خبرورزشی/ لیگ برتر ایران؛ امید نمازی مربی سابق ذوب آهن در گفتوگویی صحبتهای جنجالیای مطرح کرده است. او میگوید مشکلاتش در ذوب آهن با حضور محسن مسلمان به وجود آمد و مدیران تیم مخالف جدایی این بازیکن بودند. او از درگیری بازیکنان ذوب آهن با مسلمان در فرودگاه تبریز و همچنین لابی علیرضا منصوریان برای حضور در ذوب آهن و حضور به جای وی بر روی نیمکت اصفهانیها، سخن گفت که در زیر میخوانیم:
رئیس کارخانه ذوب آهن مخالف مربیگری من بود
دو سه سال قبل از فعالیت در ذوبآهن، آقای آذری مدیرعامل وقت این تیم خانوادگی من را میشناخت. به همین خاطر در چندین سفر به آمریکا، با فعالیت فوتبالی من و طرز کارم در آن کشور آشنا شد و دنبال این بود من را به ذوبآهن بیاورند. ایشان با من تماس گرفتند و قرار شد سرمربی ذوبآهن شوم. زمانی که هواپیمای ما بر زمین نشست و گوشی تلفنم را روشن کردم، متوجه شدم امیر قلعهنویی سرمربی ذوبآهن شده است. ولی آقای آذری با من در تماس بود و سال آیندهاش با صحبتهایی که کردیم من سرمربی ذوبآهن شد. رئیس کارخانه ذوبآهن نیز با مربی شدن من در این تیم خیلی مخالف بود ولی آقای آذری تنظر ایشان را تغییر داد که من از این مسئله خبر نداشتم و مطمئن باشید اگر از این ماجرا مطلع بودم، روی تصمیم برای همکاری با ذوبآهن تجدید نظر میکردم.
در یک بازی دوستانه در برابر سپاهان یک بر صفر واگذار کردیم که بعد از آن، اتفاقاتی رخ داد که اعتماد به نفس تیم را گرفت. بعضی از بازیکنان به من گفتند از طرف مدیریت به خاطر شکست در یک بازی دوستانه برخوردهای بدی با آنها شده است. با اینکه فوتبال خوبی ارائه می دادیم، تیم اعتماد به نفس نداشت.
مسلمان در تیم کمکاری می کرد
من خیلی اصرار کردم که محسن مسلمان را جذب کنیم چرا که ما به یک هافبک بازیساز نیاز داشتیم. بعد از چند هفته فهمیدم محسن مسلمان نه تنها به درد ما نمیخورد بلکه به تیم ضرر هم میزند چرا که او در کار دفاعی اصلا شرکت نمیکند. به نظر من مسلمان سالهای قبل از اینکه به تیم ما اضافه شود، بازیکن خیلی با استعدادی بود ولی او آن افکار حرفهای را نداشت. من بارها از محسن مسلمان خواستم کمی فعالیت و دوندگی در بازی را بیشتر کند. او یک جورایی در بازی کمکاری میکرد. بعد از حضور آقای منصوریان، در ۴ هفته ابتدایی از مسلمان استفاده کرد ولی نتوانست نتیجهای بگیرد. ۲ سال از جدایی من از ذوبآهن میگذرد. در چند بازی محسن مسلمان با مربیهای دیگر ۹۰ دقیقه بازی کرده است؟ یا بازیکن نمیتواند ثابت بازی کند که در زمان ما نمیتوانست، یا بازیکن افکار حرفهای ندارد که او این را نمیخواست. هر بازیکنی باید در خدمت تیم باشد و محسن مسلمان در خدمت تیم نبود.
محسن مسلمان سلطان پچ پچ کردن در تیم بود
این اصرار آقایان که باید محسن مسلمان در تیم باشد، خیلی به ما ضرر زد. رختکن ما را به هم ریخت. من در این زمینه سند و مدرک دارم. بعد از شکست در برابر تراکتور، یک برخورد بین محسن مسلمان و یکی از بازیکنان دیگر ما شد. چرا که بعد از بازی محسن مسلمان گفت باید فکری بشود چون که در تیم ما، پچ پچ زیاد میشود. یکی از بازیکنان شناختهشده ما که اکنون در ذوبآهن نیست، در فرودگاه تبریز با مسلمان درگیر شد. او به مسلمان گفت تو خودت سلطان پچپچ کردن و حرفهای درگوشی هستی و تمام این مسائل زیر سر خودت است. من بدون رودربایستی میگویم که تمام مشکلات من این بود. اگر در نیمفصل میتوانستیم همان کاری که منصوریان کرد را انجام میدادیم و با جدایی مسلمان، یکی دو بازیکن خارجی با نظر من اضافه میکردیم، من مطمئنم به موفقیت میرسیدیم. ولی این اتفاق نیفتاد و من قربانی شدم. اشکالی ندارد و در زندگی مربیگری نیز این اتفاقات رخ می دهد.
آذری باید به خاطر من استعفا میداد
آقای آذری دنبال آوردن من به ذوبآهن بود و منکر این قضیه نیستم و حتی در اوایل کار از ما حمایت کردند. ایشان در چند مرحله مدیرعامل ذوبآهن بودند. چند بار ایشان به خاطر مسائلی که موافق آن نبودند، استعفا دادند؟ قبل از اینکه به ذوبآهن بیایم، ایشان دو سه باری به استعفا تهدید کردند ولی اجازه جدایی به ایشان داده نشد چون کارشان را خوب انجام دادند. اما آنجایی که آقای یزدیزاده رئیس کارخانه ذوبآهن به ایشان فشار آوردند که من را تغییر دهند، چرا آقای آذری به استعفا تهدید نکردند؟ رحمان رضایی دوست من است و آشنایی با کارشان ندارم، اما اکنون ذوبآهن را ببینید کجاست! حالا به آقای رحمان رضایی بگویند بعد از ۷ هفته در رده خوبی در جدول نیستید و او را اخراج کنند، کار درستی نیست و باید به ایشان اعتماد شود و فرصت داده شود. اما اگر آقای آذری به استعفا تهدید میکردند، دو اتفاق میتوانست رخ بدهد؛ یا اینکه تهدید ایشان به کار میآمد با من ادامه میدادند و یا اینکه با استعفای آقای آذری موافقت میشد و هر دوی ما با هم از ذوبآهن میرفتیم.
منصوریان برای حضور در ذوب آهن لابی کرد
در هتلی که مستقر بودیم، یک جلسه خصوصی با آقایان آذری و حاجرسولیها داشتیم که ما واقعا به دنبال چه هستیم. قصد داشتم در مورد مسائلی همچون قضیه محسن مسلمان که در تیم اتفاق میافتاد، صحبت کنم. من خیلی صراحتا به آنها گفتم باید مسلمان جدا شود. جلسه خوبی بود زمانی که از اتفاق بیرون رفتیم، آقای حاجرسولیها به من گفت شما به این مسائل توجه نکنید. چون از این مسائلی که مربیان برای حضور در ذوبآهن لابی میکنند و این تیم هم تیم کوچکی نیست. من از ایشان پرسیدم چه کسی لابی کرده است؟ ایشان اسم آقای منصوریان را آورد. بعد از چند هفته درست نیست که منصوریان برای حضور در ذوبآهن لابی کند. خود آقای منصوریان را بعد از پنج هفته اخراج کردند که این کار هم درست نبود.
مرتضی تبریزی را ۲ میلیارد به استقلال فروختیم
بارها اتفاق افتاد که من سیدی یک بازیکن را از مدیربرنامهاش میدیدم و خودم ویدیوهای دیگری را از بازیکنان مدنظرم میدیدیم. اگر بازیکنی را میپسندیدم به آقای آذری و اعضای هیئت مدیره ذوبآهن معرفی میکردم. بارها بازیکنان خارجی سطح بالا را به آنها معرفی کردم ولی میگفتند که بودجه جذب این بازیکنان را ندارند. بعد از اینکه مرتضی تبریزی را به مبلغ ۲میلیارد به استقلال فروختیم، گفتند که باید این پول را به جای بدهیهای تیم پرداخت کنیم. جالب اینجاست بازیکنانی را که من معرفی میکردم، با جذب آنها مخالفت میشد چون میگفتند بودجه برای جذب آنها نداریم در حالی که همان شب یا روز بعدش آقای آذری به من پیام میداد و از یک بازیکن خارجی کلیپ میفرستاد و میگفتند این بازیکن موردپسندتان هست یا نه. اگر تیم ما بودجه نداشت چطور آن بازیکنی که از طرف خود شما یا از جایی به شما معرفی شده است، برایش بودجه دارید ولی برای بازیکنان مدنظر من بودجه ندارید؟