خبرورزشی/ آرتین زهرابی؛ اردشیر لارودی چه زیبا در خبرورزشی نوشت «عیب در کار این و آن مجری و اشکالی در عملکرد عوامل انسانی برنامههای جدید وجود ندارد اما برنامههای جانشین، سردند و ۹۰ گرم بود و روح داشت!»
گرمای 90 چنان بود که بیش از 6 ماه از محاق آن می گذرد اما درباره اش بحث می شود. چه بحثهایی هم میشود، حتی در غیاب سکوت طولانی عادل فردوسیپور...
او هیچ حرفی نمیزند و در سادهترین اتفاق ممکن، سرش را با فوتبال و بازی با دوستانش گرم میکند. پدرم ایرج زهرابی هم هر وقت از مدیریت فوتبال دور بود، سرش را با فوتبال سالنی گرم میکرد؛ گاهی وقتها تنیس، بعضی وقتها والیبال. همیشه میگفت وقتی دنبال توپ میدوی، انگار خواب و خیال نداری. گویی هیچ فکری سراغت را نمیگیرد. سرت با فوتبال گرم میشود؛ انگار هیچ غصهای نداری...
***
تقاضا برای مصاحبه با فردوسیپور زیاد است؛ او در گپ و گفتهای خصوصی هم تمایلی به توضیح و بحث ندارد. کارش را انجام میدهد. در دانشگاه درس میدهد. فوتبال بازی میکند. روزنامهها و سایتهای ورزشی را دنبال میکند. ترجمه میکند و مهمتر از همه این که درباره آنچه گذشت سکوت میکند.
تصور کنید فردوسیپور یک صفحه در اینستاگرام باز میکرد؛ در این صورت چه اتفاقی رخ میداد؟ او هرگز وارد فضای مجازی نشد و یک سکوت معنادار را به جذابیتهای این فضای شلخته ترجیح داد.
حالا دیگر او بیشتر از همیشه غرق سکوت شده تا دیگران که مقهور همین فضای مجازی شدهاند و با یک سفر به کانادا، ماهها تقاص آنچه گفته و شعار داده بودند را پس دادند، از سکوت فردوسیپور بنویسند و پستهایی را در حمایت از او منتشر کنند...
خوب است که فردوسیپور صفحهای در اینستاگرام ندارد. دنیای سادهای که او داشت حیف است در وانفسای فضای مجازی به هم بریزد. چهره عادل، یادآور همان فرد متشخص و دوست داشتنی برنامه 90 است که لحظهای روی صندلیاش آرام و قرار نداشت و هر لحظه میخواست نکتهای تازه را با مخاطبانش مطرح کند.
جای خودش و برنامه گرم و روحنوازش در این روزگار خالی است و سکوتش هم البته سرشار از ناگفتههاست...
۱
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
خوب است که فردوسیپور صفحه ای در اینستاگرام ندارد. دنیای سادهای که او داشت حیف است در وانفسای فضایمجازی به هم بریزد.