۰
پنجشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۹
۰ |
۰

روزنوشت| حکومت کوچک‌ها

زمان مطالعه: ۱ دقیقه

دست‌های پشت پرده به این معنا که آورده شد، یک جای دیگر و یک‌جور دیگر هم دست‌اندرکار است و از سر فوتبال دست برنمی‌دارد.

خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ چون حقیقت ندیدند، ره افسانه زدند! و اینان که چشم حقیقت بین نداشتند، چه کسانی بودند؟ و این حقیقت‌گریزان از کدام قماش و قبیله و از کدام قوم و نحله‌اند؟
رابطه اینان- چشم بر حقیقت‌بستگان- با آنان که جنگ هفتاد و دو ملت را ترتیب دادند، از چه جنس و از کدام نوع بود؟
چرا دوست نداشتند با واقع‌بینی و با حقیقت‌جویی، ارتباطی بی‌واسطه داشته باشند؟ چرا هنوز هم دوست ندارند حق‌گویی را و حق‌جویی را، سرمه چشم خود کنند؟ دلیل این افسانه‌انگاری‌ها و علت آن حق‌گریزی‌ها، چه می‌تواند باشد؟
فرهاد مجیدی و کمیته فنی فدراسیون فوتبال، از چه روزی به دوئیت و به اختلاف نظر و به خلاف‌اندیشی در مبنا رسیدند؟ ناسازی این دو گویش و ناسازگاری این دو شیوه، از کی و از چه روز و از چه زمانی اظهرمن‌الشمس شد؟
یعنی از اول معلوم نبود که چاله‌ای وجود دارد عمیق؟ یعنی از روز نخست شاهد نشانه‌های روشنی از تمامیت‌خواهی، نتق نمی‌زد و منجر به تپق زدن‌های بسیار فراوان نمی‌شد؟
پس چه گفته‌اند که پیران، در خشت خام آن بینند که جوان، در آیینه شفاف و صیقل خورده هم، نمی‌بیندشان!
جای علم که آفتابی است در این دایره پراعوجاج، کجا بود؟ جای تجربه کار بردن و جای تجربه حین عمل چطور؟!
از این انتخاب از نخست در تضاد، چه می‌خواستید؟ مجیدی را برای چه کاری، مناسب‌تر و نامناسب‌ترین، دیده بودید؟ که او را اداره کنید؟ که او را کنترل کنید؟ که از وی یک عامل و یک بازیچه برای روی پرده بسازید تا پشت پرده، جور دیگری بازی کنید؟
با چه قرینه‌های فرهاد را، بازی‌خور و بازی‌خورنده، می‌شناختید؟ غافل از آن که فرهاد این است! خودباور و بلندپرواز! فرهاد این است دست‌کم در حرف و در سخن، صاحب نوآوری و برخوردار از حق نوآوردگی!
وقتی شما، فرهاد را بدون رنج و زحمت برای برنامه دلخواه مناسب می‌دانید و این باور نادرست را به جامعه فوتبال و به جماعت مربیان می‌قبولانید، باید هم منتظر عواقبش که به شورشی‌گری ره می‌برد، باشید، به عصیان فرهاد!
فرار به‌جلو
آقای محمد برزکار، اهل آبادان خواسته‌اند که جناب کوثری و من (اردشیر لارودی) درباره دست‌های پشت پرده هم بنویسیم که باید گفت: ...‌ای به روی چشم! سمعاً و طاعتاً البته از جانب خودم! جهانگیرخان هم در این باره گفتنی‌ها را خواهند گفت و، اما من!
دست‌های پشت پرده‌ای را جز اینکه عده‌ای خواست‌اندیشی دارند و با پنهان‌کاری سعی در زورتپان کردن خواسته‌های خویش دارند، نمی‌شناسم!
به حرف‌های- آن هم خواست‌اندیشانه- از جانب فرهاد مجیدی که توجهی داشته باشیم توأم با دقت، دست‌های پشت پرده را می‌بینیم که همه چیزی را از آن خود و نه کمتر از آن، در انحصار خود و مونوپول خویشتن می‌خواهند!
آسیب‌شناسی به شیوه مجیدی
باید سخنان افشاگرانه فرهاد را، واکاوید! باید دید، چقدر در مدعیاتش درست گفته است و چه میزان، به وادی غلو غلتیده است!
و اگر این شیوه نامرضیه، عین دست‌کاری از پشت پرده‌ها در امور خاصه نیست، پس چیست؟
و اگر، اداره کردن همه و بازی دادن بقیه، دست‌درازی به حلقه‌های مهم اداری و امور اجرایی نیست، پس چیست؟
اما درباره مهندسی بازی‌ها و درآوردن نتایج و قبول کردن نق‌نق و گوش دادن به ناله‌های بازندگان به تقصیر، حرف زیادی نمی‌توان زد! اصلاً حرفی نداریم تا بزنیم! در واقع دست‌های پشت پرده ره می‌برند به توان کم و مدیریت ضعیف حضراتی با فرار رو به جلو، دنبال دزد خیالی می‌دوند و دیگران را هم در پی خود می‌دوانند!
دست‌های پنهان در اصل وجود خارجی ندارند! فلان عالی‌جناب، هرگاه می‌بازد و دستش رو می‌شود، در واقع بی‌عرضگی خود را قایم و پنهان می‌کند، آن هم با دست‌آویز قرار دادن دخالت دست‌های پشت پرده!
کوچک‌ها و کوچک‌تر‌ها
دست‌های پشت پرده به این معنا که آورده شد، یک جای دیگر و یک‌جور دیگر هم دست‌اندرکار است و از سر فوتبال دست برنمی‌دارد:
... آنجا که نیرو‌های درجه چندم با زد و بند و به غلط، مصدر امور می‌شوند و برای سوار شدن بر خر مراد- و پیاده نشدن از خر شیطان- راه را، بر همه اهل فن، بر تمام شایستگان، بر تمام شخصیت‌های ممتاز و درجه اول می‌بندند! تا شاهد به تخت نشستن و حکومت کردن کوچک‌فکر‌ها و درجه دوم‌ها و درجه سوم‌ها باشیم!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی