خبرورزشی/شهرام وزیری؛ تیم ملی حالا آماده رفتن به میدان هاست. باید میدان به میدان نه «بر» این تیم بدمنش بود که باید «با» یکی یکی ارکانش بهمنش بود... باید چشمهای بدبینی و بدسگالی را شست و اصل را بر برائت کیروش و تیمش گذاشت و قصاص قبل از میدان نکرد... دیگر چه بخواهیم و چه نخواهیم باید دل به افکار کیروش بست و دل به پای توانمند مردانمان گره زد. این تیم فرخنده حالا برآیندی از بایدها و نبایدهاست بنابراین باید واقعبینانه چشم بر آن دوخت و میدان به میدان به پایش نشست و دیدش و قضاوتش کرد... گذشته تمام شد و رفت. حالا همه چیز آماده یک آغاز است... دیگر نه سر عالیجناب کیروش مثل سر شاه است و نه جنابش بر بلندای شاهنشین فوتبالمان نشسته و نه سر نامبارکش هر روزه باید زیر گیوتین تیز نقادانش برود!
حالا باید هر آیینه با خیال تیم ملی شب کرد و بیخیال هرچه منتقد ریز و درشتش شد... بیخیال هرچه بیانیه و هرچه اطلاعیه تلنبار شده در پس و پیشش بود... برانکوها همه محترم و مایلیکهنها همه محترم و حاجرضاییها و ذوالفقارنسبها و قلعهنوییها و علی کریمیها و قاسمپورها و و و و به عنوان نماد منتقدان کیروش همه محترم...، اما آنچه حالا محترمتر و قابل تکریم است همین مجموعه فرخنده و مبارک تیم ملی است که بیش از هر کس و هر عقیده و هر مرام و مسلک باید به احترامش تمامقد ایستاد و کلاه از سر برداشت و با تمام وجود در جهت حمایتش همدل شد... باید با نگرشی مثبت یکدل و یکصدا از خوف شکستها پرهیز کرد و با رجا واثق دل به پیروزیهایش بست. دیگر فرصت گیر دادنها و پاپیچ شدنها گذشته و ارائه راهکارها و نقدهای کلیشهای و باسمهای همه نخنما شده... دیگر چیزی را نمیتوان عوض کرد.. نه کیروش را میشود عوض کرد و کلهپا کرد و نه افکارش را، اما آنچه حداقل برای مدتی میشود عوض کرد نگرش بعضیها نسبت به کیروش است. اینک زمان باور کردن کیروش و به تبع آن باور کردن مردان تحت فرمانش است. باید در راه حمایت از تیم ملی با تنی واحد همراه و همصدا شد. اگر این همصدایی برای بعضی آقایان منتقد سخت و دشوار است حداقل به پاس احترام به تمنیات خیل خلیل یک ملت لب فروبسته به کنجی نشسته سکوت کنند و بر این ملت منت گذاشته یک چندی از خودگویی و گندگویی و خودنماییهای کارشناسانه و انداختن پارازیت در میان شوق و ذوق و تمنیات این ملت خودداری کنند.
کیروش تا پایان کار هست، تا پایان کار همچنان سر به تنش هست، فرصت برای بریدن سرش کم نیست؛ منتقدان معزز لطف کنند فعلاً تا پایان کار این سر را بیخ تا بیخ نبرند... چند هفتهای دندان روی جگر بگذارند... البته اگر در عاقبت کار جگر مبارک بعضیها زیر فشار دندانها جگر زلیخا نشود!
حالا باید هر آیینه با خیال تیم ملی شب کرد و بیخیال هرچه منتقد ریز و درشتش شد... بیخیال هرچه بیانیه و هرچه اطلاعیه تلنبار شده در پس و پیشش بود... برانکوها همه محترم و مایلیکهنها همه محترم و حاجرضاییها و ذوالفقارنسبها و قلعهنوییها و علی کریمیها و قاسمپورها و و و و به عنوان نماد منتقدان کیروش همه محترم...، اما آنچه حالا محترمتر و قابل تکریم است همین مجموعه فرخنده و مبارک تیم ملی است که بیش از هر کس و هر عقیده و هر مرام و مسلک باید به احترامش تمامقد ایستاد و کلاه از سر برداشت و با تمام وجود در جهت حمایتش همدل شد... باید با نگرشی مثبت یکدل و یکصدا از خوف شکستها پرهیز کرد و با رجا واثق دل به پیروزیهایش بست. دیگر فرصت گیر دادنها و پاپیچ شدنها گذشته و ارائه راهکارها و نقدهای کلیشهای و باسمهای همه نخنما شده... دیگر چیزی را نمیتوان عوض کرد.. نه کیروش را میشود عوض کرد و کلهپا کرد و نه افکارش را، اما آنچه حداقل برای مدتی میشود عوض کرد نگرش بعضیها نسبت به کیروش است. اینک زمان باور کردن کیروش و به تبع آن باور کردن مردان تحت فرمانش است. باید در راه حمایت از تیم ملی با تنی واحد همراه و همصدا شد. اگر این همصدایی برای بعضی آقایان منتقد سخت و دشوار است حداقل به پاس احترام به تمنیات خیل خلیل یک ملت لب فروبسته به کنجی نشسته سکوت کنند و بر این ملت منت گذاشته یک چندی از خودگویی و گندگویی و خودنماییهای کارشناسانه و انداختن پارازیت در میان شوق و ذوق و تمنیات این ملت خودداری کنند.
کیروش تا پایان کار هست، تا پایان کار همچنان سر به تنش هست، فرصت برای بریدن سرش کم نیست؛ منتقدان معزز لطف کنند فعلاً تا پایان کار این سر را بیخ تا بیخ نبرند... چند هفتهای دندان روی جگر بگذارند... البته اگر در عاقبت کار جگر مبارک بعضیها زیر فشار دندانها جگر زلیخا نشود!