خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ تا این ساعت که حدود عصر و نزدیک غروب روز جمعه ١٦ خرداد ٩٩ است، خبرى از تعلیق فوتبال ایران نیست! بدگمانى‌ها، رخ نداده‌اند، در فوتبال همه را نمى‌توان به دروغگویى متصف کرد! هستند آدم‌هایى که مى‌توان روى حرفشان حساب کرد! مردانى که جز در مورد تخصصشان وارد حیطه دیگرى نمى‌شوند! مردانى مثل احمد براتى که باید آرزو کرد این ویژگى را- دروغ نگفتن را – هیچ‌گاه از دست ندهد!
امیدواریم که مسئله‌ها حل شوند و فوتبال ایران، به دست کسانى که اهلیت کافى ندارند، وادار به درجا زدن نشود! امیدواریم ٨٠ مشکل و اشکال که فیفا وارد مى‌داند، به صفر برسند که چاره‌اى جز این نیست! امیدواریم فضایى آنچنان رفیقانه و صاف حاکم شود که نیاز به پنهان‌کارى نباشد! باید کوشش کرد تا کارهاى بزرگ، به دست مردمان بزرگ و قابل اعتنا سپرده شود! فوتبال ایران، از چاله به چاه کم نیفتاده است و دیگر هم نباید دچار این آفت شود! بازى جدید نهاد غیردولتى، اما دولتى (!) که آغاز شده است، باید تعطیل شود!
امیدواریم که مسئله‌ها حل شوند و فوتبال ایران، به دست کسانى که اهلیت کافى ندارند، وادار به درجا زدن نشود! امیدواریم ٨٠ مشکل و اشکال که فیفا وارد مى‌داند، به صفر برسند که چاره‌اى جز این نیست! امیدواریم فضایى آنچنان رفیقانه و صاف حاکم شود که نیاز به پنهان‌کارى نباشد! باید کوشش کرد تا کارهاى بزرگ، به دست مردمان بزرگ و قابل اعتنا سپرده شود! فوتبال ایران، از چاله به چاه کم نیفتاده است و دیگر هم نباید دچار این آفت شود! بازى جدید نهاد غیردولتى، اما دولتى (!) که آغاز شده است، باید تعطیل شود!
جاى خالى بزرگان
چرا عاقل کند کارى که باز آرد پشیمانى! چرا فوتبال ایران، به حال و روزى دچار شود که از مردان درجه اولش، خبرى در مورد امور اجرایى اش نتوان گرفت؟ چرا از خردپیشگان باید فاصله گرفت؟ خردورزى چه عیبى دارد که مردان صاحب خرد را، به اجلاس رسمى نمى‌خوانیم؟ امروز، کار به دستان فوتبال، هیچ‌کدام شناخته شده و صاحب کارنامه نیستند و معلوم نیست چرا! زمینه کارى دست‌اندرکارانشان پر است از خالى و سرشار است از هیچ! و کسى نمى‌گوید که چرا؟
آیا فوتبال را با این رویه و با این نیروها، مى‌توان اداره کرد؟ آیا شایسته است فوتبال ایران را به دست کسانى سپرد که نمى‌دانند فیفا در طول یکسال، چه مکاتبه‌اى با آن‌ها داشته و چه مواردى را از آن‌ها خواسته است! مردانی که هستند تا نخواهند و نتوانند مؤثر باشند! یعنى فوتبال ایران، تا به این درجه، دچار قحط‌الرجال شده است؟ چرا قحط‌الرجال؟ چرا فرار کردن از عقلا و عقل‌اندیشان؟ و آیا باید مردان کاربلد را در عرصه فوتبال قلع و قمع کرد؟ چرا؟ به کدام دلیل عقلانى؟ براى رسیدن به چه مقصد و منظورى؟
ضرورت: باید از شر بى‌خردى و از عواقب نابلدى خلاص شد! باید فوتبال را درست و درخور لیاقتى که دارد، اداره کرد!
چرا عاقل کند کارى که باز آرد پشیمانى! چرا فوتبال ایران، به حال و روزى دچار شود که از مردان درجه اولش، خبرى در مورد امور اجرایى اش نتوان گرفت؟ چرا از خردپیشگان باید فاصله گرفت؟ خردورزى چه عیبى دارد که مردان صاحب خرد را، به اجلاس رسمى نمى‌خوانیم؟ امروز، کار به دستان فوتبال، هیچ‌کدام شناخته شده و صاحب کارنامه نیستند و معلوم نیست چرا! زمینه کارى دست‌اندرکارانشان پر است از خالى و سرشار است از هیچ! و کسى نمى‌گوید که چرا؟
آیا فوتبال را با این رویه و با این نیروها، مى‌توان اداره کرد؟ آیا شایسته است فوتبال ایران را به دست کسانى سپرد که نمى‌دانند فیفا در طول یکسال، چه مکاتبه‌اى با آن‌ها داشته و چه مواردى را از آن‌ها خواسته است! مردانی که هستند تا نخواهند و نتوانند مؤثر باشند! یعنى فوتبال ایران، تا به این درجه، دچار قحط‌الرجال شده است؟ چرا قحط‌الرجال؟ چرا فرار کردن از عقلا و عقل‌اندیشان؟ و آیا باید مردان کاربلد را در عرصه فوتبال قلع و قمع کرد؟ چرا؟ به کدام دلیل عقلانى؟ براى رسیدن به چه مقصد و منظورى؟
ضرورت: باید از شر بى‌خردى و از عواقب نابلدى خلاص شد! باید فوتبال را درست و درخور لیاقتى که دارد، اداره کرد!
سلب استقلال از فدراسیون
چرا باید وزیر ورزش را مقابل FIFA و AFC قرار داد؟ چرا باید کارى کرد که خواسته فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا، عدم حضور وزیر ورزش در مجمع فدراسیون فوتبال باشد؟ چرا کار‌ها را به شیوه‌اى پیش مى‌برید که این برخورد، اعمال مى‌شود؟ چرا؟
براى چه باید مفادى در اساسنامه فدراسیون فوتبال وارد کرد که ناچار از تغییر دادنش باشیم؟ چرا خود را دیرفهم معرفى مى‌کنیم؟ چرا شخصیت‌هاى ممتاز و درجه اول فوتبال ایران، نباید رغبت حضور و میل به خدمت داشته باشند؟ زدن و پراکندن اشخاص کارنامه‌دار، سودش نصیب چه کسانى مى‌شود؟ آدمى که یک نانوایى را هم نمى‌تواند اداره کند، جایش اینجاست؟ چرا جاى بزرگان فوتبال، در جلسات مجمع فدراسیون باید خالى باشد؟ اجلاس درجه دو‌ها و درجه سه‌ها، چه فایده‌اى دارد؟ چرا از تجربه‌هاى متنبه‌کننده درس نمى‌گیریم؟ چرا کارى مى‌کنیم که زبان AFC سر فوتبال ما، دراز باشد؟ چرا زبان‌درازى خنگ‌هاى AFC را به جان مى‌خرید؟
چرا هیچ‌کس، درباره اتفاقاتى که رخ داده، حرف محکمه‌پسندى به زبان نمى‌آورد؟ چرا استقلال فدراسیون را به انواع ترفند‌ها و اخیراً با مفهوم دولتى بودن غیردولتى، سلب مى‌کنیم؟
چرا باید وزیر ورزش را مقابل FIFA و AFC قرار داد؟ چرا باید کارى کرد که خواسته فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا، عدم حضور وزیر ورزش در مجمع فدراسیون فوتبال باشد؟ چرا کار‌ها را به شیوه‌اى پیش مى‌برید که این برخورد، اعمال مى‌شود؟ چرا؟
براى چه باید مفادى در اساسنامه فدراسیون فوتبال وارد کرد که ناچار از تغییر دادنش باشیم؟ چرا خود را دیرفهم معرفى مى‌کنیم؟ چرا شخصیت‌هاى ممتاز و درجه اول فوتبال ایران، نباید رغبت حضور و میل به خدمت داشته باشند؟ زدن و پراکندن اشخاص کارنامه‌دار، سودش نصیب چه کسانى مى‌شود؟ آدمى که یک نانوایى را هم نمى‌تواند اداره کند، جایش اینجاست؟ چرا جاى بزرگان فوتبال، در جلسات مجمع فدراسیون باید خالى باشد؟ اجلاس درجه دو‌ها و درجه سه‌ها، چه فایده‌اى دارد؟ چرا از تجربه‌هاى متنبه‌کننده درس نمى‌گیریم؟ چرا کارى مى‌کنیم که زبان AFC سر فوتبال ما، دراز باشد؟ چرا زبان‌درازى خنگ‌هاى AFC را به جان مى‌خرید؟
چرا هیچ‌کس، درباره اتفاقاتى که رخ داده، حرف محکمه‌پسندى به زبان نمى‌آورد؟ چرا استقلال فدراسیون را به انواع ترفند‌ها و اخیراً با مفهوم دولتى بودن غیردولتى، سلب مى‌کنیم؟
کریم باوى و همت عالى همبازیانش
اول باید بدانیم درباره چه کسى حرف مى زنیم تا بتوانیم از عهده اداى مطلب برآییم.
حرف از کریم باوى مى‌زنیم! سرزنى بى‌مثال و گلزنى قوى! بداقبالى که ٢٠ سال زودتر به دنیا آمد وگرنه، الان یک بازیکن چند میلیاردى بود!
خوش‌قامت! خوش‌استیل! خوش‌قواره و مسلط بر توپ و بر محوطه جریمه حریف! بهترین در نوع خودش! هم گلزن و هم پدیدآورنده لحظه‌هاى گلزنى براى همبازیان خود! فرشاد آقاى گل، اولین گل‌هاى ملى خود را در کنار کریم باوى زد! و کریم، اینک بیمار است! بیمار و بسترى است! ولى فراموش شده نیست!
اهالى فوتبال، دست به کار شده‌اند تا بزرگ سه دهه پیش را، تنها نگذارند! بچه‌هاى کرج، بچه‌هاى پاس، حمید استیلى- که در این موارد پیشقدم و دست به جیب است- و قلعه‌نویى، در حال بجا آوردن اصل اصیل «کارى بکن» هستند، پیش از آنکه هیچ‌کاره شوند! گلریزان براى تأمین هزینه جراحى کریم باوى در کار است! استیلى، محور این کار خداپسند است!
آیا زمان احداث یک صندوق رسیدگى به قهرمانان و مردمان آبرومند و صاحب عزت نفس، نرسیده است؟
اول باید بدانیم درباره چه کسى حرف مى زنیم تا بتوانیم از عهده اداى مطلب برآییم.
حرف از کریم باوى مى‌زنیم! سرزنى بى‌مثال و گلزنى قوى! بداقبالى که ٢٠ سال زودتر به دنیا آمد وگرنه، الان یک بازیکن چند میلیاردى بود!
خوش‌قامت! خوش‌استیل! خوش‌قواره و مسلط بر توپ و بر محوطه جریمه حریف! بهترین در نوع خودش! هم گلزن و هم پدیدآورنده لحظه‌هاى گلزنى براى همبازیان خود! فرشاد آقاى گل، اولین گل‌هاى ملى خود را در کنار کریم باوى زد! و کریم، اینک بیمار است! بیمار و بسترى است! ولى فراموش شده نیست!
اهالى فوتبال، دست به کار شده‌اند تا بزرگ سه دهه پیش را، تنها نگذارند! بچه‌هاى کرج، بچه‌هاى پاس، حمید استیلى- که در این موارد پیشقدم و دست به جیب است- و قلعه‌نویى، در حال بجا آوردن اصل اصیل «کارى بکن» هستند، پیش از آنکه هیچ‌کاره شوند! گلریزان براى تأمین هزینه جراحى کریم باوى در کار است! استیلى، محور این کار خداپسند است!
آیا زمان احداث یک صندوق رسیدگى به قهرمانان و مردمان آبرومند و صاحب عزت نفس، نرسیده است؟
