خبرورزشی/ لیگ برتر ایران؛ هومن افاضلی درباره ماجرایش با کارلوس کیروش اظهار داشت: آقای کیروش یک مربی کلاس جهانی است، هرکسی این را انکار کند صادق نبوده است. معرف ایشان به فدراسیون فوتبال ایران من بودم یعنی فدراسیون فوتبال ایران با آقای روژه لومه صحبت کرده بود آقای کفاشیان نظر مرا پرسید و من گفتم به نظرم صلاح نیست و دلیلش این است که ایشان با اینکه مربی خوبی است اما سن و سال زیادی دارد و دو شغل اخیرش در لیگ ترکیه را به خاطر همین مسئله از دست داده است و ممکن است حتی ایشان روی نیمکت ما غش کند، این اتفاق برای ایشان در ترکیه افتاد و ۲ بار غش کرد. به ایشان فشار آمده بود و دچار مشکل قلبی شده بود و در کل گفتم برای ما ایشان خوب نیست. بعد گفتند نظرت چیست و من پاسخ دادم مقداری به من فرصت دهید به شما عرض خواهم کرد. از برخی دوستان پرس و جویی کردم و به من گفتند کیروش آزاد است و من گفتم از ایشان بپرسید که به ایران میآید یا نه. ایشان هم سیگنال مثبت داد و فردای آن روز به آقای کفاشیان رزومه ایشان را دادم، آقای کفاشیان هم شناختی نداشت، آقای ترابیان را صدا کرد و ایشان آمدند و گفتند ما با یکی قرار گذاشته ایم و در آخر ایشان قبول کردند در خصوص کیروش پیگیری انجام دهند. دوباره فردای آن روز جلسه گذاشتیم و آقای ترابیان تایید کردند که کیروش مربی خوبی است و از من پرسید که او به ایران می آید گفتم بله. بعد ایشان را به آقای کیروش وصل کردم چون ایشان تخصصش روابط بین الملل بود و کارش این بود و ایشان دنبال داستان رفت و گه گاهی بیرون قضیه با آقای کیروش صحبت می کردم و ابهاماتش را برایش برطرف می کردم و آقای ترابیان هم خیلی برای آوردن ایشان انرژی گذاشت و یک زمانی هم کیروش به خاطر پرونده ای که داشت آمد، تعلیق بود و نمی توانست مربیگری کند. بین دفعه اولش و قراردادش هم وقفهای افتاد و در این مقطع پیشنهادهای دیگری نیز برای ایشان میآمد و آقای ترابیان هم خیلی انرژی گذاشت برای اینکه ایشان را نگه دارد. ایشان هم آمد و قرارداد بست با ایران.
افاضلی در ادامه بیان کرد: اولین جایی هم که ایشان بعد از کنفرانس خبری رفت، یک راست سر تمرین ما در تیم ملی امید بود. اینها علائمی است که می خواهم بگویم ما با هم رابطه خوبی داشتیم در ابتدا، مسئلهای که ایجاد شد، ۲ مورد بود. یکی از زمانی که آقای برانکو آمد ایران، به خاطر اینکه ایشان از ارتباط من و آقای برانکو مطلع بود، تصورش این بود که من دوست دارم آقای برانکو جای کیروش بیاید و با توجه به اینکه آن زمان من عضو کمیته فنی بودم، ایشان هم چون می دانست همین کار را برای خودش انجام دادم، فکر می کرد من دنبال این هستم تا آقای برانکو را جای ایشان سرمربی تیم ملی بگذارم و فکر می کنم مهمترین مسئله این بود که تصور ایشان از من این بود که اطرافیانی هم ایشان داشت که این ها خیلی به این قضیه دامن می زدند در حالی که این قضیه صحت نداشت. آقای برانکو در پرسپولیس کار کرده بود و خوشحال بود و همانطور که خودش هم گفته، دوست داشت مربی تیم ملی شود، هرکس دوست دارد، من هم دوست دارم مربی تیم ملی ایران شوم ولی ایشان از شغلی که داشت راضی بود و دنبال این هم نبود که جای کیروش را بگیرد ولی این سو تفاهم برای آقای کیروش بود و ایشان هم یک سری خلق و خوی خاص هم داشت، آدم بدبینی بود. مشکلی که من با کیروش داشتم این بود که ایشان یک مدلی از بازی را در تیم ملی ایران پیاده کرد که مورد پسند من نبود، من دوست ندارم بروم جلوی تیمی ۸۰ دقیقه دفاع کنم. اگر هم یک جایی این کار را کردهام از روی ناچاری بوده است و زورم نمی رسیده است ولی ایشان مدل بازی اش اینگونه بود، مدل بازی اش اینجور بود و من دوست نداشتم ولی در تیم ما موفق بود. اگر من این ها را نفی کنم دارم دروغ می گویم ممکن است مورد علاقه من نباشد این سبک، من دوست داشتم سهم ما در بازی زیاد باشد نه اینکه سهم کوچکی از بازی را برداریم ولی خب این مدل بازی ایشان بود و موفق بود و تا موقعی هم که ایشان موفق بود، خب داشت برای کشور ما افتخار درست می کرد. مشکلی که من با آقای کیروش داشتم، رویه اخلاقی و طرز برخورد ایشان بود و صادقانه بگویم، رفتاری که ایشان کرد در شأن ما نبود، نه با کسانی که با آنها کار می کرد و نه با کسانی که به عنوان توهم و بدبینی و چنین دیدگاهی به آنها نگاه می کرد و شما به عنوان مربی تیم ملی، باید بدانید که سمبل فوتبال آن مملکت هستید، شما باید بین آدم ها وحدت ایجاد کنید هر مربی ای این کار را کرده موفق بوده، شما باید آدم ها را جذب کنی و باید سعی کنی همه را پشت تیم ملی بیاوری نه اینکه دشمن درست کنی. این کار را شما در باشگاه باید انجام دهی، اینکه دشمن درست کنی تیمت را متحد کنی ولی در تیم ملی بخواهی دشمن درست کنی تیم ملی که باشگاه نیست و اگر ببری داخلش پول و جام باشد، تیم ملی مال مردم است شما مردم و آدم هایی که به تیم ملی کمک کرده اند را از ان جدا کنی به خاطر اینکه فکر می کنی هرکس می خواهد بیاید و جای تو را بگیرد و هرکس می آید می خواهد برایت داستانی درست کند اینگونه شما سمبل وحدت نیستی و سمبل تفرقه هستی. اینکه هواداران را دو بخش کنی، هواداران پرسپولیس را از هواداران استقلال جدا کنی و یک سری را دوست و یک سری دیگر را دشمن تیم ملی کنی، این وظیفه شما به عنوان سرمربی تیم ملی نیست. وظیفه تو این است که هردوی این ها را پشت تیم ملی بیاوری. حالا بحث های شخصی ایشان در خصوص من و خانمم هم که جدا، آنها چیزهای دیگری است و من راجع به این داستان بحث فلسفی دارم و می گویم شما باید در فلان جا این کار را کنی و اگر این کار را نکنی مربی خوبی برای تیم نیستی. حتی اگر قهرمان جهان شوی که نشد چون همان را کم داشت یعنی اگر ایشان حمایت همه را داشت مطمئن باشید که تیم ملی ما می توانست در جام ملت های آسیا اول شود.