خبرورزشی/ آرتین زهرابی؛ درباره چرایی برگزار نشدن رقابتهای لیگ برتر میتوانیم به دو روایت استناد کنیم؛ نخست شایعه معروف دستور فیفا و تمکین لاجرم فدراسیون فوتبال در بحث ورود بانوان به ورزشگاهها و دوم آنچه خود فدراسیون درباره تجهیز ورزشگاههای کشور میگوید.
این دو اتفاق، جدیترین موانع برگزاری لیگ هستند اما دلیل این همه استرس، ناراحتی و پریشان احوالی ما چیست؟ چرا وقتی بازیهای نیم بند لیگ برگزار نمیشود، ماتم گرفتهایم؟
این دو اتفاق، جدیترین موانع برگزاری لیگ هستند اما دلیل این همه استرس، ناراحتی و پریشان احوالی ما چیست؟ چرا وقتی بازیهای نیم بند لیگ برگزار نمیشود، ماتم گرفتهایم؟
آیا این لیگ، با کیفیت فاجعه باری که همه ما از آن مینالیم، ارزش این همه اندوه و مصیبت را دارد؟
در فوتبالی که برای پرداخت حق پخش، لقمه را دور سر میچرخانند، در لیگی که مدیرانش اعتراف میکنند صاحب تیمهای ورشکستهاند، در این فوتبال که خرج و دخلش با هم نمیخواند و باشگاهها بیشتر شبیه یک تیم محلی هستند، تعویق یک یا دو ماهه لیگ چرا باید موجی از ناراحتی و غم ایجاد کند؟
در فوتبالی که ریشه نیمی از تیمهای با اصالت را زدهاند و چیزی از آنها باقی نگذاشتهاند، تعویق یک ماهه لیگ چرا تا این حد دردآور شده است؟
ورزشگاههای کشور به قدری وضعیت ناراحتکننده دارند که همین امروز، تعمیرات سرسری آنها نیز دردی از ما دوا نمیکند.
همه چیز در این فوتبال برعکس است؛ تهرانیها و جنوبیها زمین چمن صاف و یکدست دارند، شمالیها اما در چمن مصنوعی بازی میکنند! همین نکته به ظاهر خندهدار باید دیر برگزار شدن یا اساساً تعطیلی رقابتهای لیگ را توجیه کند.
این که زانوی غم بغل گرفتهایم و مثل بچهها برای تعطیلی این لیگ بی در و پیکر گریه میکنیم جزو همان خلق و خوی عجیب ما ایرانیهاست.
ما در همه چیز غیرقابل پیشبینی هستیم؛ حتی در غم و اندوه و ماتم و عزا!
در فوتبالی که برای پرداخت حق پخش، لقمه را دور سر میچرخانند، در لیگی که مدیرانش اعتراف میکنند صاحب تیمهای ورشکستهاند، در این فوتبال که خرج و دخلش با هم نمیخواند و باشگاهها بیشتر شبیه یک تیم محلی هستند، تعویق یک یا دو ماهه لیگ چرا باید موجی از ناراحتی و غم ایجاد کند؟
در فوتبالی که ریشه نیمی از تیمهای با اصالت را زدهاند و چیزی از آنها باقی نگذاشتهاند، تعویق یک ماهه لیگ چرا تا این حد دردآور شده است؟
ورزشگاههای کشور به قدری وضعیت ناراحتکننده دارند که همین امروز، تعمیرات سرسری آنها نیز دردی از ما دوا نمیکند.
همه چیز در این فوتبال برعکس است؛ تهرانیها و جنوبیها زمین چمن صاف و یکدست دارند، شمالیها اما در چمن مصنوعی بازی میکنند! همین نکته به ظاهر خندهدار باید دیر برگزار شدن یا اساساً تعطیلی رقابتهای لیگ را توجیه کند.
این که زانوی غم بغل گرفتهایم و مثل بچهها برای تعطیلی این لیگ بی در و پیکر گریه میکنیم جزو همان خلق و خوی عجیب ما ایرانیهاست.
ما در همه چیز غیرقابل پیشبینی هستیم؛ حتی در غم و اندوه و ماتم و عزا!