خبرورزشی - یکم- و این هر دو را یا نباید به سراغشان رفت و یا باید تمام عیار و همیشگی، باورشان داشت! هم خودشان را و هم آثارشان را و هم بقیه السیفشان را! البته میتوان گفت: حسن خداداده را حاجت مشاطه نیست ولی با همین باور هم باید در کنار مسائل و برای رفع و دفعشان حضور داشت، حضوری همهجانبه! حضوری که باورپذیر باشد و منشأ اثر هم! حضوری که فایدهای را مترتب کند! حذف مشکلات و نه بر حجم دردسرها افزودن که برای تمیز کردن آنها!
خلاصه کنیم، یک موضع طالمآبانه و طلبکارانه که همیشه بود و همهجا هم! پرحوصله و سخت جان! اگر راهکاری نداریم، گوش شنوا و سنگ صبوری باشیم برای آنها که غیرت حرکت هنوز در وجودشان هست!
نوبینی و نگاه نو
دوم- عزیزیخادم گفته است: ...با نگاه نو، برای حل مشکلات اقدام میکنیم!
مژده مبارکی است ولی این «نو بینی» از کجا آغاز میشود و چگونه به دست میآید! نگاه نوی آقای عزیزیخادم، از جنس نگاهی است که دم به دم نو میشود یا دنبال متاع دیگری باید گشت! و آنهم در جایی که آب بستهایم به لانه مورچگان! پس باید اتحاد پوستدران اینان را هم منتظر بود!
و آنچه که ما برای یافتنش گرد جهان میگردیم و میگردیم و میگردیم، از همان جنس و قماش «گشتهایم ما» نخواهد شد! که سالهاست میگویند، گشتهایم ما، یافت نمیشود! خود را به زحمت و ما را به دردسر نیندازید! گشتهایم ما و در این گفتن، دروغ هم نمیگویند! گشتهاند اما نه درست، نه دقیق، نه با هدف و با چشمان «نو بین»! از کجا که کوشش شما، غلط و همراه با کاستیهای زیرساختی نبوده است؟ از کجا که حواستان جای دیگری پرت نبوده است؟ والا به جایی رسیده بودیم!
نو بینی! دید نو! نگاه تازه! و در اصل همه متصل به یک اصل اصیل: ...به نگاه و برآمده از جوهر نگاه و نگاه گوهردار! چشمها را باید شست! چشمها را تمیز باید شست! چشمها را، پاک باید شست! پاک چشمی و پاک دستی و پاک بینی و بد ندیدن و چشمها را به بد دیدن نیالودن، عجب هنری است!
فوتبال علیه فوتبالیها
سوم- انتخاب نشدن علی کریمی و حذف او در همان دور اول که تکلیفش را روشن کرد، اتفاقی بود که اتفاقی رخ نداد و همه منتظرش بودند! علی کریمی، خیلی خونسرد، از هندسه انتخابات حرف زد و از مهندسی شدن کارزاری که یکطرفه بود، حرف زد! معاون وزارت ورزش هم گفت: اول اینکه من دکترم، نه مهندس! دوم اینکه انتخابات خیلی خوب برگزار شد! محسن ترکی، داوری که خودش هم به کریمی رأی نداد، دهم اسفند را روز شکستن کمر فوتبال ارزیابی کرد و گفت: ...فوتبال به دست فوتبالیها شکست خورد! ترکی راست میگوید، اکثریت مطلق رؤسای باشگاهها، به کریمی رأی ندادند! به کسی که با شعار فوتبال پاک به میدان آمد، کمترین اقبال را مبذول داشتند! انگار که کریمی با مطرح کردن خط قرمز برنامههایش، هم خودش را و هم مهدی مهدویکیا را در معرض ضربههای شکننده همه کسانی قرار داد که فوتبال پاک را دوست نمیدانند! یا ممکنش نمیخوانند و یا با مدعیان و ایستادگان علیه فوتبال ناپاک، سرجنگ ندارند!
تبریک به عزیزیخادم و تهنیت به ابنالوقتها
چهارم- به آقای عزیزیخادم باید تبریک گفت و کوشید که در اجرای برنامههای مکتوبش، هرچه بیشتر موفق باشد! یک راه کمک به عزیزیخادم، رصد کردن دورادور عملکرد تیم او و خود اوست و یک راه دیگر، پایش و پاییدن فدراسیون از نزدیک! یا آینهداری برای مدیریت فوتبال، امکان گریز از مرکز به حداقل میرسد و تمام برنامههای نوبینانه و نواندیشانه و نوگرایانه فدراسیون در عمل به اجرا درخواهد آمد!
آقای خادم، این را که گروهی تا ظهر روز ۱۰ اسفند، در اردوی کیومرث هاشمی بهبه و چهچه میکردند و به محض خواندن آرای مربوطه، تبریکگویان به کمپین ایشان اضافه شدند- عکسش هم هست- واقعبینی انتخابی میدانند نه اخلاق تذبذبی و متمایل به دورویی و همه را داشتن!
فوتبال از این ابنالوقتها، بیشتر از همه ضربه خورده است!
کفشهای ماهیگیر
علی کریمی در استوریهای خود به ما میفهماند که از گوناگونیهای گوشههای ریاضی با خبر نیست! کریمی نمیداند که دو تا عدس با دو تا لوبیا، نه چهار تا عدس میشود و نه چهار تا لوبیا!
کبوتر با کبوتر، باز با باز! کند همجنس با همجنس پرواز! این چیزی است که علی کریمی نمیفهمد!
به علی کریمی توصیه میشود که کتابهای چهار عمل اصلی نسترن را پیدا کند تا بداند چرا نمیداند و آنها که او را حذف میکنند، از چه روابطی آگاهند! شانزده بهعلاوه ۸ بهعلاوه ۴ و بهاضافه هر عددی، آنی میشود که بر سر آن لابی کردهاند و به تفاهم رسیدهاند! این رشته، حالا حالاها سر دراز دارد! کفاشیان رفت، آری! اما کفشهای خود را بهجا گذاشت!
در این زمینه بخوانید: