۰
چهارشنبه ۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۰
۰ |
۰

نمی‌دانم چه كسی با جام قهرمانی خوابيد

رونالدو: فرانسوی‌ها جوری می‌خنديدند كه انگار فينال را برده‌اند

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

در مصاحبه‌ای با محله «فرانس‌فوتبال» کریس رونالدو از مسائل مختلفی از جمله فینال یورو 2016 حرف زده که می‌توانید این مصاحبه مفصل را در این مطلب بخوانید.

رونالدو: فرانسوی‌ها جوری می‌خنديدند كه انگار فينال را برده‌اند

كريس رونالدو ستاره پرتغالي رئالمادريد گفتوگوي بسيار مفصلي با مجله «فرانسفوتبال» داشته كه بيشتر آن مربوط به قهرماني پرتغال در يورو و شكست دادن فرانسه در فينال اين بازيهاست. خلاصهاي از اين گفتوگوي چندين صفحهاي را از نظر ميگذرانيد.

 

* شب قبل از فينال يورو راحت خوابيديد؟

به معناي واقعي بله. ميدانستم قبل از شروع يك روز ويژه بايد خواب خوبي داشته باشم. البته وقتي به تختخواب ميروم، هميشه خوب ميخوابم چون وجدانم آسوده است. وقتي بيدار شدم، شرايط فرق ميكرد؛ قلبم تندتر ميزد و در نگاه بچههاي تيم متوجه تفاوتها شده بودم. خب كمي هم مضطرب بوديم. ميدانستيم آن روز برايمان با روزهاي ديگر فرق ميكند.

 

* حالا كه ميگوييد راحت خوابيديد، يادتان ميآيد خواب هم ديده باشيد؟ اگر بله، چه خوابي؟

بله، خواب هم ديدم ولي خوابم فوتبالي نبود. خواب چيزهاي ديگري ديدم و اميدوارم منظورم را بفهميد! در كل زياد خواب فوتبال نميبينم (لبخند ميزند).

 

* وقتي بيدار شديد، اولين فكري كه به سرتان زد چه بود؟

به اينكه روز ويژهاي شروع شده چون قرار بود فينال را مقابل فرانسه و در كشور فرانسه بازي كنم...  وووآآآ! لحظه بينظيري بود. به ساعتم نگاهي انداختم و گفتم: «خب، خوبه، هشت، نه ساعتم را خوابيدم». فكر ميكردم طول شب به خاطر هيجان و اضطراب بيدار شوم ولي اين اتفاق نيفتاد.

 

* رسم و عادت خاصي قبل از بازي در اينجور مسابقهها داريد؟

نه. فارغ از اينكه بازي مهم باشد يا نه، هميشه يكجور مهياي بازي ميشوم. طبيعتاً آدم هر روز فينال يورو را بازي نميكند ولي قبلاً سال 2004 وقتي 18 ساله بودم يك بار تجربه حضور در اين فينال را داشتم و حالا هم در 31 سالگي اين فرصت دوباره براي دومين بار دست داد.

 

* چه تفاوتي بين اين دو فينال بود؟

مطمئناً مسئوليت! در فينال اول مسئوليتم كمتر بود و زياد مثل بازيهاي فرانسه در كانون توجه نبودم. سال 2004 سعي ميكردم از بازيام در يورو بهره ببرم ولي امسال از من توقع زيادي ميرفت به ويژه اينكه ممكن بود اين آخرين فرصت براي من و نسلم باشد كه بتوانيم با پرتغال جام ببريم.

 

* چطور اين فشار و استرس را هضم كرديد؟

مهمترين چيز اين است كه ريلكس باشيم. به همتيميهايم گفتم درست است كه اين بازي فينال است ولي ما ميتوانيم برنده شويم. تيم ما مزيت بزرگي داشت: اينكه بخت اصلي قهرماني نبود! فرانسه مجبور بود يورو را در خانهاش ببرد ولي ما نه.

 

* چه موقع حس كردي كه ديگر بازي براي شما شروع شده است؟

وقتي به ورزشگاه رسيديم. بازي فينال بود ولي اولين فينالي نبود كه قرار بود در آن بازي كنم و ميتوانم مثلاً فينالهاي ليگ قهرمانان را براي مقايسه بياورم. البته من به آن اندازه استرس نداشتم چون وقتي با پرتغال بازي ميكني، ميداني چيزي براي از دست دادن نداري. تو مدعي قهرماني نيستي. آن روز فهميدم بازيكنان باتجربه بايد همين اعتمادشان را به جوانان منتقل كنند. راز موفقيت ما همين بود.

 

* يعني بازي كردن براي رئالمادريد اضطراب بيشتري براي شما دارد؟

بله چون رئالمادريد است و رئال عادت به بردن همه جامها دارد. رئال مجبور است ببرد. اين موضوع درباره پرتغال، كشوري كه در تاريخش هيچ جامي نبرده، صدق نميكند. آرام بوديم و به حرفهاي مربيمان گوش كرديم. او هم كاملاً مصمم بود كه قهرمان ميشويم. بعد از حرفهاي مربي قانع شدم كه فرانسه 50 بار حمله ميكند و ما بايد مطلقاً دفاع كنيم ولي از يكي، دو فرصتي كه به دست ميآوريم، استفاده ميكنيم و گل ميزنيم.

 

* قبل از فينال، با همتيميهاي رئاليتان يعني بنزما و واران حرف زديد؟

نه. در طول يورو با آنها حرف نزدم. البته قبل از شروع رقابتها در رختكن رئالمادريد خيلي با هم شوخي ميكرديم. خيلي از بازيكنان به من ميگفتند: «كريستيانو (به دليل حذف زودهنگام پرتغال از يورو) تعطيلات تابستانيات خيلي طولاني ميشود». كمتر كسي فكر ميكرد به فينال برسيم. كلي با توني كروس و اسپانياييها شوخي كرديم ولي با كريم كه شرايطش را خودتان ميدانيد و رافائل كه مصدوم شده بود، صحبتي نكرديم.

 

* قبل از شروع فينال براي همتيميهايتان صحبت كرديد؟

در طول يورو چهار، پنج باري حرف زدم ولي آن روز نه، حرفي نزدم. حتماً ميپرسيد چرا؟ چون حرفهاي مربي آنقدر شيوا و قانعكننده بود كه ديگر نيازي نبود چيزي بگويم. من هم به صورت تكي به عنوان كاپيتان تيم با بچهها صحبت كردم و چندين توصيه به آنها كردم.

 

* انگار اينكه نقش برادر بزرگتر را ايفا كنيد برايتان جذاب است... 

بله. به ويژه در پرتغال چون بازيكنان كمتجربهتري نسبت به رئال داريم و بازيهاي مهمتر كمتري هم تجربه كردهايم. تيم ملي پرتغال و رئالمادريد، دو دنياي كاملاً متفاوت هستند.

 

* وقتي با بازيكنان فرانسوي دست ميداديد، چيز خاصي در چشمانشان حس نكرديد؟

(سكوت طولانيمدتي ميكند و بعد يك لبخند ميزند).

 

* زود باشيد، تعريف كنيد... 

باشد، راستش را ميگويم. وقتي وارد زمين شديم تا گرم كنيم ديدم فرانسويها بيش از اندازه بازي را دستكم گرفتهاند. من به آنها نگاه كردم: خيلي زياد ميخنديدند و لبخند ميزدند. مطمئناً هركسي اين حق را دارد قبل از بازي بخندد ولي آن خنده حاكي از رضايت زياد بود... جوري ميخنديدند كه انگار فينال را بردهاند. هِه! اين موضوع مزيتي براي ما شد. بچههاي تيم را جمع كردم و گفتم: «بچهها، فرانسويها باورشان شده قهرمان شدن. فكر ميكنن ما رو راحت ميبرن ولي اين اجازه رو بهشون نميديم چون ما هستيم كه اونا رو ميبريم».

 

* وقتي همان ابتداي بازي با ديميتري پايت برخورد كردي، فكر ميكردي اتفاق وخيمي افتاده است؟

نه. درد داشتم ولي فكر نميكردم وخيم باشد. رفتم كنار زمين زانويم را مداوا كردم و دوباره برگشتم ولي وقتي دويدم حس كردم باز هم درد دارم. زانويم ورم داشت و نميتوانستم حتي پايم را جمع كنم. انجا بود كه فهميدم ديگر نميتوانم بازي كنم... فينالي كه رؤيايش را داشتم، نبود. برخلاف تمام انگيزههايي كه داشتم، ديگر نميتوانستم بازي كنم.

 

* وقتي به رختكن رفتيد، چه كار كرديد؟

درد داشتم و گريه ميكردم چون فكر ميكردم رباط صليبي پاره كردهام. پزشك تيم معاينه كرد و گفت رباط صليبي نيست ولي من به گريه كردن ادامه دادم... چند نفري سعي كردند من را آرام كنند. بعد از 10 يا 15 دقيقه بود كه توانستم بازي را از تلويزيون رختكن ببينم. دردم را فراموش كردم. از دوستان نزديكي كه پيشم آمده بودند، پرسيدم: «برم رو نيمكت بشينم يا نه؟». نيمه دوم هم در رختكن بودم. اضطراب زيادي داشتم و سرانجام براي وقتهاي اضافه رفتم روي نيمكت تا نزديك همتيميهايم باشم.

 

* وقتي روي نيمكت برگشتيد، همه فكر ميكردند مربي تيم شدهايد... 

فكر ميكردم ميتوانم راحت روي نيمكت بنشينم ولي اصلاً نميشد! ديدن بازي در آن شرايط بدتر از ديدن بازي از رختكن بود چون صداي بچهها و اتفاقات بازي را از نزديك ميشنيدم. واقعاً قاطي كرده بودم، البته از نوع خوبش منظورم است و همتيميهايم را از نزديك تشويق ميكردم و به آنها توصيههايي ميكردم. درست مثل يك كمكمربي.

 

* از لحظه گلزني ادر دقيقاً چه خاطرهاي داريد؟

مثل انفجار يك بمب بود! يك گل آن هم درست در فاصله 9 دقيقه مانده به پايان... همه به هدفي كه داشتيم نزديك شده بوديم. گل ادر، پرتغال يك بر صفر... خارقالعاده بود. واقعاً ديگر نميتوانستم كنترلي روي بدنم داشته باشم.

 

* بعد از بردن جام، يادتان ميآيد كي خوابيديد؟

فكر ميكنم ساعت 7 صبح بود. حس ميكردم راحتم. با يخي كه روي زانويم بود، خوابيدم ولي ساعت 9 بيدار شدم.

 

* شما با جام خوابيديد؟

(ميخندد) نه! نميدانم چه كسي با جام خوابيد. شايد كوئنترائو يا فرناندو سانتوس... 

 

* فوتبال هنوز هم براي كريس رونالدو يك حرفه است؟

بگذاريد يك اعتراف كنم: اگر فوتبال بازي نميكردم زندگيام خستهكننده ميشد. زندگي بدون توپ فوتبال برايم بيمعني است. وقتي بازي نميكنم ناراحت و ملالآور ميشوم. نميدانم متوجه منظورم شديد يا نه... 

 

* در راه كسب توپ طلا يك بازيكن فرانسوي هم مقابل شما قرار دارد كه بايد از اينكه در عرض چند هفته دو فينال مهم را به شما باخته، حسابي ناراحت باشد... 

بله، آنتوان گريزمن، همسايهام در مادريد (هر دو در يك مجتمع زندگي ميكنند). فصل پيش او عالي بود؛ دو تا فينال را بازي كرد و هر دو را به من باخت. واقعاً پسر باحالي است و اميدوارم به رشدش با همين فرمان ادامه دهد. او 25 ساله و جوان است؛ مسيري كه طي كرده، فوقالعاده است... اتفاق بامزهاي بود چون كمي بعد از فينال هر دو براي تعطيلات به ميامي رفته بوديم كه با او در يك رستوران كه به همراه نامزدش شام ميخورد روبهرو شدم. سر ميز من آمد و با لبخند بدجنسانهاي كه داشت، گفت: «كريستيانو، ازت متنفرم!».

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی