سه‌شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
۲ |
۵
حاج ‌آقا فکری! ۱۳ را نحس نکن!
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

شکست کار مردان نیست، ولی تحمل شکست، مردانگی لازم دارد! دور شدن از سلسله علت‌های باختن هم لازمهاش مردی و مردانگی است! یک «یا علی» و یک بار دیگر قد علم کردن! به مسابقه سیزدهم، به پیکاری که نباید اجازه دهی نحسیاش دامن‌گیر باشد، فکر کن!

خبرورزشیاردشیر لارودی؛  یکم- از نظر آقای فکری، هر بازی چند دقیقه است؟ ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۹۰ یا نهصد دقیقه؟ پس چرا حرفهای آقای فکری، مربوط به بازی تمام شده و در ارتباط با آنچه که شد و به پایان هم آمد، تازه انگار در حال شروع است؟ مرد خوب، بازی کردی، خوب بازی نکردی، بد هم بودی، بازنده شدی! به همین سرراستی! به همین اندازه روراست و قابل فهم! تمامش کن! درجا زدن در این چاله پاشکن را بس کن! یک یاعلی بگو بلند شو!
شکست کار مردان نیست، ولی تحمل شکست، مردانگی لازم دارد! دور شدن از سلسله علت‌های باختن هم لازمهاش مردی و مردانگی است! یک «یا علی» و یک بار دیگر قد علم کردن! به مسابقه سیزدهم، به پیکاری که نباید اجازه دهی نحسیاش دامن‌گیر باشد، فکر کن!  
به مجتبی حسینی فکر کن که مثل خود تو است! به رقیبی بیندیش که فرصت‌طلبی، در ذات فوتبال او و بخشی از فلسفه کار اوست! محمودخان، در هفته‌ای که گذشت، دیگرانی هم بازنده شدند! در نبرد کهنه و نو، مسعود شجاعی، امیرخان را مغلوب کرد! مثل همیشه، این‌جور باخت‌ها دردش بیشتر است! و اغلب درد بدتر هم میشود، آنگاه که ردی از پای خود در آن بیابی! گلگهر، مغلوب بیحوصلگی امیر و دخالت‌های دوروبری‌های ایشان شد! باور نکردنی است! امیر و دخالت‌پذیری!

امیر و گلگهر: مرحمت فرموده ما را مِس کنید
دوم- گفت‌وگوی‌مان با محمود فکری درباره باخت استقلال به سایپا، روال دیگری را پیش‌روی‌مان قرار داد: ...باخت‌اندیش باشیم یا نه؟ باخت‌اندیشی را قبول کنیم یا نه؟ بپذیریم شکست را یا برای قبول نکردن و زیر بار باخت نرفتن، درست ببینیم و درست حلاجی کنیم، حتی باختن را!  
بازنده بزرگ‌تر هفته دوازدهم لیگ برتر، گلگهر بود که امیر قلعهنویی را هم به باخت داد! ژنرال چرا مغلوب شد؟ می‌گویند فلانی، آنقدر حرف میزند که دیگر چیزی نمیشنود! عین قلعهنویی که در بازی با تراکتور، بیش از هر وقت دیگری به بردن محتاج بود اما باخت! و در شلوغ‌بازاری که راه انداخت، صدایش به خودش هم نرسید! کرگوشی به دو دلیل:
اول- سروصدای شخص امیر که گویی حرفی نداشت!  
دوم- دخالت‌های دوروبریها! دوستی از نوع خاله‌خرسه! امیر چه درسی از این شکست تلخ می‌گیرد؟ آیا او نیز فهمیده است که در بازی‌های تیمش، دیگر اثری از ویژگی‌های مطلوبش نیست؟ مثلاً از «امیرتایم» یا از بازی با یک مهاجم سرزن و پرفشار کوبنده! نه سانتری می‌شود و نه از ریباندهای کوتاه و بلند اثری میتوان دید! گل‌گهر لیگ بیستم، یک تیم است پر از ناخودویژگیهای تأثیرگذار! سرشار از عین بقیه بودن! و امیر، برای جبران غلط‌های تکنیکی و برنامه‌های حرکتی تیمش، اهل جریمه دادن و جریمه گرفتن شده است! به عبارت روشن، امیرخان از امیرخان بودنش پشیمان گشته است و می‌گوید: ...مرحمت فرموده ما را مِس کنید! حتی از نوع رفسجانیاش هم شده باشد!

من و تیم دلخواه من
سوم- دوستی از جمله دوستان نادیده اما کاملاً او را شناخته و قدرش را دانسته و به دوستی‌اش مفتخر شده که اغلب تلفن می‌زند و گهگاه نیز دستی به قلم می‌برد، از قضا دوست دیگری میگفت: 
من نمی‌توانم تیم فلان را دوست داشته باشم! چراکه میان این تیم که در شهر من تمرین می‌کند و مسابقه می‌دهد با تیمی که ۳۰ سال و ۴۰ سال است که هست ولی به شهر من «اهواز» نیامده فرقی ندارد! من اهوازی، تیم اصفهانی سپاهان را چگونه باید در قلبم جای بدهم؟ اصفهانی‌ها، حتی ذوب‌آهن را نیز تحویل نمی‌گیرند و پلی‌اکریل و تام و...  را هیچ‌گاه تیم خود ندانسته‌اند! آنگاه من چرا باید تیفوسی و طرفدار دوآتشه تیمی باشم که در آخرین بازیاش در میان ۱۱ بازیکن ثابت خود، فقط یک اهوازی داشت! تیم اهوازی با یک بازیکن اهوازی! نوبرانه نیست؟
من -دوستِ دوستم- دوست میدارم که بچه‌های اهواز و آبادان و خرمشهر و دزفول و اندیمشک و ایذه و شوشتر و...  پیراهن فولاد اهواز یا استقلال خوزستان را به تن کنند! من کعبی را، مبعلی را، بداوی را، میداودی و دیگران را چشم به‌راهم که این قبیل بچه‌ها را ببینم و عاشق‌شان باشم! خوب بازی کردن فلان برزیلی- که دیگر نیستند- به من چه؟ پولی که صرف ساخته شدن این‌جور تیم‌ها می‌شود، در واقع به هدر می‌رود یا جای دیگری از دهکده جهانی را می‌سازد و رونق می‌بخشد!

۱۰ اسفند 
چهارم- حرف غریبی نیست! خواسته محالی هم به‌شمارش نباید آورد! فدراسیون فوتبال و نیز کشتی، وزنه‌برداری، والیبال، بسکتبال و...  مدیریتی توانا و مدیران درجه اول‌تر میخواهد! شما مخالفید؟
شما با مدیری از نوع صفایی فراهانی، موافق نبودید و نیستید؟ یا مدیری از جنس محمد دادکان، داریوش مصطفوی و تیمسار نوآموز که از دل فوتبال بیرون آمدهاند و اگر نباشند، باید رفت سراغ یک نیروی درجه چندم از هر جای دیگری؟
فوتبال را در کمال بیمروتی، کوچک کرده‌اند! فوتبال را از این بیشتر کوچکش نخواهیم!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظرات

  • منتشرشده: ۲
  • در صف بررسی: ۰
  • غیرقابل‌انتشار: ۰
  • مولر از برلین DE ۱۰:۲۴ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۷
    با این داوری ها که بر مراد استقلال هست هر هفته . این تیم اگه امسال قهرمان نشود . دیگه هیچوقت قهرمان نمی شود. هر هفته بر ضرر پرسپولیس به کام استقلال . چون داوران ما نق زدن را دوست دارند مثل ارش . مطهری یحیی باید نق بزنند.!!
  • عارف IR ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۷
    ممنون استاد از این نوشته پر معنا زنده باشی و سلامت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی