خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ هر تیم، هم بازیکن میخواهد و هم محتاج است به مربی و هم باید که برخوردار باشد از «مدیر» کاربلد! هرکدام از این اجزای سهگانه را که نداشته باشی، در کلیت تیمداریات، یک کمبود اساسی داری!
مثل همین ذوبآهن که مدیریت کاربلد داشت! بازیکن زهردار و با جربزه هم داشت ولی حیف که مربی اش کارکشته و «مار خورده» نبود! لاجرم ذوبآهن با یک چرخ لنگ، به هیچ جا نرسید و با آن روال، به هیچ جا هم نمیرسید!
و حالا دوباره نوبت میرسد به علیرضا منصوریان که نه عجله کند و نه «دلگندگی»؛ گفتهاند آسیاب به نوبت! منصوریان الان، مردی است که «انگ» ذوبآهن است! دری که به دیوار و دری که به پنجره میخورد! عجله، کار شیطان است! منصوریان، دیگر در این دام نباید گرفتار شود! که اگر نشود، این خواهد شد که شده است!
استقلال شاخ و شانه میکشد
نیمه دوم و نیمه بهتر تیم شفر
درباره استقلال که حالا دوست و دشمن، تحسینش میکنند و البته که جای تحسین دارد، باید متذکر شویم:
... این همان تیم است! با همان سرمربی! با همان کادر فنی! با همان سرپرست و با همان مدیر که مأمور است، خرابیهای ۵-۴ ساله اخیر را، تبدیل کند به آبادی! این همان تیم است که هر حرکتش «ممد اعتراض» بود و هر بازی اش محل اعتراض!
به حرف مردم- حالا هر مردمی که هستند، باشند- کاری نداریم ولی این اواخر، شاهد بیباوری خود آقای شفر هم شده بودیم! بیباور به خودش! کمباور به خودش و بدباور هم به خودش!
استقلال از لحظهای در قالب خودش فرو رفت و جان دوباره گرفت که مدعیان پرگو- که گفتههایشان کمترین بهرهای از حرفهای درست هم نداشت- ترسی برشان داشت! دلشان لرزید! اعلام برائت کردند! خود را کنار کشیدند و شفر را تنها گذاشتند! که مبادا شریک جرم باشند! وگرنه هواداران که مظهر خلوصند، همیشه هستند!
«مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان»! شفر این معنا را فهمید و دودستی چسبید به بازیکنانش! استقلال را از ترس باختن و بد باختن، رها کردند و شفر هم فرصت را غنیمت شمرد! در غیاب ۷-۸-۱۰ بازیکن اصلی و مردان همیشه فیکس، شفر دوباره جسارت نشان داد، با جوهر حرف زد و تیغدار عمل کرد و تازه اینجا بود که فهمید استقلال چه تیم پرمایهای است! تیمی که هم برای سپاهان و هم برای بقیه شاخ و شانه میکشد!
برانکو- دایی
چشم برابر چشم
پرسپولیس که روز شنبه، با سایپا جنگی دارد از جنس کمعیار، در واقع آن روزی روح بزرگ و روح برنده خود را به معرض دید و مطالعه همگان (آنها که میبینند و آنها که میفهمند) قرار داد که بازیکنی مثل مهدی ترابی و نعمتی را از بازی با پیکان معاف کرد تا برابر الاهلی، با حداکثر قوای ممکن و با حد اعلای دوندگی لازم ظاهر شود! آقای ایوانکوویچ، خشت خام را میدید و پختگی خود را به رخ میکشید!
برنامه ساده برانکو، جواب داد! پرسپولیس هم در لیگ برتر برنده شد و هم در لیگ آسیا، یکی از تیمهای «دهانپرکن» و بلندآوازه را شکست داد! الاهلی از حجاز را. برانکو در ورزشگاه الوصل دبی هم به خوبی و عنان مسابقه را به دست مردانش داد! پرسپولیس جور دیگری بازی کرد! برانکو، بیشترین فضا را، نه برای تکروی بلکه در راستای پاسکاری و حفظ توپ و حرکات تکنیکی و خلاقانه به بازیکنانش داد!
هم بازی با یک مهاجم نوک- علیپور- معنادار بود و هم اضافه کردن مرد دوم خط حمله: ماریو بودیمیر!
برانکو، نشان داد راه رام کردن مردان سرکش را بلد است! برانکو هم تمام خط هافبک توپبازش را به خوبی اداره کرد و هم شجاع خلیل زاده را به «تیمی»ترین عضو تیمش بدل نمود!
و حالا شاهد پیکاری میشویم که دایی را برابر برانکو قرار میدهد! هیجان صرف، سینه به سینه خونسردی کامل! هر دو مربی و لاجرم هر دو تیم، میدانند که چهکار باید بکنند و چرا؟ فکورانهترین بازی جنگی!
مثل همین ذوبآهن که مدیریت کاربلد داشت! بازیکن زهردار و با جربزه هم داشت ولی حیف که مربی اش کارکشته و «مار خورده» نبود! لاجرم ذوبآهن با یک چرخ لنگ، به هیچ جا نرسید و با آن روال، به هیچ جا هم نمیرسید!
و حالا دوباره نوبت میرسد به علیرضا منصوریان که نه عجله کند و نه «دلگندگی»؛ گفتهاند آسیاب به نوبت! منصوریان الان، مردی است که «انگ» ذوبآهن است! دری که به دیوار و دری که به پنجره میخورد! عجله، کار شیطان است! منصوریان، دیگر در این دام نباید گرفتار شود! که اگر نشود، این خواهد شد که شده است!
استقلال شاخ و شانه میکشد
نیمه دوم و نیمه بهتر تیم شفر
درباره استقلال که حالا دوست و دشمن، تحسینش میکنند و البته که جای تحسین دارد، باید متذکر شویم:
... این همان تیم است! با همان سرمربی! با همان کادر فنی! با همان سرپرست و با همان مدیر که مأمور است، خرابیهای ۵-۴ ساله اخیر را، تبدیل کند به آبادی! این همان تیم است که هر حرکتش «ممد اعتراض» بود و هر بازی اش محل اعتراض!
به حرف مردم- حالا هر مردمی که هستند، باشند- کاری نداریم ولی این اواخر، شاهد بیباوری خود آقای شفر هم شده بودیم! بیباور به خودش! کمباور به خودش و بدباور هم به خودش!
استقلال از لحظهای در قالب خودش فرو رفت و جان دوباره گرفت که مدعیان پرگو- که گفتههایشان کمترین بهرهای از حرفهای درست هم نداشت- ترسی برشان داشت! دلشان لرزید! اعلام برائت کردند! خود را کنار کشیدند و شفر را تنها گذاشتند! که مبادا شریک جرم باشند! وگرنه هواداران که مظهر خلوصند، همیشه هستند!
«مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان»! شفر این معنا را فهمید و دودستی چسبید به بازیکنانش! استقلال را از ترس باختن و بد باختن، رها کردند و شفر هم فرصت را غنیمت شمرد! در غیاب ۷-۸-۱۰ بازیکن اصلی و مردان همیشه فیکس، شفر دوباره جسارت نشان داد، با جوهر حرف زد و تیغدار عمل کرد و تازه اینجا بود که فهمید استقلال چه تیم پرمایهای است! تیمی که هم برای سپاهان و هم برای بقیه شاخ و شانه میکشد!
برانکو- دایی
چشم برابر چشم
پرسپولیس که روز شنبه، با سایپا جنگی دارد از جنس کمعیار، در واقع آن روزی روح بزرگ و روح برنده خود را به معرض دید و مطالعه همگان (آنها که میبینند و آنها که میفهمند) قرار داد که بازیکنی مثل مهدی ترابی و نعمتی را از بازی با پیکان معاف کرد تا برابر الاهلی، با حداکثر قوای ممکن و با حد اعلای دوندگی لازم ظاهر شود! آقای ایوانکوویچ، خشت خام را میدید و پختگی خود را به رخ میکشید!
برنامه ساده برانکو، جواب داد! پرسپولیس هم در لیگ برتر برنده شد و هم در لیگ آسیا، یکی از تیمهای «دهانپرکن» و بلندآوازه را شکست داد! الاهلی از حجاز را. برانکو در ورزشگاه الوصل دبی هم به خوبی و عنان مسابقه را به دست مردانش داد! پرسپولیس جور دیگری بازی کرد! برانکو، بیشترین فضا را، نه برای تکروی بلکه در راستای پاسکاری و حفظ توپ و حرکات تکنیکی و خلاقانه به بازیکنانش داد!
هم بازی با یک مهاجم نوک- علیپور- معنادار بود و هم اضافه کردن مرد دوم خط حمله: ماریو بودیمیر!
برانکو، نشان داد راه رام کردن مردان سرکش را بلد است! برانکو هم تمام خط هافبک توپبازش را به خوبی اداره کرد و هم شجاع خلیل زاده را به «تیمی»ترین عضو تیمش بدل نمود!
و حالا شاهد پیکاری میشویم که دایی را برابر برانکو قرار میدهد! هیجان صرف، سینه به سینه خونسردی کامل! هر دو مربی و لاجرم هر دو تیم، میدانند که چهکار باید بکنند و چرا؟ فکورانهترین بازی جنگی!