خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ رفته بودیم که ببریم، اما باختیم! رفته بودیم که جبران کنیم، اما تکرار کردیم! رفته بودیم که نمایش عالیتری داشته باشیم ولی به نتایج ضعیفتری رسیدیم! نمایشی دانیتر!
... یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو!
ما چه کاشتهایم؟ ما چه میکاریم؟ ما فوتبالمان را چگونه پیش میبریم؟
ما شکرانه نعمت بزرگی را که از آن برخورداریم، چگونه میپردازیم؟ این باختها و این ناکامیها، ربطی به تصمیمهای غلط و اشتباهآمیز شفر در کنار زمین ندارد، یا به خودزنیهای آشکار برانکو!
ما «قدر نعمت» را بهجا نمیآوریم! ما از موهبتهایمان غلط و «وارونه» استفاده میکنیم! ما حق فوتبالمان را میخوریم! ما به فوتبالمان، به هواداران فوتبال ایرانی، به ثروت خدادادهای که نصیبمان شده است، بد میکنیم!
پرسپولیس، به یک «آن» باخت و استقلال هم مغلوب یک لحظه به همان ناجوری شد، اما شکست خوردن فوتبال یک جریان کمسوادانه و اندکخواهانه است بر یک جریان!
آینده فوتبال
راه بهتر-راه بدتر
عدهای -که اتفاقاً دستاندرکارند و مسئولیت درجه اولی هم دارند- بر این باورند:
... بهتر است فوتبال با همین فرمان حرکت کند! اینان با تغییر و با تحول و با بهتر شدن، میانهای ندارند!
از خودمان میپرسیم: ما بر چه باوری هستیم؟ به نظر ما که دستی بر آتش فوتبال داریم، درست کدام است و غلط کدام؟ «ما» که مثلاً از عاملان تغییریم و از پیشرفتآفرینانیم! ما چه نظری داریم؟
یعنی ما هم باید بکوشیم تا فوتبال تغییر خط ندهد؟ یعنی ما هم باید بیعمل بنشینیم به گوشهای، صم و بکم! ما هم اهل سکون و سکوت و باری به هر جهت بودن، باید باشیم؟ خواسته ما نیز باید در این چند کلمه خلاصه شود که: ... این نیز بگذرد! و کوشش کنیم که بگذرد، اما چگونه؟ اما در چه مسیری؟ اما به چه قیمتی؟ مثل ۷، ۸، ۱۰ سال اخیر؟
نه! بهتر است و بلکه لازم است با فرمان دیگری حرکت کند! بهتر است و بلکه واجب است، فوتبال را با ایدههای امروزیتر و با اهداف آیندهنگرانه تری به حرکت درآوریم و بهتر است سکوت و رخوت پیشه نکنیم!
هشدارهای تکراری
۳- صدای آنها که اعتقاد دارند بهتر است فوتبال با همین فرمان به حرکتش ادامه دهد، در گوشمان میپیچد! با همین فرمان برویم، لابد به قعر دره!
پرسپولیس گل «آخر وقتی» را خورده است! قبول داریم که روی آفساید بیتردیدی، دروازه بیرانوند را باز کرده است ولی این را هم ناچاریم بپذیریم که کلاس بازی تیم قطری، برتر بود! السد، بیش از یک شانس گل برای خود ساخت! رفته بودیم که نبازیم یا بد بازندهای نشویم! ستارههای زمین بیرانوند، شجاع و سیدجلال حسینی بودند!
دلیل آقایانی که در جا زدن فوتبال مایند، چیست؟ چرا باید حسرت ایام گذشته و سالهای پیشین را بخوریم؟ سال به سال، چرا دریغ از پارسال؟ البته با این بضاعت فکری، چارهای هم نیست! هر که، نان از عمل خویش خورد و عمل و آمال آقایان همین است!
پرسپولیس همانطور میبازد که استقلال هم! و استقلال نیز عین پرسپولیس! هر دو نیز، شبیه و مانند تیم ملی! به رغم شایستگیهای بیشتر! برخلاف استعداد و قابلیتی که داریم؟ بچههای خوب و فوتبال نشسته، سنگین، کند و اهمالکار!
سؤالمان در هوا میپیچد و موج میزند: ... چهار سال دیگر، در جام ملتها، به کجا خواهیم رسید؟ آیا این باختها و آیا این بد باختنها، تکرار نمیشود؟ و درد این شکستهای تکراری، به خودمان نباید بیاورد؟ چنین نتایجی، هشدار دهنده نتایجی که بدترند، نیست؟
... یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو!
ما چه کاشتهایم؟ ما چه میکاریم؟ ما فوتبالمان را چگونه پیش میبریم؟
ما شکرانه نعمت بزرگی را که از آن برخورداریم، چگونه میپردازیم؟ این باختها و این ناکامیها، ربطی به تصمیمهای غلط و اشتباهآمیز شفر در کنار زمین ندارد، یا به خودزنیهای آشکار برانکو!
ما «قدر نعمت» را بهجا نمیآوریم! ما از موهبتهایمان غلط و «وارونه» استفاده میکنیم! ما حق فوتبالمان را میخوریم! ما به فوتبالمان، به هواداران فوتبال ایرانی، به ثروت خدادادهای که نصیبمان شده است، بد میکنیم!
پرسپولیس، به یک «آن» باخت و استقلال هم مغلوب یک لحظه به همان ناجوری شد، اما شکست خوردن فوتبال یک جریان کمسوادانه و اندکخواهانه است بر یک جریان!
آینده فوتبال
راه بهتر-راه بدتر
عدهای -که اتفاقاً دستاندرکارند و مسئولیت درجه اولی هم دارند- بر این باورند:
... بهتر است فوتبال با همین فرمان حرکت کند! اینان با تغییر و با تحول و با بهتر شدن، میانهای ندارند!
از خودمان میپرسیم: ما بر چه باوری هستیم؟ به نظر ما که دستی بر آتش فوتبال داریم، درست کدام است و غلط کدام؟ «ما» که مثلاً از عاملان تغییریم و از پیشرفتآفرینانیم! ما چه نظری داریم؟
یعنی ما هم باید بکوشیم تا فوتبال تغییر خط ندهد؟ یعنی ما هم باید بیعمل بنشینیم به گوشهای، صم و بکم! ما هم اهل سکون و سکوت و باری به هر جهت بودن، باید باشیم؟ خواسته ما نیز باید در این چند کلمه خلاصه شود که: ... این نیز بگذرد! و کوشش کنیم که بگذرد، اما چگونه؟ اما در چه مسیری؟ اما به چه قیمتی؟ مثل ۷، ۸، ۱۰ سال اخیر؟
نه! بهتر است و بلکه لازم است با فرمان دیگری حرکت کند! بهتر است و بلکه واجب است، فوتبال را با ایدههای امروزیتر و با اهداف آیندهنگرانه تری به حرکت درآوریم و بهتر است سکوت و رخوت پیشه نکنیم!
هشدارهای تکراری
۳- صدای آنها که اعتقاد دارند بهتر است فوتبال با همین فرمان به حرکتش ادامه دهد، در گوشمان میپیچد! با همین فرمان برویم، لابد به قعر دره!
پرسپولیس گل «آخر وقتی» را خورده است! قبول داریم که روی آفساید بیتردیدی، دروازه بیرانوند را باز کرده است ولی این را هم ناچاریم بپذیریم که کلاس بازی تیم قطری، برتر بود! السد، بیش از یک شانس گل برای خود ساخت! رفته بودیم که نبازیم یا بد بازندهای نشویم! ستارههای زمین بیرانوند، شجاع و سیدجلال حسینی بودند!
دلیل آقایانی که در جا زدن فوتبال مایند، چیست؟ چرا باید حسرت ایام گذشته و سالهای پیشین را بخوریم؟ سال به سال، چرا دریغ از پارسال؟ البته با این بضاعت فکری، چارهای هم نیست! هر که، نان از عمل خویش خورد و عمل و آمال آقایان همین است!
پرسپولیس همانطور میبازد که استقلال هم! و استقلال نیز عین پرسپولیس! هر دو نیز، شبیه و مانند تیم ملی! به رغم شایستگیهای بیشتر! برخلاف استعداد و قابلیتی که داریم؟ بچههای خوب و فوتبال نشسته، سنگین، کند و اهمالکار!
سؤالمان در هوا میپیچد و موج میزند: ... چهار سال دیگر، در جام ملتها، به کجا خواهیم رسید؟ آیا این باختها و آیا این بد باختنها، تکرار نمیشود؟ و درد این شکستهای تکراری، به خودمان نباید بیاورد؟ چنین نتایجی، هشدار دهنده نتایجی که بدترند، نیست؟