف سود بردن شما نیست، ولی برای توجیه دریافتی خودتان، آتش به مال مردم و آتش به درآمد و دستاورد هواداران نزنید!
دیالکتیک گران خریدن و گران فروختن
دوم- بازیکن خارجی یا مربی و کمک مربی فرنگی، با چه نیت و چه قصدی به ورزش ایران وارد میشوند؟ هدف، هزینهسازی و ایجاد نرخ بالارونده و تصاعدی است یا نه، میخواهید در وادی بازیکنسازی، در دایره تیمسازی و در عرصه بازیهای تماشاییتر، دنبال کسب مهارتهای بیشتر باشید!
جواب زبانی شمایان- که مسئول این وضعیتید- هرچه میخواهد باشد! در عمل، همه ما و شما در صدر همگی ما، کارمان به اینجا میرسد و ختم هم نمیشود: ...گران شدن تیمداری! گران خریدن همان بازیکن سال پیش- بدون ارزش فنی بیشتر شده در سال جاری- و ما، این شعبده را خوب بلد شدهایم که امسال به استنلی، بدهیم ۱۰۰ هزار دلار، دو سال دیگر خودش را میخریم ۵۰۰ و ۶۰۰ هزار دلار!
کار و کاسبی به تماشا رسیده است! چرا؟ چون حالا حقوق بازیکن ایرانی را هم به ارز و به بهای دلار در بازار آزاد حساب میکنیم! یک الف بچه که روزی ورزشگاهی را با هنرش به آتش میکشید و تماشاگران را از خود بیخود میکرد، حالا حرف از دو ده میلیارد تومان پول نقد میزند! و اگر از شما نگرفت، پرچم خرپولهای قطری را بالا میبرد!
ایجادگری و مصرفگرایان
سوم- عدهای در کار کشفند و به نوعی از شهود نظر دارند! میبینند، توجهشان جلب میشود، نگاهشان و کارخانه بازیکنسازیشان، شروع میکند! کاری بیوقفه! کاری که کار هر کس نیست! کار خیلی از کسانی که اینکاره نیستند! چرا؟ چون ندانند قیمت نقل و نبات!
اینا میبینند، به وجد میآیند، میسازند و تحویل جامعه میدهند! کار اینان، برکت دارد! خون جگر خوردن اینان، ثمر دارد و قیمت ندارد! زر هم بهای رنج و زحمت اینان را تأدیه نمیکند! سازندهاند و سازندگی، جوهر وجودی اینان است! مردانی باوجود! مردانی جوهردار! تولیدگرانی مولد، آنها که خاک را به نظر کیمیا کنند! عاشق و خالص! باغبانهای بوستان و گلستان انسانیت!
در عوض، واردکنندگان را هم داریم که همه چیز را میخواهند اما خریدارانه! همه تولیدات را مالخور میکنند- مونوپول- اما به شرط خریدن برای فروختن! دستشان تهی است از هرچه که پیوند با سازندگی دارد!
چشمههای خشک شده
چهارم- با واردکنندگان همه چیز و هرچیز، بحثی نداریم! عیسی به راه خود، موسی هم به راه خود! شما به وارداتت برس که سود بیشتری دارد! ولی به سازندگان هم فرصت بدهید سازندگیشان را ادامه بدهند! یکیتان برود دنبال کیروش استنلی و الغسانی «تحفه عمان» و محمد حمام «تحفه لبنان» را وارد کند، یکی هم برود آلکثیر را- که در سایه خارجیها سوخته شده- کشف کند و بسازدش و بهترین بازی را از او بگیرد! حتی اینکه واردات شما باعث کندتر شدن نرخ رشد فنی آلکثیرها، امین اسماعیلزادهها و یوسف شکریها میشود هم مهم نیست! زندهباد واردات، برچیده باد بساط بازیکنسازی! ولی این چشمه در حال خشکیدن را کور نکنید!
بیتعارف با سلطانیفر
پنجم- از جناب سلطانیفر خواهش داریم، یک بار برای همیشه، باز و واضح و روشن و همهفهم، بگویند: ...بخش خصوصی در چه شرایطی وارد چرخه پر پیچ و خم تیمداری میشود؟ وقتی که هر سال ۸۰، ۹۰ میلیارد تومان خرجی دارد که برگشت هم ندارد؟
بخش خصوصی، بنگاه خیریه راه میاندازد؟ یا چشم به سود پولش دارد؟! بخش خصوصی که ده بازیکن مثل آلکثیر و بهتر از او را فدای ۲ هزار تا ۱۰ هزار دلار پول بیشتر و کمتر را به پای امثال استنلی میسوزاند، کجا و کی یک تومان و یک هزار تومان را صرف بازیکنسازی- که فایدهاش میانمدت است- میکند؟ آقای سلطانیفر! بخش خصوصی، دنبال سود قانونی، حلال و مشروع است! تا فوتبال چنین سازوکاری را فراهم نیاورد، خبر از بخش خصوصی نگیرید! برای استفاده از هنر و سرمایه بخش خصوصی، اول باید تکلیف فروش امتیاز حق پخش زنده لیگ برتر ولیگ یک را روشن کنید! حق پخش، حق نفس فوتبال است! حق پخش، حق حیات تیمداری و باشگاهداری است! هم خر و هم خرما را نمیتوان خواست! یا این و یا آن! یا مراعات زندگی حرفهای یا خداحافظی با قدرتنمایی در مسابقههای آسیایی!
اگر قهرمانی میخواهید، بسمالله! جرأت کنید و حق خود را بگیرید! با مدیرعامل جدید پرسپولیس هم حرفها داریم!