به گزارش خبرورزشی، مجتبی جباری با بازیکنان دیگر فرق داشت. خاص بود و خاص رفت. در این مطلب چند اتفاق مهم زندگی او را بررسی میکنیم. بیشک مهمترین و جنجالیترین آنها، اختلاف با قلعهنویی بود.
کجا کشف شد؟
مجتبی جباری در باشگاه راهآهن فوتبالش را شروع کرد و در سال ۸۰ به آکادمی باشگاه استقلال ملحق شد. بهرام امیری کسی بود که او را دید و پسندید تا به تیم مرحوم رضا احدی ملحق شود. جباری به خاطر مشکلاتی که در تیمهای پایه داشت، همیشه در اینباره حرف میزد. او بارها و بارها از این گفت که خودش با چشم مشکلات و کمبودها را دیده و باید جلوی یکسری مشکلات گرفته شود.
کجا کشف شد؟
مجتبی جباری در باشگاه راهآهن فوتبالش را شروع کرد و در سال ۸۰ به آکادمی باشگاه استقلال ملحق شد. بهرام امیری کسی بود که او را دید و پسندید تا به تیم مرحوم رضا احدی ملحق شود. جباری به خاطر مشکلاتی که در تیمهای پایه داشت، همیشه در اینباره حرف میزد. او بارها و بارها از این گفت که خودش با چشم مشکلات و کمبودها را دیده و باید جلوی یکسری مشکلات گرفته شود.
آن بازی معروف
جباری بعد از آنکه در تیمهای پایه استقلال رشد کرد، عازم ابومسلم شد. این یک جرقه بزرگ بود. او به صورت قرضی به این باشگاه مشهدی رفت. در آنجا تبدیل به ستاره شد. جباری در دومین بازی خود مقابل استقلال محشر بود. اینقدر خوب بازی کرد که پس از بازی همه از او تعریف و تمجید کردند و سرانجام به تیم ملی دعوت شد. مجتبی اولین بازی ملیاش را برابر بوسنی در سال ۱۳۸۳ انجام داد. بعدها وقتی همراه با تیم ملی پیش از جام جهانی ۲۰۰۶ عازم ژاپن شد، رسانههای این کشور لقب زیدان آسیا را به او دادند.
یک روز میفهمند حق با من بود
برای خبرنگاران جباری همواره داغترین سوژه برای مصاحبه بود. امکان نداشت او مصاحبه کند و چیزی نگوید که تیتر جلد شود. مجتبی در این سالها هیچگاه سکوت نکرد. سالی نهایتاً دو، سه بار مصاحبه میکرد، در همان مصاحبهها چیزهایی به زبان میآورد که جنجال درست میکرد. البته از نظر خود او حرفهایش برای کمک به فوتبال بود نه اهداف شخصی. در آخرین گفتوگویش در اینباره توضیح داد: «میدانم که سرانجام یک روز همه میفهمند حرفهای من بهحق بود. من چیزی گفتم که در نهایت به نفع فوتبال ایران تمام شود.»
حمله به فتحا... زاده
بیشک یکی از جنجالیترین اتفاقات زندگی مجتبی جباری درگیری با علی فتحا... زاده مدیر سابق استقلال بود. او بعد از ۷ فصل حضور در استقلال میخواست دوباره بماند ولی با فتحا... زاده درگیر شد. ماجرا از روزی آغاز شد که مدیرعامل وقت استقلال تصور میکرد جباری زیاد پول میگیرد و با وجود مصدومیتهایش بازیکنان را علیه باشگاه رهبری میکند. این موضوع به جلسه آنها کشیده شد و در آن جلسه اتفاقاتی افتاد که سروصدای زیادی به پا کرد. جباری بعدها در اینباره تعریف کرد: «فتحا... زاده برای تمدید قرارداد با من زیر حرفش زد. من گفتم برای شما متأسفم که به عنوان مدیرعامل استقلال دروغ میگویید و فتحا... زاده مرا هل داد. من گفتم دستت را به من نزن و بعد از آن بود که فتحا... زاده به پدر من توهین کرد و من هم با مشت به صورت او زدم. اگر امیری معاون باشگاه میانجیگری نمیکرد، شاید اتفاق بدتری میافتاد. بعد از این اتفاقها، حرکات و حرفهای او آنقدر بد بود که حاضر نشد در موردش صحبت کند.» جباری بعد از آن اتفاق همواره رابطه بدی با فتحا... زاده داشت. یک بار مدیرعامل وقت استقلال گفته بود در تلاش است زیدان را جذب کند که مجتبی به کنایه به او گفت: «بهتر است به جای زیدان واقعی نشان شوالیه واقعی بگیرند. حاضرم بمیرم ولی نشان شوالیه را با پول نخرم. همه میدانند که این نشان چگونه به دست آمده است. کسی که خودش میگوید حرف مرد دو تاست، ارزش حرف زدن ندارد.» جباری حتی معاون فتحا... زاده یعنی امیری را هم بینصیب نگذاشت: «بروید تحقیق کنید ببینید این آقای امیری چگونه معاون باشگاه شده است؟!» البته ناگفته نماند آن سالی که جباری و فتحا... زاده دعوا کردند، مجتبی با وساطت امیر قلعهنویی در استقلال ماند.
در حد محلاتیم!
یکی از جنجالیترین اتفاقات زندگی مجتبی جباری، درگیری با امیر قلعهنویی بود. در سال ۸۷ ابتدا آنها به مشکل خوردند ولی کسی فکر نمیکرد مشکلات اینقدر عمیق شود. جباری در مصاحبهای به قلعهنویی تاخت که او دستور داده تا عکسش را از تونل ورزشگاه آزادی بکنند. مجتبی گفت: این رفتار غیرورزشی بوده است. کمی بعد، اختلافات جدیتر شد. در سال ۸۸ و در بازی استقلال و الاتحاد در جده، امیر قلعهنویی تصمیم گرفت مجتبی را از زمین بازی بیرون بکشد تا برهانی وارد زمین شود. او با ناراحتی از زمین بیرون رفت و با کسی دست نداد. اختلافها از اینجا خیلی جدیتر شد. حرفهای مجتبی فردای چند روز بعد تیتر یک روزنامه خبرورزشی شد. او در مصاحبهای جنجالی از این گفت که امیر قلعهنویی در رختکن به بازیکنان فحاشی میکند. جباری همچنین تاکتیکهای قلعهنویی را زیر سؤال برد و گفت: استقلال با سیستم منسوخ شده بازی میکند. او حتی گفت: استقلال در حد تیمهای محلات تمرین میکند: «بله، ما در حد محلات تمرین میکنیم. من قاطعانه میگویم فوتبالی که در زمان فیروز کریمی بازی میکردیم، بسیار متفاوت بود. ما آن سال گل نزدیم و نتیجه نمیگرفتیم که آن هم به دلیل سال ناکامی بود که استقلال در حال سپری کردن آن بود. حالا همه میگویند استقلال قهرمان شده و توانسته نتیجه بگیرد، اما بالا بردن قلعهنویی با یک قهرمانی ظلم است که ما به فوتبال میکنیم! بله ما نتیجه گرفتیم، اما نتیجه گرفتن در آسیا مهم است نه اینکه در آسیا تحقیر شویم.» بعد از این حرفها مجتبی چند روزی اخراج شد ولی دوباره به تمرینات بازگشت.
اگر بزرگ بود چرا در آسیا ناکام بود؟
اختلافهای امیر و مجتبی همینجا تمام نشد. وقتی قلعهنویی به سپاهان رفت، مجتبی مصاحبه تند دیگری علیه او انجام داد. آن روزها شایعات زیادی بود که قلعهنویی به استقلال بازمیگردد. مجتبی هم که یکی از بزرگان تیم بود و در مصاحبهای گفت: «نباید قلعهنویی را اینقدر بزرگ کرد، اگر او بزرگ بوده، چرا در آسیا با استقلال ناکام بود.» قلعهنویی اعتقاد داشت پشت این مصاحبه آدمهای دیگر پنهان شدهاند. منظور او مدیر وقت استقلال یعنی واعظیآشتیانی بود. جباری، قلعهنویی را یک سنتی تمامعیار و باندباز معرفی کرد و گفت: او بلد نیست تیم تمرین بدهد. قلعهنویی ترجیح داد پاسخی به او ندهد. امیر فقط یک بار درباره جباری گفت: «او بازیکن است، من مربی. جایگاه من اجازه نمیدهد درباره اش حرف بزنم.»
دعوا در راهروی رختکن
دعواهای امیر با مجتبی ادامهدار بود. قلعهنویی به تراکتور رفت و مجتبی باید با استقلال مقابل او قرار میگرفت. در بین دو نیمه مسابقه، اتفاقات عجیبی در راهروی منتهی به رختکن رخ داد. ماجرا از اینجا آغاز شد که امیر به محض سوت پایان نیمه به سمت داور رفت و با داد و بیداد گلایه کرد که چه وضع سوت زدن است؟ جباری همان لحظه از آنجا رد میشد و به کنایه گفت: «ما نان بازویمان را میخوریم.» درگیری لفظی اینجا شروع شد. قلعهنویی حرفهایی علیه مجتبی زد که او هم پاسخ داد: «خودتی.» در این بین ناگهان ستار همدانی دستیار امیر با جباری درگیر شد. اینقدر الفاظ تند بود که مظلومی خودش را از رختکن رساند تا مجتبی را ببرد. در روزهای بعد اینقدر خبر جنجالی از این درگیری منتشر شد که همه منتظر پاسخ جباری و قلعهنویی بودند ولی غیر از ستار همدانی کسی در اینباره حرف نزد. ستار هم گفت: توقع داشته جباری به پیشکسوت خود احترام بگذارد.
کرار برای ما شاخ میشود!
در سال ۹۰ و در فصلی که با سلام و صلوات جاسم کرار را به استقلال آوردند، او تصور میکرد امپراتور باشگاه است و هرچه بگوید همه باید بگویند چشم! در بازی استقلال و سایپا ناگهان یک دعوا در زمین به راه افتاد. آبیها صاحب یک ضربه ایستگاهی شدند و کرار میخواست خودش ضربه را بزند و مجتبی این اجازه را به او نداد. بازیکن عراقی به کنایه گفت: «از همینجا به شما گل زدم.» با این حرف مجتبی برآشفت و ثانیههایی بعد کرار با دست نشان داد که تعویضش کنند. میکسدزون پس از آن مسابقه، هیجانی بود. جباری بین خبرنگاران حاضر شد و حرفهای تندی علیه کرار و مظلومی سرمربی وقت تیم زد: «سرمربی تیم ما در تمرین روی نیمکت مینشیند و یک قدم هم داخل زمین هم نمیگذارد. نتیجه نداشتن مربی این است که بازیکن عراقی (کرار) برای ما شاخ میشود. اگر من حرفی نمیزنم دلیل نفهمیام نیست. همیشه با این شرایط مواجه بودم و هیچکس نیست که وضعیت را درست کند. به خاطر نتیجه گرفتن تیم و اینکه بازیکنان با هم هستیم، سکوت کردم، اما وقت و عمر ما در استقلال تلف میشود. برای یک برد باید کلی نخوابی و استرس بکشیم، اما هیچکس به فکر نیست. بازیکن عراقی (کرار) به من میگوید بگذار ضربه را من بزنم در حالی که آن منطقهای نبود که کرار بخواهد ضربه بزند، اما به من میگوید یادتان نیست که پارسال از همینجا به تیم استقلال گل زدم؟!» خیلی زود کرار مجبور به ترک استقلال شد، چون ظاهراً علاوه بر مجتبی، کل تیم به خاطر رفتارهای این بازیکن شاکی بودند. جاسم بعدها برگشت و ماحصلش شد کلی جنجال و بعد یک مصاحبه تند علیه کل فوتبال ایران.
در ظاهر که رفیقند!
در این سالها همواره شایعات زیادی درباره اختلاف زیرپوستی مهدی رحمتی و مجتبی جباری مطرح بود. این دو نقطه مقابل هم به نظر میرسند. عدهای میگفتند یک بار در حضور قلعهنویی برای انتخاب کاپیتان تیم، جباری رودررو و به کنایه حرفهایی علیه رحمتی زده بود. این دو، اما پس از آخرین بازگشت مجتبی به استقلال خیلی دوستانه رفتار میکردند و حتی در روز اول، کنار هم با لبخند جلوی عکاسها ظاهر شدند.
زانویم ۲۰ سال از خودم پیرتر است
مجتبی جباری یکی از رکوردداران جراحی در ایران به حساب میآید. به ادعای خود مجتبی او ۸ بار روی زانویش جراحی کرد و یکی از عوارض داروهای بیهوشی، اثرگذاری روی حافظهاش بود. جباری حتی قصد داشت چند سال پیش به خاطر این همه درد و مشکل از فوتبال کنار بکشد ولی ایستاد و به قول خودش تسلیم نشد. اولین بار او در اردوی سوئیس و پیش از جام جهانی آلمان آسیب دید. مجتبی پس از بازگشت یک بازی کرد و دوباره مینیسکش پاره شد تا چند ماه دیگر بیرون بماند. جباری یک بار در مصاحبهای گفت: «پزشک ایفمارک پس از انجام تستهای پزشکی به من گفت: زانویت ۲۰ سال از خودت پیرتر است.»
سر من و رحمتی معامله کردند!
منصوریان هیچگاه دوست نداشت جباری را به استقلال ببرد ولی هنوز کسی نمیداند چطور در لحظه آخر تصمیمش را عوض کرد و مجتبی را بازگرداند. این بازگشت، اما برای منصوریان، آبستن حوادث زیادی بود. مجتبی در یکی از جلسات تمرینی، به دفاع از تیم پرداخت و به افتخاری تاخت. منصوریان گلایه داشت که امکانات خوب نیست و مشکلات زیاد است. جباری هم تصمیم گرفت تا مقابل مدیرعامل دربیاید و مثل همیشه، رک و پوستکنده حرف بزند. رفتار مجتبی باب میل افتخاری نبود و از همان لحظه تصمیم گرفت این بازیکن را کنار بگذارد. بعدها این اتفاق افتاد و جباری و رحمتی با هم اخراج شدند. مجتبی همان روزها در مصاحبهای به خبرورزشی گفت: «سر ما معامله کردند. منصوریان گفت: رحمتی نباشد، افتخاری گفت: جباری نباشد! این شکلی با ما معامله کردند.» جباری بعدها هم در مصاحبهای به منصوریان طعنه زد و گفت: «حداقلش این است که شفر آدم صادقی است و شو بازی نمیکند.»
وقتی کرانچار علیه مجتبی شد
جباری بعد از آنکه سال ۹۲ از استقلال جدا شد، به سپاهان پیوست. این انتقال، اما ناموفق بود. مجتبی خیلی زود با مسئولان تیم به مشکل خورد. کرانچار سرمربی وقت سپاهان بعدها درباره دلیل جدایی جباری از تیمش گفت: «فکر میکردیم او میتواند به ما کمک کند، اما از همان ابتدای حضورش او به دنبال افکار خاص خودش بود و آن چیزی که ما میخواستیم، نبود. جدا شدن او از باشگاه میتواند بهترین کار باشد. او در صحبتهایش گفته که افکارش در تجارت است و من هم کار منطقی در قبال او انجام دادم. او باید در تهران به تجارتش میرسید زیرا افکارش آنجا بود، اما جسمش در اصفهان. جباری نشان داد تجارت برای او از فوتبال مهمتر است و به نظرم او سزاوار این همه توجه از سوی رسانهها نیست.» مجتبی، اما این بار واکنشی نداشت و تنها در مصاحبهای گفت: «در سپاهان راحت نبودم و از نظر روحی و روانی احساس خوبی نداشتم. من ۱۳ سال در استقلال عضویت داشتم و ۹ سال در ترکیب اصلی این تیم بازی کردم و هرگز چنین احساسی نداشتم.»
دعوا با کیروش
بیشک یکی از کنایهآمیزترین مصاحبههای مجتبی بعد از جام جهانی برزیل بود. وقتی ایران حذف شد، جباری در مصاحبهای گفت: «تیم ملی به من نیازی نداشت، چون نمیخواست فوتبال بازی کند.» او یکی از کسانی بود که کمک کرد ایران به جام جهانی صعود کند. در بازی معروف ایران و قطر در دوحه که با تکگل گوچی همراه شد، مجتبی پاس گل داد تا ایران امیدوار باشد. در آستانه جام جهانی، اما جباری به خاطر وضعیت زانوی خود تصمیم گرفت از تیم ملی کنار بکشد. او این مسئله را به گوش کیروش رساند و سرمربی تیم هم برایش آرزوی سلامتی کرد. این خبر برای اولین بار در خبرورزشی منتشر شد و بد جنجالی به راه انداخت. جباری شاکی بود که چه کسی خبر را به رسانهها داده و قصد داشته در سکوت کارش را جلو ببرد. اینگونه بود که خداحافظی مجتبی از تیم ملی هم کلی جنجالساز شد. جباری در زمان برگزاری جام ملتهای استرالیا و در آستانه بازی ایران و قطر، حرفهای تندی درباره کیروش زد و گفت: حداقل خودش از او چیزی یاد نگرفته است. این اظهارات باعث شد تا رسانهها از مجتبی انتقاد کنند که چرا قبل از این بازی مهم جنجال به راه انداخته؟!