نميدانم پشت پرده انتقال خوردبين از نيمكت به پشت ميز چيست، آيا او از اين اتفاق رضايت دارد يا خير، برايش ارتقا محسوب ميشود يا چيز ديگر؟ ولي آنچه مسلم است حتي اگر اين جابهجايي را براي وي ارتقا هم در نظر گرفته باشند جايش روي نيمكت بسيار خالي است. در ذهن خود مرور كنيد خاطرات مردي كه اولين صندلي نيمكت سرخها را همواره از آن خود كرده بود و با اينكه به دليل سالها سابقه حضور در عرصه فوتبال در بسياري از موارد ميتوانست اظهارنظرهاي فني كرده باشد اين كار را نكرد يا لااقل كسي نديده و نشنيده كه كادر فني او را متهم به دخالت كند. اينها همه و همه نشان از پايداري در اخلاق و سلامت رفتاري است كه ميتواند براي بسياري از فوتباليهاي جوان امروز آموزنده باشد. هرچند از نظر سابقه و استمرار سرپرست سرخها در چنين جايگاهي منحصر به فرد است اما افراد ديگري هم بودهاند كه حضورشان كنار زمين قوت قلب تيمشان بوده است. مثلاً منصور پورحيدري يكي ديگر از اين تيپ افراد هست كه هيچكس نتوانست جاي او را پر كند. بايد بيش از اين به مرداني از اين جنس كه مويشان را در راه فوتبال سپيد كردهاند و با اخلاق و متانت اثرات مطلوب بسياري بر آرامش و پيشرفت اهداف تيم دارند توجه كنيم. شايد افشين پيرواني جوان، خوشپوش و خوشتيپ، تحصيلكرده، با سابقه و مورد علاقه طرفداران باشد اما هركس جاي خودش را دارد و بيشك نام سرپرستي و يا به قول امروزيها مدير فوتبال بيشتر از همه با خوردبين عجين شده است.
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
محمود خوردبين همراه هميشگي پرسپوليس و نيمكت سرخهاست. حاشيه ندارد و حاشيهسازي هم نميكند، هيچگاه پايش را در كفش مربيان نكرده و در امور فني دخالت نميكند، كسي زد و بند و بياخلاقي از او سراغ ندارد، با مربيان مختلف طي سالهاي طولاني همراهي و همكاري داشته است، هم او كه موي سپيدش روي نيمكت سبب ميشود در بسياري از اتفاقات موانعي به نام شخصيت و وقار را بر سر راه هيجانهاي كاذب و بيمنطق قرار داده و هم او كه حالا نماد وفاداري و عشق و علاقه به تيمي است كه جوانياش را به پاي آن ريخته است.