خبرورزشی/ کارن فیروزی: سوپرگلزن سابق آلبی سلسته روزهای پرفروغی در عرصه باشگاهی در میانههای دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ در دو تیم فیورنتینا و رم سپری کرد. او ورقهای زیبایی در تاریخ فوتبال از خودش به جا گذاشت و دست آخر هم اسیر مصدومیت و دردی شد که هنوز هم گهگاهی به سراغش میآید. «فرانس فوتبال» به مناسبت تولد ۵۰ سالگی باتیستوتا روز گذشته مطلبی نوشت که آن را از نظر میگذرانید.
هیچ جشن باشکوهی در کار نبود؛ قراری هم برای مصاحبه اختصاصی با جایی نداشت. گابریل عمر باتیستوتا تصمیم گرفته بود تولد ۵۰ سالگی اش را با دوستان صمیمی و اعضای خانواده اش جشن بگیرد. البته بیشتر این همسرش، ایرینا، بود که کارهای مربوط به جشن کوچک خانوادگی را انجام میداد؛ او هم برای همین جشن کوچک، چرخه کوچکی از آدمهایی که همیشه در زندگی باتیستوتا حضور داشتند را دعوت کرده بود. دلیلش هم این بود که این پسر هیچ وقت دنبال این نبوده که با سبک زندگی اش به بقیه فخرفروشی کند. گابی، زمانی هم که بازی میکرد آدمی بود که همیشه در دسترس قرار داشت و ایدههای سادهای برای خودش در ذهن متصور بود. در فیورنتینا و در نیمه دوم دهه ۹۰، درست در زمانی که بزرگترین باشگاههای اروپایی به دنبال عقد قرارداد با او بودند، باتیستوتا یک زندگی ساده و متواضعانه داشت و دلیلی برای مغرور شدن نمیدید. او برای شروع کار نه نیازی به صدور بیانیههای قدرتمند داشت و نه نیاز به یک مدیر برنامه که مدام برایش تبلیغ کند. ما در «فرانس فوتبال» سال ۱۹۹۶ برنامهای چیدیم تا با او برای گفتگو هماهنگ کنیم ولی جالب اینکه هرگز نیازی به زدن تلفنهای مکرر نبود. بعد از اینکه او از طریق یک واسطه برای گفتگو چراغ سبز نشان داد، باتیستوتا آخر تمرین ما را دید و همان جا قرار مصاحبه را گذاشت: «فردا صبح بیایید ورزشگاه!»
کشف شده از یک نوار ویدئویی
باتیستوتا سر موقع با یک اتومبیل جمع و جور و کوچک از راه رسید. نیازی به زرق و برق نداشت تا خودش را به دیگران تحمیل کند. «من از آن آدمهایی نیستم که بخواهم هزینهای دیوانهوار برای خریدن یک ساعت کنم، یا بخواهم لباسهای خیلی گران بخرم آن هم به این خاطر که بخواهم نشان دهم وضع مالیام خوب است». همین سبک زندگی ساده باعث شد تا گابی بعد از خداحافظی از دنیای فوتبال دوباره زندگی سادهای داشته باشد. برای نوع بازی اش هم مهاجم خاصی بود؛ گابی باتیستوتا مهاجمی تنومند، قدرتمند و شجاع بود؛ از آن دسته از مهاجمها که با در هم کوفتن مدافعان به سمت دروازه رقیب یورش میبرد. در یک کلام، او جنگجو بود. از این موارد گذشته، خودش هم چنین تصویری از فوتبال در ذهن داشت. «یک جنگجو هرگز تسلیم نمیشود بلکه در جنگ سرسخت و از لحاظ ذهنی وفادار است». چنین ذهنیتی را میشود در نوع فوتبالش برای فیورنتینا، بنفشهای فوتبال ایتالیا دید. تیمی که گابی در طول ۹ سال حضور در آن، یعنی از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰، اسطوره مطلق هوادارانش بود. ویتوریو چکی گوری، رئیس باشگاه فیورنتینا، گابریل باتیستوتا را از روی یکی از نوارهای ویدئویی پیدا کرده بود، آن هم کاملاً اتفاقی. در آن زمان باشگاه میخواست دیگو لاتوره را بخرد ولی نظر رئیس باشگاه با دیدن ویدئوی باتیستوتا تغییر کرد: «این آرژانتینی به درد ما میخورد».
کشف شده از یک نوار ویدئویی
باتیستوتا سر موقع با یک اتومبیل جمع و جور و کوچک از راه رسید. نیازی به زرق و برق نداشت تا خودش را به دیگران تحمیل کند. «من از آن آدمهایی نیستم که بخواهم هزینهای دیوانهوار برای خریدن یک ساعت کنم، یا بخواهم لباسهای خیلی گران بخرم آن هم به این خاطر که بخواهم نشان دهم وضع مالیام خوب است». همین سبک زندگی ساده باعث شد تا گابی بعد از خداحافظی از دنیای فوتبال دوباره زندگی سادهای داشته باشد. برای نوع بازی اش هم مهاجم خاصی بود؛ گابی باتیستوتا مهاجمی تنومند، قدرتمند و شجاع بود؛ از آن دسته از مهاجمها که با در هم کوفتن مدافعان به سمت دروازه رقیب یورش میبرد. در یک کلام، او جنگجو بود. از این موارد گذشته، خودش هم چنین تصویری از فوتبال در ذهن داشت. «یک جنگجو هرگز تسلیم نمیشود بلکه در جنگ سرسخت و از لحاظ ذهنی وفادار است». چنین ذهنیتی را میشود در نوع فوتبالش برای فیورنتینا، بنفشهای فوتبال ایتالیا دید. تیمی که گابی در طول ۹ سال حضور در آن، یعنی از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰، اسطوره مطلق هوادارانش بود. ویتوریو چکی گوری، رئیس باشگاه فیورنتینا، گابریل باتیستوتا را از روی یکی از نوارهای ویدئویی پیدا کرده بود، آن هم کاملاً اتفاقی. در آن زمان باشگاه میخواست دیگو لاتوره را بخرد ولی نظر رئیس باشگاه با دیدن ویدئوی باتیستوتا تغییر کرد: «این آرژانتینی به درد ما میخورد».
تحت حمایت مارسلو بیلسا
باتیستوتا در شرایطی در ۲۲ سالگی راهی فوتبال ایتالیا شد که پیش از آن تجربه بازی زیادی در سطح اول فوتبال دنیا نداشت؛ او دو فصل در نیوولز اولدبویز بازی کرده بود، یک فصل در ریورپلاته و یک فصل و نیم هم پیراهن بوکاجونیورز را به تن کرده بود. در مجموع هم فقط ۱۱ گل در رقابتهای لیگ زده بود. خودش میگوید: «ارتباط برقرار کردن با ایتالیا کار سادهای نبود. ذهنیتها و شیوهای که در این کشور به فوتبال نگاه میکردند کاملاً با آرژانتین متفاوت بود». البته وضعیت معماری دو کشور و محلهای که باتیستوتا در آن زندگی میکرد هم کاملاً با ایتالیا و فلورانس در تضاد بود. «فلورانس با توجه به ساختار معماری که مربوط به یک قرن دیگر بود کمی من را گیج و از مسیری که در آن قرار داشتم خارج کرده بود. خب، آرژانتین کشور نویی بود و ما از این بناهایی که میراث تاریخ باشد زیاد نداشتیم». به ویژه اینکه باتیستوتا خودش هم در بوینوسآیرس نبود و بناهای آن شهر را زیاد درک نمیکرد. او از شمال آرژانتین راهی ایتالیا شده بود. در آویانِدا به دنیا آمده بود و بعد هم در رکونکیستا زندگی کرده بود؛ در منطقهای که مردم به راحت زندگی کردن عادت داشتند و فوتبال را چندان جدی نمیگرفتند. شرایط برای گابی تا قبل از سفر به روساریو همانقدر تفریحی بود ولی بعد از سفر به روساریو، جایی که از محله خودش دور بود و خوابش به هم ریخت همه چیز متفاوت شد. البته در آنجا حمایت مارسلو بیلسا، مربی و توصیههای پدرش باعث شد تا انگیزه بیشتری برای ادامه فوتبال در سطح حرفهای به دست بیاورد. آنطور شد که دیگر کسی قادر نبود «پادشاه شیر»، لقبی که روزنامهنگاران و طرفداران، به خاطر کاراکتر و موهای بلوند و بلندش به او داده بودند، را بگیرد.
در فلورانس، او همه چیز را تجربه کرد. از شادیهای بیحد و حصر گرفته تا کابوس سقوط به سری B ولی او هرگز تسلیم نشد. گابی به فیورنتینا وفادار ماند و به دسته پایینتر رفت حتی زمانی که میدانست این تصمیم ممکن است به قیمت از دست رفتن جایگاهش در تیم ملی آرژانتین باشد. او تبدیل به اسطوره باشگاه شد و همردیف جانکارلو آنتونیونی و رابی باجو قرار گرفت. با پیراهن فیورنتینا بود که او تبدیل به مرجعی برای تمامی مهاجمان نوک دنیا شد. این شکارچی گلها توانست در ۳۳۳ مسابقه رسمی با پیراهن فیورنتینا ۲۰۷ گل بزند. او برای اینکه بنفشها را به سطح عالی فوتبال ایتالیا برگرداند دست به هر کاری زد و در همان فصل ۱۹۹۵-۱۹۹۴ با زدن ۲۶ گل، عنوان برترین گلزن رقابتهای سری A را از آنِ خودش کرد.
توان نداشتم سادهترین کارها را انجام دهم
شرایط برای باتیستوتا در فلورانس خوب پیش میرفت تا اینکه مصدومیتها از راه رسید؛ درست در شرایطی که تیمش فرصت داشت اسکودتو را مال خود کند مصدومیتهای «باتی گل» مانع تحقق چنین رؤیایی شد. گابریل، اما برای رسیدن به عنوان قهرمانی در ایتالیا راهی شد؛ آن هم با پرداخت ۳۶ میلیون یورو. مصدومیتها، اما برای این مهاجم آرژانتینی تمامی نداشت ولی قدرت انگیزشی، شجاعت و توپهای بینظیری که فرانچسکو توتی برایش مهیا میکرد او را سرپا نگه داشت. هرچند که پایان دوران فوتبالی گابی باتیستوتا خیلی بدتر از چیزی شد که خودش تصور میکرد؛ او حضوری کوتاهمدت و بدون درخشش در اینتر داشت و سرانجام هم راهی قطر شد تا در آن کشور زندگی و بازی کند. آنجا در باشگاه العربی بود که گابی ۲۵ گل زد و به فوتبالش به عنوان بهترین گلزن لیگ پایان داد. او با وجود مصدومیت و دردهای زیادی که داشت، ازخودگذشتگی زیادی برای ادامه بازی کردن داشت ولی باتی گل دیگر توانی برای رقابت کردن با بازیکنان رقیب نداشت. مچ پایش آنقدر درد میکرد که دیگر به او اجازه نمیداد مثل یک بازیکن تراز اول رفتار کند. دردهایی که او میکشید هرگز قابل تحمل نبود. «آنقدر درد داشتم که حتی قادر نبودم سادهترین کارها را انجام دهم». این بخشی از صحبتهای باتیستوتا در گفتگو با تلویزیون آرژانتین بود. در همان گفتگو بود که باتی گل عنوان کرد آنقدر درد داشته که از پزشکان خواسته پایش را قطع کنند.
خوشبختانه پزشکان به حرف او گوش نکردند و سرانجام با عمل جراحی توانستند شرایط را برای باتی گل بهتر کنند. از آن زمان به بعد گابی به غیر از حضور در چند کادر فنی و برنامههای تلویزیونی، بیشتر وقتش را صرف خانواده و خودش کرده است. این مهاجم سابق سرانجام در طول بازیهای باشگاهی و ملی ۳۵۶ گل زد و ۱۰۷ پاس داد ولی بعد از خداحافظی دیگر به ندرت ضربهای به توپ فوتبال زده است. او ترجیح داده سوار بر اسب شود و بیشتر وقتهای آزادش را به چوگان بپردازد.