خبرورزشي، حالا ديگر در انديشهسازي و انديشهورزي جا افتاده است! در «خبر» خوانندگاني داريم كه كم از نويسندگان ندارند! در «خبر» خوانندگاني داريم كه از قدرت «مخالفخواني» و هر چيز را و همه چيز را نپذيرفتن برخوردارند! «خبر» محل بحث شده است! خبر محمل نظرهاي متفاوت و متضاد گشته است!
يكي از «خواننده- نويسنده«هاي خبر، روحا... بذرافشان است! يكي ديگر سيدعادل شجاعالدين است! مژگان لطفي، مهدي سيفي، علي سپاسخواه، ناصر گائيني و دهها نفر ديگر از اين طايفهاند؛ از آنها كه اهل گفت و شنودند! مردماني كه اهليت گفتوگو دارد! به حق خود در بيان افكار و نظرهايشان پي بردهاند!
فقط گوشهاي شنوا نيستند كه زبانهاي گويا هم دارند! خبرورزشي مجال اين دوجانبهگري و ديالوگ را فراهم آورده است!
2- جوانگرايي يعني چه؟ و سيل جوان«گرا» شدن چيست؟ دنبال بهانههاي رنگارنگي براي شكست خوردن و توجيهگري شكستها بودن يا بذر پيروزي كاشتن و استعدادهاي برتر را پرورش دادن؟
از كيروش كه به يكباره جوان كردن تيم ملي را در دستور كار خود قرار داد چه بايد آموخت؟ كيروش دنبال توجيه باختهاي محتمل بود يا براي فرار از شكست به جوانباوري روي آورد و امثال ميلاد محمدي، پورعليگنجي، مهدي ترابي و سعيد عزتاللهي را وارد ميدان كرد؟! داستان سردار آزمون حكايت ديگري داشت و دارد! او جور ديگري رشد داده شد! سردار به شكل ديگري پرورش يافت!
نه! كيروش براي توجيه و براي موجه جلوه دادن خودش قالب تيم ملي را عوض نكرد! او دانست كه در دستان خود، مقداري الماس تراشنخورده دارد، پس به صيقل زدنشان همت گمارد! پس به ميدان دادنشان باور آورد! كيروش ايجابي به سمت جوانان روي آورد و سلبي- يعني از ترس شكست- تيم ملي را جوان نكرد!
دانش فني و شجاعت و انتخاب درست كيروش با استعداد خداداده و قابل پرورش جوانان به هم گره خوردند و نتيجهاش اين شد؛ 8 بازي در راه جام جهاني! 6 برد! 2 تساوي در خانه حريفان! بدون گل خورده! دومين تيم راه يافته به جام جهاني پس از برزيل!
3- دلمان خوش بود كه ملوان اگر صعود نكرد تيمي هم جوان و هم توانا براي 8،7 سال آينده خود ساخته است!
خود غلط بود آنچه ميپنداشتيم! ملوان دوباره در حال پوستاندازي است! ملوان دوباره در حال تغيير شكل و تغيير «استيل» بازي است!
عمر جوانگرايي ملوان به 2 سال هم نرسيد! نادر دستنشان با شيوهاي تند و با روشي عجولانه ملوان ديگري را ميسازد! ملواني ديگر!
ملواني كه غفور و اسپندار و نياكاني ندارد! سالهاست كه اين نداري، همه دارايي انزليچيهاي بندرآزادي شده است!
ملواني كه بهمن ندارد، نصرت ندارد، ناوران و محمدقدير ندارد! سيروس هم كه حدود 20 سال است از شهر بيملوان رفته است!
ملوان آقاي مايليكهن را ديديم! هيچيك از دلايل ملوان شدن را نه داشت و نه ميخواست كه داشته باشد! تيمي راستگو و درستكردار كه اهل دغل نبود!
ملوان آقاي دستنشان را هم خواهيم ديد! ملواني در كار نيست! ملواني دوباره متولد نخواهد شد! چراكه حالا ديگر سيدجلال هم ندارد يا مازيار ديگري و يا يكي- حداقل يكي- مثل پژمان نوري!
حكايت شير بييال و دم و اشكم شده است! ملوان بدون ملوان! ملوان بدون رعايت اصول بازي شمالي!
نه! اشتباه نكنيد! تيم نادر دستنشان تيم بدي نيست بلكه ملوان نخواهد شد؛ يك تيمي مثل مس كرمان! يك بازي عين بازي نساجي قائمشهر يا نفت آبادان!
فاقد هر نوع نشانهاي از خود ويژگي بازي!
