خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ سرانجام تمام شد! ماجراى مارک ویلموتس، او حالا دیگر سرمربى تیم ملى ایران است! و صد البته نه به صورت پاره وقت یا به شکل پروازى!
مربیگرى، حرفهاى تماموقت است، همین چند روز پیش بود که از قول... خواندیم که در روز، ١٤ ساعت از اوقاتش را با تیمش، با تیمهاى حریف، با تازههاى فوتبال که باید به پیشوازشان رفت و با اصول کلاسیکتر که باید در قالب و ظرفى تازه شکلشان داد، مىگذراند!
نه آنکه وقت خود را بگذراند و نه اینکه براى رفع تکلیف، دنبال نمایش ظاهرپسندانهاى باشد. بلکه روزى ١٤ ساعت از وقت مفید خود را، با تیمش، با نفراتش، با حریفانش و نیز با امکانات واقعاً موجودى که در اختیار دارد، مىگذراند! براى بهتر شناختن مردان تیمش، براى کاملتر حرکت کردن یاران تیمش و براى بىغلطتر بازى کردن در همه حالات بازى، به ویژه هنگام تغییر حالت از حمله به دفاع و از دفاع به حمله!
اشتباه نکنیم
انتظارى که از مارک ویلموتس داریم و البته که توقعى است بهموقع و انتظارى است بجا، در همین مایه کارى است! نفرات جدیدى را که خوب نمىشناسد، بهتر شناسایى کند!
با استفاده از امکانات موجود که بسیار غنىتر و پر «ملاط» ترند از گذشتههاى حتى نزدیک، خوب و بد مردان نزدیک به تیم ملى و یاران تیم ملى در آخرین بازىهایش را- در جام ملتها و نیز جام جهانى روسیه- زیر میکروسکوپ دقت و ریزبینانهاى قرار داده شوند! مثلاً گلى که ایران از ژاپن خورد، باید بارها و بارها بررسى و علتیابى شود و راه تن ندادن به اشتباهى آنچنین، به شکل یک بار براى همیشه، شناخته شود!
تیم ایران در جام جهانى، مقابل اسپانیا و پرتغال، فرصتهاى طلایى گل را از دست داد، به ویژه مقابل پرتغال در دقیقه آخر وقت اضافى! چگونه باید از این بد زدنهاى ضربه آخر که منجر مىشود به خودزنى آشکار، وارهید؟
چگونه باید به باورى رسید که مقابله با اسپانیا و پرتغال را، براى ملىپوشان، امرى آسان و برخوردار از خودباورى کند؟ که اعتقاد به ما مىتوانیم، یک یقین قلبى باشد! و...
سیلى نقد و حلواى نسیه
در خبرها داریم که آقاى ویلموتس، دستیاران خود را و کمکهایش را هم معرفى کرده است! مىگویند: سیلى نقد، به از حلواى نسیه! و باز هم مىگویند: جنگ اول، به از صلح آخر!
لازم است هم از جناب ویلموتس و هم از کار به دستان تیم ملى در چارت سازمانى فدراسیون فوتبال، سؤال کنیم:
... چهار مردى که تحت عنوان دستیار تیم ملى، باید همیشه با شما- مارک ویلموتس- باشند و در خدمت تیم ملى، بیشتر با مردان تیم ملى سروکار دارند یا مربیان ١٦ تیم لیگ برتر؟
آقایانى که از بلژیک، پا به پاى آقاى ویلموتس خواهند آمد، به مردان تیم ملى نزدیکتر خواهند بود یا به برانکو ایوانکوویچ؟ یا به سرمربى هنوز نامعلوم استقلال؟ یا امیر قلعهنویى و یحیى گلمحمدى و از همین حالا، جواد نکونام و حسین فرکى و مربیان دو تیم تماشایى تراکتور و نساجى؟
ما که مصرانه فکر مىکنیم یاران اصلى و همفکران تماموقت مارک ویلموتس، همین مربیان تیمهاى لیگ برترند که عبدا... ویسى و وینگو را هم به جمع خود پذیرفتهاند! و حالا مسئله این است: مارک ویلموتس، از این یاران، چگونه یارى خواهد گرفت؟ معایب و عادات غلط و بازىهاى پر از حشو و زوائد بازیکنان ملى، در تمرینات باشگاهى، چگونه برطرف و اصلاح خواهند شد؟ امر لازم و در عین حال بسیار ظریف همکارى تیم ملى و باشگاهها، چگونه بدل مىشود به یک جریان همیشگى و دائمى که زاینده و سرزنده هم هست!
ما معتقدیم ویلموتس، روى این همکارى باید فراوان حساب باز کند و بدون وقفه در این رهگذر بکوشد!
ویلموتس باید با پنبه سر بریدن را، هم بلد باشد و هم به کار ببندد! ویلموتس در این رهگذر، باید همیشه قدم اول و گام نخست را بردارد! به شیوه کجدار و مریز! با هوشمندى تمامعیار و هوشیارى بیششونده!
و، اما «ما»! که چه کارهایم و چه باید بکنیم:... چراغ راهیم و عصاى دست! حقى که از ناحیه سرمربى تیم ملى بر گردن ماست، باید به او پرداخت شود تا مدیون نباشیم، تا دین به گردنمان نباشد!
مربیگرى، حرفهاى تماموقت است، همین چند روز پیش بود که از قول... خواندیم که در روز، ١٤ ساعت از اوقاتش را با تیمش، با تیمهاى حریف، با تازههاى فوتبال که باید به پیشوازشان رفت و با اصول کلاسیکتر که باید در قالب و ظرفى تازه شکلشان داد، مىگذراند!
نه آنکه وقت خود را بگذراند و نه اینکه براى رفع تکلیف، دنبال نمایش ظاهرپسندانهاى باشد. بلکه روزى ١٤ ساعت از وقت مفید خود را، با تیمش، با نفراتش، با حریفانش و نیز با امکانات واقعاً موجودى که در اختیار دارد، مىگذراند! براى بهتر شناختن مردان تیمش، براى کاملتر حرکت کردن یاران تیمش و براى بىغلطتر بازى کردن در همه حالات بازى، به ویژه هنگام تغییر حالت از حمله به دفاع و از دفاع به حمله!
اشتباه نکنیم
انتظارى که از مارک ویلموتس داریم و البته که توقعى است بهموقع و انتظارى است بجا، در همین مایه کارى است! نفرات جدیدى را که خوب نمىشناسد، بهتر شناسایى کند!
با استفاده از امکانات موجود که بسیار غنىتر و پر «ملاط» ترند از گذشتههاى حتى نزدیک، خوب و بد مردان نزدیک به تیم ملى و یاران تیم ملى در آخرین بازىهایش را- در جام ملتها و نیز جام جهانى روسیه- زیر میکروسکوپ دقت و ریزبینانهاى قرار داده شوند! مثلاً گلى که ایران از ژاپن خورد، باید بارها و بارها بررسى و علتیابى شود و راه تن ندادن به اشتباهى آنچنین، به شکل یک بار براى همیشه، شناخته شود!
تیم ایران در جام جهانى، مقابل اسپانیا و پرتغال، فرصتهاى طلایى گل را از دست داد، به ویژه مقابل پرتغال در دقیقه آخر وقت اضافى! چگونه باید از این بد زدنهاى ضربه آخر که منجر مىشود به خودزنى آشکار، وارهید؟
چگونه باید به باورى رسید که مقابله با اسپانیا و پرتغال را، براى ملىپوشان، امرى آسان و برخوردار از خودباورى کند؟ که اعتقاد به ما مىتوانیم، یک یقین قلبى باشد! و...
سیلى نقد و حلواى نسیه
در خبرها داریم که آقاى ویلموتس، دستیاران خود را و کمکهایش را هم معرفى کرده است! مىگویند: سیلى نقد، به از حلواى نسیه! و باز هم مىگویند: جنگ اول، به از صلح آخر!
لازم است هم از جناب ویلموتس و هم از کار به دستان تیم ملى در چارت سازمانى فدراسیون فوتبال، سؤال کنیم:
... چهار مردى که تحت عنوان دستیار تیم ملى، باید همیشه با شما- مارک ویلموتس- باشند و در خدمت تیم ملى، بیشتر با مردان تیم ملى سروکار دارند یا مربیان ١٦ تیم لیگ برتر؟
آقایانى که از بلژیک، پا به پاى آقاى ویلموتس خواهند آمد، به مردان تیم ملى نزدیکتر خواهند بود یا به برانکو ایوانکوویچ؟ یا به سرمربى هنوز نامعلوم استقلال؟ یا امیر قلعهنویى و یحیى گلمحمدى و از همین حالا، جواد نکونام و حسین فرکى و مربیان دو تیم تماشایى تراکتور و نساجى؟
ما که مصرانه فکر مىکنیم یاران اصلى و همفکران تماموقت مارک ویلموتس، همین مربیان تیمهاى لیگ برترند که عبدا... ویسى و وینگو را هم به جمع خود پذیرفتهاند! و حالا مسئله این است: مارک ویلموتس، از این یاران، چگونه یارى خواهد گرفت؟ معایب و عادات غلط و بازىهاى پر از حشو و زوائد بازیکنان ملى، در تمرینات باشگاهى، چگونه برطرف و اصلاح خواهند شد؟ امر لازم و در عین حال بسیار ظریف همکارى تیم ملى و باشگاهها، چگونه بدل مىشود به یک جریان همیشگى و دائمى که زاینده و سرزنده هم هست!
ما معتقدیم ویلموتس، روى این همکارى باید فراوان حساب باز کند و بدون وقفه در این رهگذر بکوشد!
ویلموتس باید با پنبه سر بریدن را، هم بلد باشد و هم به کار ببندد! ویلموتس در این رهگذر، باید همیشه قدم اول و گام نخست را بردارد! به شیوه کجدار و مریز! با هوشمندى تمامعیار و هوشیارى بیششونده!
و، اما «ما»! که چه کارهایم و چه باید بکنیم:... چراغ راهیم و عصاى دست! حقى که از ناحیه سرمربى تیم ملى بر گردن ماست، باید به او پرداخت شود تا مدیون نباشیم، تا دین به گردنمان نباشد!

