نظرسنجی

کدام دو تیم فینالیست‌های لیگ قهرمانان اروپا خواهند شد؟
۰
چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۴
۰ |
۰
زمان مطالعه: ۱ دقیقه

در ماجرای ویلموتس، در دادگاهی که فیفا دایر کرده تا به داوری بنشیند، بین ما و مارک ویلموتس، خود را مغبون و خود را گول‌خورده احساس می‌کنیم! فریب خورده! بازنده! هم بباز و هم ۱۷۰ میلیارد بده!

خبرورزشی/ اردشیر لارودی؛ با آنکه شواهد فراوانی روی میز ریخته است که نشان می‌دهد بلی، در ماجرای ویلموتس «ما» بازنده‌ایم، اما دلمان می‌خواهد این بار مدعای ما نادرست باشد! این دلایل و استنادات ما اشتباه باشد و این بار و در این موضوع خاص، کاملاً غلط بوده باشد، آنچه می‌پنداشتیم، آنچه می‌پنداریم و آنچه که ادله‌اش غیر قابل کتمان است!
در ماجرای ویلموتس، در دادگاهی که فیفا دایر کرده تا به داوری بنشیند، بین ما و مارک ویلموتس، خود را مغبون و خود را گول‌خورده احساس می‌کنیم! فریب خورده! بازنده! هم بباز و هم ۱۷۰ میلیارد بده!
ابعاد کلاهی که بر سر ما گذاره‌اند، به مراتب بزرگتر از آنی است که ما پنداشته‌ایم و می‌پنداریم! چه بسا که ویلموتس و وکلای مار خورده و افعی شده او، بند، بند خواسته‌هایش را و کله، کله نکاتی را که بعداً-که حالا- مثل پتک توی سر ما می‌کوبد، با حسابگری سنجید، دیکته کرد و جاگذاری نمود! برای روز مبادا، برای آن روز که «امروز» است!
 
بی‌شرفی، حرفه‌ای‌گری نیست‌
می‌گویند حرفه‌ای‌گری یعنی این! ما می‌گوییم، بی‌شرفی ربطی به حرفه‌ای بودن یا آماتوریسم ندارد! و البته کتمان هم نمی‌توان کرد که به دست خویش، سر خود را تراشیدیم و در اختیار ویلموتس و دار و دسته‌اش قرار دادیم تا هر جور که دلخواه اوست، ببرند و بدوزند! چگونه؟ با کارنابلدی عمل کردن! خود را دانای کل دانستن و یک تنه به قلب لشکری جرار از مار‌های افعی خورده و اژد‌ها شده، زدن و لاجرم باختن! نه فقط به یک باخت شخصی و فردی تن دادن که فوتبال ایران را درگیر و بازنده کردن و البته بهترین روز‌ها را به کام فوتبالشهر ایران، تلخ و زهرمار کردن! و بدتر از همه اینکه، مجال جبران این ضربات شدید و این لطمات همه جانبه را هم باختن و از دست دادن اعتماد به نفس و خودباوری!
الان به جایی رسیده‌ایم که اولویت‌ها همه به هم خورده‌اند و کار‌های لازم‌الاجرا و ضروری، همه فاقد ارزش زمانی برای پرداختن و رسیدگی شدن، شده‌اند! کمتر کسی را دارای حوصله ورود به این مقوله‌های همیشه لازم‌الورود می‌بینیم! امروز، همه می‌ترسند در این موارد حرفی بزنند تا از سوی جماعتی عظیم از نظر تعداد، «هو» شوند! تا حرف زدن از اهمیت لیگ برتر، تیم ملی، پوست‌اندازی مثلاً مربیان، راه باز کردن برای جوانان و...، نشانه کهنه فکری باشد و بدتر از آن، نشانه حمایت و خریدن زمان برای کسانی که در داستان ویلموتس نشان دادند که چرا نباید کار را به غیر کاربلدان سپرد و چگونه باید کوچک‌انگاران و کوچک‌انگاری را، در دایره فوتبال یکسره به کناری زد!
صدای گرومپ، گرومپ پتک‌ها باید بلند باشد، ولی برای ریختن ساختمان‌های راحت‌اندیشی و کهنه‌اندیشی و این فکر که می‌توان همه را دور زد!
 
مسی و مربی بزرگ! مسی و مربی کوچک!
بارسلونا باخت! بارسلونا به شدت باخت! و بارسلونا نباید به بازنده بودن عادت کند! باختن، یک امر بدیهی و یک اتفاق قابل پذیرش و محترم شمرده، نباید باشد!
بارسلونا دست به کار می‌شود! نه خیلی زود که خیلی دیر! روزی که مربیان درجه دوم، مربی بارسلونا می‌شوند، باختن آغاز می‌شود! روزی که گمنام‌ها و معمولی‌ها، سکان رهبری تیم بارسلون را در دست می‌گیرند، تیم بزرگ جهان در دهه اخیر، می‌بازد!
در جواب «باید کاری کرد» بارسلونا این بار چنین می‌کند:
... دنبال رونالد کومان می‌رود! بزرگی هم کوچک شده است! بزرگان هم به گذشته تعلق دارند!

وب‌گردی و دیدنی‌های ورزش

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرسنجی

کدام دو تیم فینالیست‌های لیگ قهرمانان اروپا خواهند شد؟

پربازدید امروز

آخرین خبرها

منهای ورزش

بازرگانی