خبرورزشی /اردشیر لارودی:۱- همه بازى خوردیم! ما برخلاف ماهیت وظیفهاى که به عنوان مطبوعات، در دایره رسانه و مدیا برعهده داریم، اجازه دادیم بازیمان بدهند! ما با خامى و نپختگى هرچه تمام، راه دادیم تا مورد استفاده -در اصل سوءاستفاده- واقع شویم!
ما فراموش کردیم که فوتبال با خواستاندیشى اداره نمىشود! فوتبال را با خاصهخرجى، نمىتوان جلو برد! تمامیتخواهان، کارى از پیش نمىبرند! اصول مدیریت فوتبال مثل رموز چراغ جادو یا عصاى موسى نیست! این مغوله، کارى به غایت پیچیده است که در عین سختى، بسیار هم ساده مىنماید! سهل ممتنع! دشوار و آسان!
این وسط، ما هستیم که باید خود را بشناسیم! این وسط ماییم که باید حواسمان جمع باشد تا بازى نخوریم، تا عامل این و آن و بازیچه یکى از دو طرف دعوا نشویم!
متأسفانه این بار شدیم! متأسفانه، باید به زبان آمد و گفت که بازى خوردیم! شاید از هول حلیم توى دیگ افتادیم!
جلوى ضرر را از هرجا بگیرى منفعت است! پس به عقل درستاندیش خود مراجعه کنیم! به دعواى زرگرى کىروش و برانکو، روى ترش کرده و بىاعتنایى کنیم!
کارنامهدارها
٢- کارلوس کىروش کارنامهاى دارد که پیشروى ما قرار دارد! پیروزمند است و موفق!
برانکو هم در لیگ برتر، نوآورىها و قدرتنمایىها دارد! برانکو هم از جمله مردان از یاد نرفتنى است! قهرمانىهاى مکررش با ساختن و پرداختن بازیکنانى ممتاز براى تیم ملى! مثل بیرانوند و مثل وحید امیرى!
این رشته، باید مبارکرشتهاى باشد! این رشته، سر درازى باید داشته باشد!
برانکو و تیم ملى، کارشان پردوام است و همکاریشان مستدام و دنبالهدار! پرسپولیس چه بخواهد و چه نخواهد، در خدمت تیم ملى بوده، هست و خواهد بود! این رشته سر دراز دارد! همانطور که همکارى و همپیوندى استقلال و مربى اش شفر، با تیم ملى، رابطهاى قدیم است و رابطهاى ارگانیک است! پیدایى روزبه چشمى و مجید حسینى و آقایى کردن امید ابراهیمى، نه تصادف است و نه اتفاق! روندى است برآمده از یک پروسه!
بازى خوردیم و در پى نخودسیاه، به هر سو دویدیم! بازى خوردیم و سؤالهاى مهم را از قلم انداختیم!
عرضه اش را داریم
٣- امیر قلعهنویى، هوشمندتر از این است که در دام بیفتد! سپاهان با امیر، به فرداى این روزها مشغول است! ژنرال، دل در گرو کارش گذارده و «دم به تله» نمىدهد!
امیر چهارچنگ، به روزهاى مهم یارگیرى چسبیده و در حال ساختن سپاهانى دیگر است! کارى که از عهده اش برمىآید! کارى که پیش از این به مراتب بیش از این، انجامش داده! بازى نباید خورد! بازیچه نباید شد! حواس امیر جمع است!
کرانچار هم در فازى دیگر مشغول است! کرانچار دل نهاده در گرو مهرورزى به تیم امید! بستن راه امثال وینگادا و سایر ورشکستگان به تقصیر، مأموریت خطیرى است بر دوش کرانچار! به عرش رسانیدن تیم امید! با تیم امید، در خدمت تیم ملى بودن! در خدمت وظیفه غایى بودن!
سوپرجام ایرانى در راه است! شهرآورد پرسپولیس-استقلال در راه است! بازىهاى رفت و برگشت لیگ آسیا را باید برگزار کرد! پرسپولیس، الدحیل را باید مغلوب کند، در تهران و ٨٠ هزار نفره! السد قطر حریف استقلال است که ٨٠ هزار بازیگر دارد! چه وقت دعواست اینک؟ چه وقت چنگ بهروى هم انداختن است؟
بازى نخوریم تا در ادامه جام جهانى، با ارائه بازىهاى خوب، لیگ آسیا را ببریم! عرضه اش را داریم!
ما فراموش کردیم که فوتبال با خواستاندیشى اداره نمىشود! فوتبال را با خاصهخرجى، نمىتوان جلو برد! تمامیتخواهان، کارى از پیش نمىبرند! اصول مدیریت فوتبال مثل رموز چراغ جادو یا عصاى موسى نیست! این مغوله، کارى به غایت پیچیده است که در عین سختى، بسیار هم ساده مىنماید! سهل ممتنع! دشوار و آسان!
این وسط، ما هستیم که باید خود را بشناسیم! این وسط ماییم که باید حواسمان جمع باشد تا بازى نخوریم، تا عامل این و آن و بازیچه یکى از دو طرف دعوا نشویم!
متأسفانه این بار شدیم! متأسفانه، باید به زبان آمد و گفت که بازى خوردیم! شاید از هول حلیم توى دیگ افتادیم!
جلوى ضرر را از هرجا بگیرى منفعت است! پس به عقل درستاندیش خود مراجعه کنیم! به دعواى زرگرى کىروش و برانکو، روى ترش کرده و بىاعتنایى کنیم!
کارنامهدارها
٢- کارلوس کىروش کارنامهاى دارد که پیشروى ما قرار دارد! پیروزمند است و موفق!
برانکو هم در لیگ برتر، نوآورىها و قدرتنمایىها دارد! برانکو هم از جمله مردان از یاد نرفتنى است! قهرمانىهاى مکررش با ساختن و پرداختن بازیکنانى ممتاز براى تیم ملى! مثل بیرانوند و مثل وحید امیرى!
این رشته، باید مبارکرشتهاى باشد! این رشته، سر درازى باید داشته باشد!
برانکو و تیم ملى، کارشان پردوام است و همکاریشان مستدام و دنبالهدار! پرسپولیس چه بخواهد و چه نخواهد، در خدمت تیم ملى بوده، هست و خواهد بود! این رشته سر دراز دارد! همانطور که همکارى و همپیوندى استقلال و مربى اش شفر، با تیم ملى، رابطهاى قدیم است و رابطهاى ارگانیک است! پیدایى روزبه چشمى و مجید حسینى و آقایى کردن امید ابراهیمى، نه تصادف است و نه اتفاق! روندى است برآمده از یک پروسه!
بازى خوردیم و در پى نخودسیاه، به هر سو دویدیم! بازى خوردیم و سؤالهاى مهم را از قلم انداختیم!
عرضه اش را داریم
٣- امیر قلعهنویى، هوشمندتر از این است که در دام بیفتد! سپاهان با امیر، به فرداى این روزها مشغول است! ژنرال، دل در گرو کارش گذارده و «دم به تله» نمىدهد!
امیر چهارچنگ، به روزهاى مهم یارگیرى چسبیده و در حال ساختن سپاهانى دیگر است! کارى که از عهده اش برمىآید! کارى که پیش از این به مراتب بیش از این، انجامش داده! بازى نباید خورد! بازیچه نباید شد! حواس امیر جمع است!
کرانچار هم در فازى دیگر مشغول است! کرانچار دل نهاده در گرو مهرورزى به تیم امید! بستن راه امثال وینگادا و سایر ورشکستگان به تقصیر، مأموریت خطیرى است بر دوش کرانچار! به عرش رسانیدن تیم امید! با تیم امید، در خدمت تیم ملى بودن! در خدمت وظیفه غایى بودن!
سوپرجام ایرانى در راه است! شهرآورد پرسپولیس-استقلال در راه است! بازىهاى رفت و برگشت لیگ آسیا را باید برگزار کرد! پرسپولیس، الدحیل را باید مغلوب کند، در تهران و ٨٠ هزار نفره! السد قطر حریف استقلال است که ٨٠ هزار بازیگر دارد! چه وقت دعواست اینک؟ چه وقت چنگ بهروى هم انداختن است؟
بازى نخوریم تا در ادامه جام جهانى، با ارائه بازىهاى خوب، لیگ آسیا را ببریم! عرضه اش را داریم!