خبرورزشی/کاوه علیاسماعیلی؛ فصل هشتم بود و داماش هم وضعیت خوبی در جدول ردهبندی نداشت. به هر حال، وقتی وارد هتل محل اقامت تیم داماش گیلان شدیم، هنوز زمان ناهار نرسیده بود. ابتدا با چند بازیکن ملاقات کردم؛ تکتکشان میگفتند استانکو غرغرو است و از همه چیز ایراد میگیرد. مطمئن باشید برای مصاحبه، پوست تان را میکنَد! بعد از این حرفها، تصورم در مورد پیرمرد عوض شد و با روحیهای تهاجمی آماده مصاحبه شدم. به هر حال دوران خوب مطبوعات و رسانهها بود و حال و هوای جوانی ما را به جلو میبرد. در ابتدا، مصاحبه با استانکو در لابی آغاز شد، اما بعد از دقایقی از ما خواست کمی قدم بزنیم، چون هوای رشت در آن روز ابری بود و او میگفت یاد زادگاهم افتادم. همراه با مترجمش راه افتادیم و در تمام مدت ۲ ساعتی که کنارش بودیم، لبخند از لبش جدا نشد. تیتر آن مصاحبه را به یاد میآورم: «زن و بچه ندارم که به ایران بیایند!» و ما دیگر نپرسیدیم چرا؟ بعد از پایان مصاحبه گفت: «ایران به شکل عجیبی شبیه کرواسی است. مردم و آب و هوای کشورتان. همه چیز اینجا شبیه اشپیلت است. اگر کار و زندگی نداشتم، همیشه ایران میماندم، چون شبیه جایی است که به دنیا آمدم.»
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه
وقتی استانکو سرمربی داماش گیلان بود، سفری به رشت داشتیم تا با او مصاحبه کنیم. با چند بازیکن ملاقات کردم؛ تکتکشان میگفتند استانکو غرغرو است و از همه چیز ایراد میگیرد.