با آخرین حرفهای رئیس سازمان صداوسیما و اشارههای عجیب او، هیچ کاری نداریم و فرض را بر این میگیریم که به هر دلیل واضح یا غیر شفاف، عادل فردوسی پور از اجرای برنامههای تلویزیونی و گزارش فوتبال محروم شده است.
یک بخش از این قضیه میتواند اختلاف سلیقه با دست اندرکاران سازمان یا اساسا کج سلیقگیهای رایج باشد، بخشی هم به عشق و عاطفه و علاقه مربوط میشود. فردوسی پور، چهره ای نیست که احساساتش را به سادگی بروز بدهد. در واقع او یک درون گرای نسبتا افراطی است که در گفتوگوهای خصوصی و دوستانه، به ندرت لب به سخن میگشاید.
تا به حال ندیده ایم که عادل در حال حرافی یا قصه تعریف کردن باشد؛ بنابراین وقتی مقابل چند بازیکن درجه یک فوتبال ایران، از این جدایی غریبانه تعریف میکند، بغض میکند و نمیتواند جلوی احساساتش را بگیرد. به راستی چرا عادل فردوسی پور از عشق همیشگی اش - فوتبال - باید دور بماند؟ چرا دوستداران پر تعدادش باید از گزارشهای او محروم شوند و چرا پربیننده ترین برنامه تاریخ تلویزیون ایران، باید به این روزگار دچار شود؟
بازیکنانی مانند علیرضا بیرانوند میگویند وقتی ما تازه وارد فوتبال شده بودیم، آرزو داشتیم که عادل فردوسی پور به استدیو ۹۰ دعوتمان کند. سخن بیرانوند از این جهت درست است که برنامه ۹۰ به ویترین فوتبال ایران تبدیل شده بود و شبکه ۳ برای بازیکنان جوان، اتفاقی غیرمنتظره بود. فردوسی پور و برنامه اش برای نسل جوان فوتبال کشور، انگیزه ای ناب بودند؛ چرا که بهترینها به برنامه ۹۰ دعوت میشدند و فرصتی مغتنم در اختیارشان قرار میگرفت اما تمام این فرصتها و لحظههای زیبایی که در برنامه ۹۰ خلق میشد با یک چشم به هم زدن، از این نسل پرهیاهو دریغ شد.
مردی که به عشق فوتبال و ماجراهایش زندگی میکند، به گوشه ای رفت و حاشیه نشین شد؛ گاهی وقتها تنها این بغض و حسرت است که او را به گذشتهها میبرد و یاد ایام میکند؛ صد افسوس که آخر قصه چنین شد...
اینجا ببینید: بغض عادل فردوسیپور ترکید: دلم برای گزارشگری فوتبال تنگ شده +ویدیو