هرچند چند سال پیش نتوانست خواسته لهستانیها را برآورده کند. از طرفی تیم ملی والیبال ما بعد از ولاسکو نیاز به مربی بزرگی دارد. به برندی که خودباوری و اعتماد به نفس بازیکنان را بالا ببرد. مربیای مثل آناستازی. اما بزرگترین مانع برای نیامدن او به ایران شاید این بود که میخواست کادرش را خودش بیاورد. تصمیمی که منطقی به نظر میرسد. شاید اگر مربی نخواهد دستیار بیاورد، تنها دلیلش این است که میخواهد جایی مربیگری کند اما فدراسیون میتواند برای او در قراردادش این بند را بیاورد که او سال اول کارش میتواند دستیاران خودش را داشته باشد و بعد از یک سال طبق عملکرد و شناختی که از مربیان ایرانی به دست میآورد، باید از بین آنها دستیار انتخاب کند اما به نظر میرسد یک گزینه از جمع گزینههای فدراسیون جا افتاده است؛ آلکنوی روسی. مربیای که هم کاراکتر خوبی به لحاظ مدیریت دارد و هم علم والیبالش به روز است و در کارش تنها روی قدرت بازیکنان روس و بلوک شرق تکیه نمیکند. آلکنو برندی است که والیبال ما به او نیاز دارد. شاید تنها ایراد وارد به او ندانستن زبان است که با مترجم، مشکل حل میشود. مترجمی که روی نیمکت ننشیند و پشت سر تیم باشد. از طرفی همه مربیان در تایمها از کلیدواژههایی قابلفهم بازیکنان استفاده میکنند و حتی آنهایی که زبان بلد نیستند هم متوجه میشوند.
* مومنی مقدم؛ مربی والیبال پیکان