خبرورزشی/اردشیر لارودی؛ ۱-ما که از سال ۴۷ تا به امروز، یعنی از روزی که پروین با کفش کتانی تهسبز، در تمرین تیم ملی شرکت کرد و خیلی زود، انگشتنمای همه شد و همگان او را ستاره آینده نزدیک فوتبال ایران دیدند، این نوع سخن گفتن را از او به یاد نداریم!
توپ پروین پر است و دلش هم مثل توپش! پرِ پر! گویی که کارد به استخوانش رسیده! گویی که ناچار شده سفره دل را بگشاید و از همه چیز بگوید!
در یک کلام، پروین مثل کسی که ۵۰ سال است و بیشتر از ۵۰ سال است که در فوتبال ایران، حضور دارد حرفها زده است!
بیتعارف بیان واقعیتها
۲- پروین، باز هم حرمتها را پاییده است و احترامهای لازم را رعایت کرده است، ولی به دلیل محترم شمردن «هسته مرکزی» مخاطبین سخنانش (نحوه ریاست بر ورزش که فرق دارد با اصول مدیریتی ورزش) از آنچه که تجربه حضورش در این نیمقرن و بیشتر از نیمقرن، به او حق کارشناسی میدهد، کوتاه نیامده است! پروین به یکی از حقوق اولیه و چه بسا که به شاخصترین حقوق رؤسای ورزش و شیوه ریاستشان، پرداخته و نظر خود را، بیمجامله بدون تعارف، روی دایره ریخته است!
پروین، از معدود نفراتی است که علم تجربیاش و تجربه حضورش در میدان عمل، او را محق میکند! صاحب این حقی که قیاس کند، تمییز و تشخیص بدهد و خوب و خوبتر را بشناسد! بد و بدتر که به جای خود!
بدون ایستورزی
۳- پروین اینبار، «ایستورزی» نمیکند! داناترین شخصیت امر در بین فوتبالیها نسبت به امور پرسپولیس، «حق نقد» کردن رؤسا را به جا میآورد و درست به قلب ماجرا میزند! بدون حرفهای اضافی و بدون آنکه یکی به نعل بزند و یکی به میخ! او، هم از بایدهای وزارت ورزش به عنوان صاحب تولیت ورزش قهرمانی و حرفهای یاد کرده است و هم به نبایدهای رعایت نشده و از دایره عمل بیرون نشده، با زبانی همهفهم و ساده و بدون پیچیدگی کلامی گفته است!
پروین آن کرده است که مردمانی در حد و اندازه پروین و در جایگاه و پایگاه او قادرند آن کنند.
ختم کلام، در یک کلام! وزیر ورزش با بیشائبهترین توقعات و با روراستترین مطالبات (که هنوز هم دیر نیست چرا که ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است) برخوردی از نوع بیواسطه و رودررو دارد!
... در عمل آن کار دیگر میکنند
۴- در دورانی که اگر نه همه، ولی اکثریت صاحبان تصمیم از اقدامات بایسته و شایستگی به جا آوردن «پیشکسوتان» ورزش حرف میزنند، ولی در عمل نامربوطترین تصمیمها را اتخاذ میکنند و غریبهترین نفرات را، با مأموریت خطیری راهی میدان پربلا میکنند، در دورانی که تصمیمهای سنجیده نشده، مشکل به مشکل میافزاید و همه نزدیکان، میگویند: ... چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، فاش گویی علی پروین همان آیینه تمامنمایی است که، چون «قد و قامت» شما را به تماشا میگذارد، نباید به شکست آیینه تمامنما، اقدام کرد که گفتهاند...
توپ پروین پر است و دلش هم مثل توپش! پرِ پر! گویی که کارد به استخوانش رسیده! گویی که ناچار شده سفره دل را بگشاید و از همه چیز بگوید!
در یک کلام، پروین مثل کسی که ۵۰ سال است و بیشتر از ۵۰ سال است که در فوتبال ایران، حضور دارد حرفها زده است!
بیتعارف بیان واقعیتها
۲- پروین، باز هم حرمتها را پاییده است و احترامهای لازم را رعایت کرده است، ولی به دلیل محترم شمردن «هسته مرکزی» مخاطبین سخنانش (نحوه ریاست بر ورزش که فرق دارد با اصول مدیریتی ورزش) از آنچه که تجربه حضورش در این نیمقرن و بیشتر از نیمقرن، به او حق کارشناسی میدهد، کوتاه نیامده است! پروین به یکی از حقوق اولیه و چه بسا که به شاخصترین حقوق رؤسای ورزش و شیوه ریاستشان، پرداخته و نظر خود را، بیمجامله بدون تعارف، روی دایره ریخته است!
پروین، از معدود نفراتی است که علم تجربیاش و تجربه حضورش در میدان عمل، او را محق میکند! صاحب این حقی که قیاس کند، تمییز و تشخیص بدهد و خوب و خوبتر را بشناسد! بد و بدتر که به جای خود!
بدون ایستورزی
۳- پروین اینبار، «ایستورزی» نمیکند! داناترین شخصیت امر در بین فوتبالیها نسبت به امور پرسپولیس، «حق نقد» کردن رؤسا را به جا میآورد و درست به قلب ماجرا میزند! بدون حرفهای اضافی و بدون آنکه یکی به نعل بزند و یکی به میخ! او، هم از بایدهای وزارت ورزش به عنوان صاحب تولیت ورزش قهرمانی و حرفهای یاد کرده است و هم به نبایدهای رعایت نشده و از دایره عمل بیرون نشده، با زبانی همهفهم و ساده و بدون پیچیدگی کلامی گفته است!
پروین آن کرده است که مردمانی در حد و اندازه پروین و در جایگاه و پایگاه او قادرند آن کنند.
ختم کلام، در یک کلام! وزیر ورزش با بیشائبهترین توقعات و با روراستترین مطالبات (که هنوز هم دیر نیست چرا که ماهی را هر وقت از آب بگیریم، تازه است) برخوردی از نوع بیواسطه و رودررو دارد!
... در عمل آن کار دیگر میکنند
۴- در دورانی که اگر نه همه، ولی اکثریت صاحبان تصمیم از اقدامات بایسته و شایستگی به جا آوردن «پیشکسوتان» ورزش حرف میزنند، ولی در عمل نامربوطترین تصمیمها را اتخاذ میکنند و غریبهترین نفرات را، با مأموریت خطیری راهی میدان پربلا میکنند، در دورانی که تصمیمهای سنجیده نشده، مشکل به مشکل میافزاید و همه نزدیکان، میگویند: ... چه فرمان یزدان چه فرمان شاه، فاش گویی علی پروین همان آیینه تمامنمایی است که، چون «قد و قامت» شما را به تماشا میگذارد، نباید به شکست آیینه تمامنما، اقدام کرد که گفتهاند...