خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ پرسپولیس، برای بردن با چنگ و دندان میجنگد! پرسپولیس حتی برای غلبه بر پیکان – که حالا دیگر یک تیم تمامعیار و ششدانگی شده است- نمیجنگد! نه با چنگ و نه با دندان! قرمزها، جنگیدن را ترک کردهاند!
در پرسپولیس، یک بازیکن را در قواره رزمندههای پیکارگری که قهرمان میشوند میبینیم! همان که جایش در تیم ملی و برابر بحرین هم خالی بود! همان که در جمع یاران سرخ، دوندهترین است و بیشترین توپها را میگیرد و زیادترین پاسها را میدهد و گل هم اگر سرخپوشان میزنند، با پای او، با سر او و به لطف بازی مؤثر او زده میشود!
فعلاً برای پرسپولیسی که از ۷ بازی، چهار برد دارد و این کارنامه را، خوب میپندارد – قناعت طبع را – احمد نوراللهی بس است، ولی فردا که پای سپاهان و بقیه، دوباره به وسط میآید، یک احمد «کم» است! یک احمد، هر قدر هم کوشنده، باز کم است! پرسپولیس کلید بازیاش را به دست نوراللهی شماره ۸ سپرده است و او یک نفره گاهی همه کار میکند!
مثل گلی که به پیکان زد! مثل بازی بدون توپش در لحظه قبل از گل! مثل جاگیری اعلایش که بینقص و عیب بود و مثل پرش به جایش که با ضربه سر او توأم شد و تکمیل هم شد!
کالدرون نه به یک شماره ۸ که به ۴، ۵ بازیکن که مردانه بازی کنند مثل احمد، نیاز دارد! با یک مرد، حتی مثل نوراللهی، پرسپولیس که هیچ، تیم ملی هم کم میآورد!
تکرار پرسش، اما نه تکراری!
پرسیده بودم تیم ملی به چند بازیکن از بازیکنان بحرین نیاز داشت؟ یا چند نفرشان به درد لیگ برتر ما میخورند؟ جواب با شما و با باور و قبولتان در حق شایستگی فوتبال ایران و ایرانی، آن هم در بخش انسانیاش!
یک سؤال دیگر را هم مطرح باید کرد: ... از تیم پرسپولیس، چند نفری الان و اکنون، میتوانند برای تیم ملی بازیکن ششدانگ و تأثیرگذاری باشند؟ بیتعارف بگویید که چند نفر؟
با احمد نوراللهی چند نفر و بدون او چند نفر؟ راز پرسپولیس در همین است! تیمی که پر شده از کیفیتهای متوسط! تیمی که بازیکن «بازی درآر» ندارد و بازیکنانش غیر از نوراللهی و یک کمی هم عالیشاه، خیبرگیر نشان نمیدهند! عصاکشانی که عصای خود را نمیکشند تا چه رسد به عصای دیگران!
مشکل پرسپولیس این است که کسی را ندارد تا بازیکنانش را بسازد و بسازاند! هیچ کس را ندارد تا تیمش را راه بیندازد! هیچ کس، مگر شماره ۸! هیچ کس حتی امیری و ترابی و بقیه! علیپور که جای خود دارد! علیپور که دیگر اصلاً جایی در بازی خود به خودی پرسپولیس ندارد و کاری هم نه دارد و نه در انجامش به کوشش نمایانی دست میزند! پرسپولیس باید از یک ترس ما، بترسد! ترس از این که محمد نادری هم بدل شود به یک انصاری دیگر! بازیکنی که بازی کردن و درست بازی کردن را، یواش، یواش از یاد میبرد! بازیکنانی که دارند پروسه معمولی شدن را طی میکنند!
و این یک وارونگری کامل و پر از غلط است! وارونگری! پسرفت! آن هم به جای پیشرفت!
کار انصاریفرد سخت است!
کار محمدحسن انصاریفرد بسیار سخت است! دیگر کاشانی هم نیست – جعفرخان – که مشورت بدهد! محمدحسن باید روی پایههای فکری و درستاندیشی خودش حساب کند! با این رفرمهای روبنایی و سطحی – تعویض بدون تغییر مدیر و سرپرست تیم – کار پرسپولیس، حل نمیشود! انصاریفرد چند تا انصاریفرد لازم دارد و چندین تا هم احمد نوراللهی! و البته کالدرونی که بتواند نمایندگی کند فوتبال تکنیکی و پر از حرکت و خلاقیت آرژانتینی را، نه این مرد با کراوات قرمز را.
در پرسپولیس، یک بازیکن را در قواره رزمندههای پیکارگری که قهرمان میشوند میبینیم! همان که جایش در تیم ملی و برابر بحرین هم خالی بود! همان که در جمع یاران سرخ، دوندهترین است و بیشترین توپها را میگیرد و زیادترین پاسها را میدهد و گل هم اگر سرخپوشان میزنند، با پای او، با سر او و به لطف بازی مؤثر او زده میشود!
فعلاً برای پرسپولیسی که از ۷ بازی، چهار برد دارد و این کارنامه را، خوب میپندارد – قناعت طبع را – احمد نوراللهی بس است، ولی فردا که پای سپاهان و بقیه، دوباره به وسط میآید، یک احمد «کم» است! یک احمد، هر قدر هم کوشنده، باز کم است! پرسپولیس کلید بازیاش را به دست نوراللهی شماره ۸ سپرده است و او یک نفره گاهی همه کار میکند!
مثل گلی که به پیکان زد! مثل بازی بدون توپش در لحظه قبل از گل! مثل جاگیری اعلایش که بینقص و عیب بود و مثل پرش به جایش که با ضربه سر او توأم شد و تکمیل هم شد!
کالدرون نه به یک شماره ۸ که به ۴، ۵ بازیکن که مردانه بازی کنند مثل احمد، نیاز دارد! با یک مرد، حتی مثل نوراللهی، پرسپولیس که هیچ، تیم ملی هم کم میآورد!
تکرار پرسش، اما نه تکراری!
پرسیده بودم تیم ملی به چند بازیکن از بازیکنان بحرین نیاز داشت؟ یا چند نفرشان به درد لیگ برتر ما میخورند؟ جواب با شما و با باور و قبولتان در حق شایستگی فوتبال ایران و ایرانی، آن هم در بخش انسانیاش!
یک سؤال دیگر را هم مطرح باید کرد: ... از تیم پرسپولیس، چند نفری الان و اکنون، میتوانند برای تیم ملی بازیکن ششدانگ و تأثیرگذاری باشند؟ بیتعارف بگویید که چند نفر؟
با احمد نوراللهی چند نفر و بدون او چند نفر؟ راز پرسپولیس در همین است! تیمی که پر شده از کیفیتهای متوسط! تیمی که بازیکن «بازی درآر» ندارد و بازیکنانش غیر از نوراللهی و یک کمی هم عالیشاه، خیبرگیر نشان نمیدهند! عصاکشانی که عصای خود را نمیکشند تا چه رسد به عصای دیگران!
مشکل پرسپولیس این است که کسی را ندارد تا بازیکنانش را بسازد و بسازاند! هیچ کس را ندارد تا تیمش را راه بیندازد! هیچ کس، مگر شماره ۸! هیچ کس حتی امیری و ترابی و بقیه! علیپور که جای خود دارد! علیپور که دیگر اصلاً جایی در بازی خود به خودی پرسپولیس ندارد و کاری هم نه دارد و نه در انجامش به کوشش نمایانی دست میزند! پرسپولیس باید از یک ترس ما، بترسد! ترس از این که محمد نادری هم بدل شود به یک انصاری دیگر! بازیکنی که بازی کردن و درست بازی کردن را، یواش، یواش از یاد میبرد! بازیکنانی که دارند پروسه معمولی شدن را طی میکنند!
و این یک وارونگری کامل و پر از غلط است! وارونگری! پسرفت! آن هم به جای پیشرفت!
کار انصاریفرد سخت است!
کار محمدحسن انصاریفرد بسیار سخت است! دیگر کاشانی هم نیست – جعفرخان – که مشورت بدهد! محمدحسن باید روی پایههای فکری و درستاندیشی خودش حساب کند! با این رفرمهای روبنایی و سطحی – تعویض بدون تغییر مدیر و سرپرست تیم – کار پرسپولیس، حل نمیشود! انصاریفرد چند تا انصاریفرد لازم دارد و چندین تا هم احمد نوراللهی! و البته کالدرونی که بتواند نمایندگی کند فوتبال تکنیکی و پر از حرکت و خلاقیت آرژانتینی را، نه این مرد با کراوات قرمز را.